بررسی یک عبرت تاریخی
فرجام اعتماد کوبا به آمریکا
هفدهم دسامبر 2014 روزی که بین دو دولت کوبا و آمریکا توافق ایجاد شد، یک واقعه مهم در تاریخ روابط دو کشور محسوب میشود. دو کشور سعی داشتند تا در زمینههای مختلف اقتصادی، سیاسی، تجاری و... روابط خود را بهبود ببخشند. اما این توافق سرانجام کوتاهی داشت و با آمدن ترامپ، توافق بین کوبا و آمریکا لغو گردید. توافق آمریکا با یک کشور انقلابی بعد از سالیان بسیار این تصور را برای برخی ایجاد کرده بود که این توافق میتواند زمینهساز تحقق بهبودی رابطه آمریکا با دیگر کشورها شود. اما پشت پرده این توافق دلایلی وجود داشت که نشان از منفعتطلبی دولت آمریکاست، به نحوی که با آمدن ترامپ سیاست منفعتطلبانه آمریکا دیگر پشت پرده نماند و چهره واقعی آمریکا نمایانتر شد. با این اتفاق، برای بسیاری از کشورها این امر بیشتر مسجل شد که نباید به سیاستهای آمریکا اعتماد کرد و نباید به این کشور امتیاز داد.
تاریخچه روابط آمریکا و کوبا
از دهه 80 قرن نوزدهم میلادی که جنگ بین انگلستان و اسپانیا اتفاق افتاد آمریکا اعلام کرد که کوبا (یکی از مستعمرات اسپانیا) را به تصرف در خواهد آورد و این نشان دهنده اهمیت بالای کوبا برای آمریکا است. رئیسجمهورهای بسیاری در آمریکا بر سر کار آمدند که قصد تصرف و یا خرید کوبا را داشتند. دخالت آمریکا در کوبا به قدری بود که در سال 1899 «ویلیام مک کینلی» بیست و پنجمین رئیسجمهور آمریکا فرمان خلع سلاح عمومی توسط ارتش آزاد کوبا را صادر کرد که این امر در همان سال تحقق پیدا کرد. در سال 1903 سند الحاقی و متمم آن مبنی بر حد و مرز روابط دو کشور در مجلس سنای آمریکا تصویب شد. بعد از آن آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری کوبا مستقیماً دخالت میکرد به طوری که در سال 1933 با دخالت آمریکا و انجام کودتا دولت مورد هدف آمریکا بر سر کار آمد. در سال1959 کودتای نظامی کوبا به رهبری «فیدل کاسترو» به پیروزی رسید، در آن زمان بود که کوبا کمی رنگ آرامش به خود گرفت. اما کمی بعد در 1960 «آیزنهاور» رئیسجمهور وقت آمریکا برنامه اقدام مخفیانه علیه دولت «کاسترو» را تصویب کرد و هدفش از این کار نابود کردن انقلاب کوبا بود. از این سال بود که آمریکا رسماً اقداماتی برای به انزوا درآوردن کوبا آغاز کرد. قطع روابط با کوبا، اقدامات خرابکارانه ضد کوبایی، ترور رهبران، تحریم، مداخلات نظامی مستقیم و... از جمله این اقدامات بود. با استقرار سامانه موشکی روسیه در کوبا در سال 1962، روابط آمریکا با کوبا به بدترین وضعیت خود رسید. با حملات آمریکا به کوبا که به جنگ «خلیج خوک ها» معروف شد، آمریکا فرمان اعطای پناهندگی به کوباییها را صادر کرد تا از این طریق به بیثباتی در کوبا دامن زند. از سال 1981، جنگ روانی و حملات علیه کوبا شدت گرفت. به طوری که از سال 1989 تا سال 1992 دولت آمریکا تحریمهای گسترده تری را علیه کوبا آغاز کرد. در همین حین مهاجرت کوباییها به آمریکا در حال افزایش بود. در سال 2008 که برادر فیدل کاسترو «رائول کاسترو» بر سر کار آمد، اقداماتی در جهت برداشتن محدودیتها برای کوباییها آغاز شد. در مقابل هم اوباما تصمیم گرفت تا برخی محدودیتها برای کوباییها را بردارد، از سال 2014 زمزمههای روابط دو کشور آغاز شد. در نتیجه در همان سال در زمان ریاست جمهوری اوباما و با ایجاد تغییرات در سیاست خارجی آمریکا پس از نیم قرن تحریم و محاصره کامل اقتصادی کوبا، روابط دو کشور از سر گرفته شد. اما این تصمیم واکنشهای بسیاری در سطح بینالملل به همراه داشت که نشان دهندة شکست محاصرة آمریکا بر کوبا بود. اما این توافق دوامی نداشت و با آمدن ترامپ این توافق به صورت یکجانبه لغو شد.
دلایل اهمیت کوبا برای واشنگتن
کوبا به لحاظ ژئوپلیتیکی و نیز موقعیت استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. کوبا حلقه ارتباطی کشورهای آمریکای لاتین است که از این جهت از اهمیت به سزایی برخوردار میباشد. منطقه آمریکای لاتین نیز اهمیت ویژهای در سیاست خارجی آمریکا دارد، این منطقه با دارا بودن منابع طبیعی فراوان و بازارهای مصرف گسترده و همچنین به دلیل نزدیکی جغرافیایی به آمریکا، در دوران جنگ سرد، منطقه مهم و حساسی برای آمریکا به شمار میرفته است. بنابراین هماهنگی سیاسی برای بهرهبرداری از این موقعیت استراتژیک در زمان جنگ سرد، شرط اصلی به شمار میرفت. این کشور به دلیل قرار گرفتن در دریای کارائیب به عنوان منطقهای توریستی جذابیت خاصی دارد که آمریکا میتواند در این زمینه در این کشور سرمایهگذاری کند. استقرار سامانه موشکی در کوبا توسط شوروی سابق و جهت گیری این کشور به سمت شوروی به لحاظ اندیشههای کمونیستی، سبب شده تا آمریکا در برابر روسیه، رقیب دیرینه خود، سعی کند کوبا را به عنوان حیاط خلوت خود نگه دارد. اهمیت دیگری که این کشور برای آمریکا دارد این است که کوبا بازار مناسبی برای کالاهای آمریکایی است و آمریکا میتواند معادلات تجاری و اقتصادی مناسبی با این کشور داشته باشد. اهمیت موقعیت کوبا سبب ایجاد چالشها و ملاحظاتی برای آمریکا شده است.مهمترین چالشهایی که دولت کوبا برای آمریکا دارد عبارتند از: حمایت کوبا از جنبشهای آزادی بخش آمریکای لاتین و آفریقا، تلاش کوبا جهت تبدیل شدن به یک الگوی موفق توسعه اقتصادی مستقل از آمریکا. از این رو، سیاست خارجی تقابلی آمریکا در قبال کوبا عبارت است از: حمایت از میانهروها و روشنفکران متمایل به غرب، اعمال تبلیغات سیاسی و جنگ روانی، اقدامات نظامی، اعمال تحریمهای همهجانبه، مسئله حقوق بشر و اعمال تحریمهای جداگانه و...
دلایل توافق
کوبا که تا قبل از 1959 دارای سیاست اتحاد و ائتلاف با غرب بود، به مرور به سمت شوروی گام برداشت و استراتژی اتحاد و ائتلاف با غرب را به سمت بلوک شرق تغییر داد، سیاست خارجی اتخاذی از سوی انقلابیون کوبایی و دولت جدید کوبا و سمت گیریهای کم و بیش مستقل از ایالات متحده در ابتدا و اتخاذ رویکرد تدریجی اتحاد با بلوک شرق، میتوانست برای منافع آمریکا در این منطقه زنگ خطر مهمی باشد. حمایت کوبا از جنبشهای انقلابی در آفریقا و آمریکای لاتین، ترس از تبدیل شدن کوبا به یک الگو برای کشورهای منطقه و سرایت این انقلاب به سایر کشورها، آمریکا را بر آن داشت تا به اتخاذ رویکردی جدی در قبال این کشور بپردازد.
برخی دیگر از عوامل زمینهساز توافق آمریکا و کوبا عبارتند از:تغییر در ساختار نظام بینالملل، ایجاد تغییرات در حوزههای انرژی، ارتباطات، اینترنت، تلفن و... در آمریکای جنوبی با ابتکار کوبا و ونزوئلا و نگرانی آمریکا از این اتحاد،شروع چندجانبه گرایی به جای یکجانبهگرایی از زمان جرج بوش، تغییرات در کوبا از طریق نرمافزاری به جای سختافزاری،پیروزی دیپلماسی عمومی کوبا در برابر آمریکا، پوچ کردن مواضع جمهوری خواهان با توجه به اکثریت آنها در کنگره و در نتیجه رابطه با کوبا، مقابله با نفوذ چین در آتلانتیک(به دلیل قرابت ایدئولوژیکی چین با کوبا)،رفع نیازهای داخلی کوبا لازمة ارتباط کوبا با آمریکا، علاقه نسل جدید کوباییهای ساکن آمریکا به ارتباط کوبا با آمریکا،حمایت کوباییها از دموکراتها (زمان اوباما که برقراری ارتباط صورت گرفت)،هم سویی لابیهای کوبایی با لابیهای صهیونیسم (دلیل هم سویی مواضع در آزادی گروگانهای یهودی در کوبا)،جذب رأی کوباییتبارها به سبد دموکراتها،ترمیم چهره ایالات متحده در افکار عمومی کشورهای با حکومت چپگرا از یک سو و بازیابی جایگاه متناسب با هژمون جهانی ایالات متحده در آمریکای لاتین،ترس آمریکا از نفوذ روسیه و چین در آمریکای لاتین، بازار کوبا مناسب برای امور تجاری آمریکا.
توافق و بهبود روابط کوبا و آمریکا، پارهای از یک سیاست کلان است که توسط آمریکا اعمال میگردد و قرار نیست که آمریکا تا انتها با این استراتژی پیش بیاید. آمریکا تا زمانی این رویکرد را ادامه خواهد داد که کشور هدف وی از درون دچار استحاله گردد و تمرکز روحی و روانی و تمرکز قدرت در آن فروبپاشد و کار به روحیه درونی ملتها که همانا شمشیر برنده آن ملت است برسد. به محض اینکه روحیه یک ملت آسیب ببیند، آن کشور به سوی بیتفاوتی کشیده میشود. درواقع دولت اوباما به این نتیجه رسید که کوبا را نمیتوان از طریق راههای سختافزاری مثل جنگ و تحریم و... تضعیف کرد، بلکه بهترین گزینه استفاده از جنگ نرم و تضعیف دولت کوبا از درون است.
از طرف دیگر دولت کوبا نیز خرسند از این توافق بود چرا که توافق با آمریکا میتوانست از فشارهای تحریمی آمریکا بکاهد. با این حال توافق بین کوبا و آمریکا در آن زمان به عنوان یک پیروزی برای احزاب دیگر در سایر کشورهای آمریکای لاتین به شمار میرفت که این امر نشان دهنده این بود که آمریکاییها علیرغم ژست ابرقدرتی سیاسی، اقتصادی و امنیتی در جهان شکست پذیر هستند. این رویکرد ابهت سیاستی را که این گونه القا میکرد که آمریکا شکست پذیر نیست از بین برد. آمریکاییها با قبول این شکست در کشور آمریکای لاتین کشورهای دیگری را خشنود کردند و این مسئله را به عنوان یک الگو و انگیزه جهت مقابله با سیاستهای آمریکا در کشور خودشان قبول خواهند کرد.
عوامل قطع روابط
کوبا نیز مانند بسیاری از کشورها دارای اصول ارزشی خاص خود است و با ارزشهای سرمایهداری و لیبرالی دول غربی و به خصوص آمریکا، مخالف است. کوبا نیز آمریکا را کشوری با اهداف توسعهطلبانه میداند که به دنبال استعمار کشورهای دیگر است. سابقه نشان داده که آمریکا با کشورهایی که دارای مبانی ایدئولوژیک و ارزشی دارند، به طوری که آن کشور برای آمریکا منافعی در برداشته باشد، روابط خصمانه دارد و با اقدامات مختلف سعی در انزوا کشیدن آن در عرصة بینالمللی دارد. آمریکا از نفوذ کوبا در مناطق آمریکای لاتین نگران است، چرا که یک کشوری با بار ارزشی و انقلابی میتواند زمینهساز انقلاب در این مناطق گردد.
با روی کارآمدن ترامپ در سال 2017 آنچه که به عنوان توافق بین آمریکا و کوبا در سال 2014 در زمان اوباما صورت گرفت، لغو گردید. قطع رابطه با کوبا وعدهای بود که ترامپ در مبارزات انتخاباتی مطرح کرده بود. درواقع، ترامپ بسیاری سیاستهای دولت اوباما و دموکراتها را قبول نداشت و پس از روی کارآمدن درصدد تغییر آنها برآمد. ترامپ با لغو این توافقنامه خواستار اعمال فشار بر کوباست و به بهانههای مختلف مثل نقض حقوق بشر، نبود آزادی بیان و فعالیت سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد و... کوبا را تحت فشار گذاشته است.
در واقع پس از جنگ جهانی دوم آمریکا کشورهایی را که طبق میل و خواستهاش رفتار نمیکنند به بهانه نقض حقوق بشر متهم میکند و تحریمهای شدید و ظالمانهای را بر علیه آن کشورها صادر میکند. این بدین معنی است که سیاستمداران آمریکا رفتار برتری جویانهای نسبت به دیگر کشورها دارند. دولت آمریکا خواهان این است که دموکراسی به شیوة غربی در کوبا ایجاد شود و دولت کوبا را متهم به عدم رعایت حقوق بشر میسازد در صورتی که رهبران کوبا خواهان مردم سالاری به نفع ملت کوبا هستند. بین دموکراسی سرمایهداری و دموکراسی مردمی تفاوت بسیار است. دموکراسی مردمی که در کوبا وجود دارد مبتنی بر شاخصههای انقلابی آن کشور است، رویدادی که سیاست آمریکا آن را نمیپذیرد و آن را تهدیدی برای منافع خود در کوبا و دیگر مناطق میداند. ترامپ معتقد است که توافق دولت آمریکا با کوبا سبب شده تا دلارهای آمریکا به سوی کشور کوبا روانه شود و این در جهت منافع مالی آمریکا نیست. اما این یکاشتباه بزرگ از سوی ترامپ است چرا که در این توافق، شرکتهای تجاری و اقتصادی و صنعت توریسم آمریکا بیشترین سود را دریافت میکردند. اما در نهایت، ترامپ با بهانههای عدم رعایت حقوق بشر، نبود فعالیت سیاسی و... توافق را لغو کرده است.
چشم اندازی به آینده
رائول کاسترو رئیسجمهور فعلی کوبا معتقد است که میتوان روابط دو جانبه دو کشور را از طریق مذاکره و گفتوگوی محترمانه بازسازی کرد. اما ترامپ برای حل مشکلات دو کشور قائل به پیش شرطهایی مبنی بر رعایت حقوق بشر، آزادی زندانیان سیاسی، فضای باز سیاسی، برگزاری انتخابات آزاد و... در کوباست. درواقع، دولت ترامپ با این شرایط خواهان امتیازگیری از دولت کوباست. با توجه به غیرقابل پیشبینی بودن سیاستهای ترامپ میتوان این انتظار را داشت که مشکلات روابط دو کشور با سرعت حل نخواهد شد و دولت کوبا از طرق مختلفی سعی بر مقابله با سیاستهای خصمانه دولت آمریکا دارد. هدف دولت ترامپ ایجاد فاصله بین دولت و مردم کوباست، این سیاست خصمانه، معمولاً کشورهایی را مورد هدف قرار میدهد که دارای نظامی با بار ارزشی و ایدئولوژیک هستند. به عنوان نمونة دیگر میتوان به توافق هستهای ایران با دولت اوبامااشاره کرد که ترامپ این توافق را قبول نداشت و ادعای پاره کردن آن را میکرد.
با این حال، مرگ فیدل کاسترو از یک سو و لغو توافق نامه از سوی ترامپ، مردم کوبا را نسبت به مواضع آمریکا بدبینتر کرده و آنها را برای حفظ کشورشان بیشتر ترغیب میکند. تحریم مجدد کوبا توسط دولت ترامپ موجب قدرتمندتر شدن «کاستروها» شده و باعث شده تا کوبا از نهادهای جهانی مثل سازمان کشورهای آمریکایی دور نگه داشته شود.
نتیجهگیری
با لغو توافق بین آمریکا و کوبا میتوان گفت حفظ نظام کمونیستی از سوی دولت کوبا در مناطقی چون آمریکای لاتین با مشکل مواجه شود، از سوی دیگر گسترش فشار تحریمها از سوی آمریکا ممکن است که دولت کوبا را مجبور به تن دادن به برخی از خواستههای دولت فعلی آمریکا کند. در مجموع میتوان از سرگذشت روابط آمریکا و کوبا به این نتیجه رسید که دولت آمریکا هیچ گاه نخواسته کشورهایی که مردم آن دولت را از طریق انقلاب به دست آوردهاند را قبول داشته باشد چرا که دولتهای انقلابی مخالف نظام سرمایهداری و منافع قدرتهای بزرگ هستند. بر همین اساس این تفکر در همة دورههای سیاسی آمریکا وجود دارد، بنابراین هیچ گاه نباید به سیاستهای آمریکا اعتماد کرد و بهترین سیاستی که دولتهای انقلابی در برابر سیاستهای آمریکا میتوانند اتخاذ کنند، حفظ نظام انقلابی خود در مقابل سیاستهای آمریکاست. در غیر این صورت، کشورها تبدیل به حیاط خلوتی میشوند که آمریکا بر منافع آنها تسلط پیدا خواهد کرد.
به دلیل برخی تشابهات میان سیاست خارجی آمریکا نسبت به ایران و نسبت به کوبا، میتوان از بدعهدی آمریکا در روابطش با کوبا درس عبرت گرفت، چرا که بسیاری فکر میکردند با بهبود روابط آمریکا و کوبا میتوان این انتظار را داشت که روابط آمریکا و ایران نیز بهبود یابد، اما گذشت زمان ثابت کرد که هیچ گاه نباید به سیاستهای آمریکا نسبت به کشورهایی چون کوبا یا ایران اعتماد کرد. دولت اوباما این نوید را به دولت کوبا داد که در صورت ایجاد رابطه بتواند به گسترش روابط در جهت تقویت امور اقتصادی، سیاسی و... با دولت کوبا گام بردارد، اما با آمدن ترامپ توافق بین کوبا و آمریکا لغو گردید. تحریمها بازگشت و دوباره مسئله حقوق بشر، انتخابات آزاد و... مطرح گردید. این بدعهدی را میتوان در جریان توافق هستهای ایران نیز مشاهده کرد، توافق هستهای (ایران و گروه 1+5) که در زمان اوباما صورت گرفت، در زمان ترامپ تبدیل به یک توافق پوچ شد. در مورد ایران نیز همین واکنش صورت گرفت، تحریمها پابرجا ماندند، سیاست ضدایرانی در جهان و منطقه ادامه پیدا کرد و.... همان طور که ترامپ، کوبا را نسبت به مسائل حقوق بشر، انتخابات آزاد و... تحت فشار قرار میدهد تا در نهایت، کوبا به سیاستهای آمریکایی پاسخ مثبت دهد، از سوی دیگر نیز اعلام کرده با نارضایتی که از برجام دارد بهدنبال بر هم زدن آن است. اما این بازی از سوی واشنگتن طوری طراحی شده تا ایران از برجام خارج شود و به این ترتیب بتواند همه اعضای شورای امنیت را با خود همراه کند و برای اقدامات ضدایرانی خود در سطح جهانی همپیمانانی داشته باشد. در پایان میتوان گفت که سیاست اعمالی آمریکا در قبال ایران همانند کوبا یک سیاست تقابلی است که همه عوامل شکل دهنده این سیاست، زیر مجموعه عامل اساسی تری به نام استراتژی حفظ وضع موجود و موازنه قوا از سوی آمریکاست. بنابراین، سیاست تقابلی آمریکا تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی ایران پابرجاست در قالبهای نظامی، اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و تبلیغاتی به اجرا در خواهد آمد و هیچگاه نمیتوان به تنشزدایی واقعی میان ایران و آمریکا امید داشت.
منبع: اندیشکده تبیین