خطرناکتر از افراط(نگاه)
محمدهادی صحرایی
روحاني 1/7/96 در مراسم آغاز سال تحصيلي جديد و طرح پرسش مهر خود از دانشآموزان: «چگونه باید در محیط مدرسه تحمل و احترام به افکار دیگران و اخلاق و ادب را تمرین کنیم؟» این پرسش، مشتی از خروار است و در دوران مدیریت اعتدالیون و اصلاحطلبان، بارها و بارها از این قبیل سخنان گفته شده است که با مراجعهای بسیار ساده و آسان میتوان مجموعه آنها را جمع نمود و دید که هزار وعده خوبان یکی وفا شده یا نه؟ و میتوان به قضاوت نشست که جمله «به خدا پناه میبرم از استبداد رأی، از تقدم نفع شخصی و گروهی بر مصالح عمومی و بستن دهان رقیبان و منتقدان» و... مجموعه این سخنان و سخنان سایر دولتیها را میتوان دستهبندی نمود. شعارهای انتخاباتی، شعار با توهین به گذشتگان، سخنان با تحقیر گذشتگان، سخنان با توهین و تحقیر منتقدان فعلی و... که همگی را میتوان با دیده بیکینه و دل صاف از غل و غش حزبی به قضاوت نشست.
مردم از یاد نبردهاند کسی که به کرات و مرات دولت قبل و مدیران مؤمن و کاربلد گذشته، را با انواع تحقیر و توهین مورد هجمه قرار میداد و خود شعار پررنگ نمودن نقش زنان در کابینه را میداد، برخلاف دولت قبل از خود، حتی یک وزیر زن را نیز در کابینه خود نگذاشت و تا آنجا از شعار خود فاصله گرفت که روزنامههای جبهه اصلاحات به فریاد آمدند که لااقل بگذار خانم خودت کمی بیشتر در اجتماع حضور یابد. یا مثلاً این جمله که «نام افراد مفسد نباید در جیب رئیس دستگاه اجرا باشد باید بر سر زبان و بیان خبرنگار ما قرار گیرد» در برخورد با فیشهای نجومی از آنها به عنوان ذخیره نظام یاد میکنند و... و یا کابینه کسی که گفت «امنیت جامعه با امنیتی کردن دو مقوله است» امنیتیترین کابینه تاریخ انقلاب اسلامی شد و.... اینها اگرچه در حافظه تاریخ خواهد ماند و آیندگان بیملاحظه، مدعیان را قضاوت خواهند کرد ولی آنچه درس است چیز دیگری است.
ساموئل هانتینگتون اندیشمند مؤثر آمریکایی در کتاب خواندنی ولی آمریکاستایانه خود «موج سوم دموکراسی» نقشه راهی به جویندگان اصلاحات و پویندگان دموکراسیِ آمریکایی میدهد که جالب توجه است. او ضمن دستهبندی تلاشها برای به دست آوردن دموکراسیهای دلخواه آمریکا و تاریخچه آنها، توصیههایی نیز میکند که خواندنی است. مثلاً در جایی به سربازان دموکراسیخواهی، میگوید که علیه خشونت شعار دهید و خود علیه مخالفانتان از آن استفاده کنید و یا اینکه از آزادی بیان بگویید و بر سر مخالفانتان خراب شوید و.... در این ادبیات و منطق، حساب حساب نیست. حساب اینها ناحسابی است. شاید آنچه که در مورد سیاست ماکیاولی یا همان سیاست معاویهای گفته شده باشد را بتوان در اندیشه این کتاب رهگیری نمود. به دیگر سخن اینکه دستور میدهد که «شعار بده و مخالفش را عمل کن»، «از اخلاق بگو و خود هرچه خواهیکن»، «از اعتدال بگو و منتقدانت را افراطی بنام».چندی پیش مدیرکل محترم سازمان ورزش و جوانان استان کرمانشاه با اقدامی شجاعانه و خلاف عادت و معمول دولتیها، یکی از نیروهای باسابقه سازمان ورزش و جوانان استان را به عنوان سرپرست معاونت فرهنگی این اداره کل برگزید و پس از آن سیل هجمه و تخریب علیه جناب آقای حسینی مدیرکل محترم و آقای آذرکمند از جانب کسانی که مدعی آزادی و منادی تحمل منتقد هستند به راه افتاد و عدهای بیپروا از ارزشهای اخلاقی و بدون دلیل منطقی که دال بر رعایت قاعده اسلامی و عقلانی «أنظروا الی ما قال و لاتنظروا إلی من قال» باشد و بیهیچ ملاک ارزشیابی معقولی و تنها با این بهانه که «آذرکمند از ما نیست» به دنبال تغییر نظر مدیر محترم و تحمیل نظر خود بر تشخیص ایشان هستند و در این راه از هیچ کوشش رسانهای در جهت تخریب و توهین به این بزرگواران فروگذار نکردهاند.
طرفه آنکه این افراد تمامیتخواه در نامهای بینام و نشان به جهانگیری معاون اول رئیسجمهور و سلطانی وزیر ورزش و جوانان، حتی حاضر به تحمل یک سرپرست معاونت مدیرکل در استان نیستند، و غیر خود و آنکه باب میلشان نیست را «احمدینژادیها»، «تندرو»، «افراطی» و... نامیدهاند و با لحنی نامؤدب از مدیران معتدل دولت تدبیر و امید با عنوان «دوزیست» یاد نمودهاند. نابسامانی اشتغال، معضل بیکاری، روی آوردن برخی جوانان به انواع بزهکاریها، مشاغل کاذب و در نهایت مهاجرت و... که معضل استان است را به گونهای ردیف و قافیه کردهاند که گویی همگی از این انتصاب برخاسته است. این افراد ناشناس در این نامهها استدلالی بافیدهاند که چون در ستاد روحانی فعالیت کردهایم پس صلاحیت داریم که مدیر شویم و.... این نامه اگرچه از خامی مفرط رنج میبرد ولی نشانه از درد بزرگ و ریشهداری است که شاید بزرگان اصلاحطلب استان نتوانستهاند به خوبی الفبای حقوق شهروندی و منشور شهروندی را طبق همانچه که رئیسجمهور محترم تکرار میکنند، القا نمایند.از نکات بامزه دیگر در این نامهها تأکید بر نگاه اصلاحطلبانه و مشی اعتدالگرایانه و باتدبیر است که مشخص نیست مراد و تعریف نویسندگان ناشناس این نامهها از این واژگان چیست؟ این هیاهوی تلگرامی اگرچه برای تنویر افکار عمومی لازم است ولی از این نظر نیز جای نگرانی دارد که چه دیدی باعث شده است که چنین نگاه دیکتاتورمآبانهای در میان برخی رشد کند و به خود اجازه دهند اینگونه و به راحتی غیرخود را حذف کنند؟ این نامهنگاریهای ناشناس اگرچه ممکن است به صورت سفارشی یا در نام پوششی «جمعی از جوانان اصلاحطلب کرمانشاه» و در اصل «برخی مدیران مدعی اصلاحطلبی کرمانشاه» یا برای کم کردن هزینه تغییرات و یا انحراف افکار عمومی از وعدههای عمل نشده و ضعف مفرط برخی از مدیریتهای کلیدی استان تهیه شده باشد ولی برای جامعهشناسان سیاسی میتواند سوژه مطالعاتی مناسبی باشد که به درمان مناسب برسند. چه کسی است که نداند دلیل معضلات بسیار استان و کشور، از همین دید انحصارطلب، افراطی، شایستهگریز، کاسبکار، پیر و بازنشسته، مدعی و خشن و مدیران مینیبوسی و اتوبوسی نشئت میگیرد و نشانی غلط تنها برای فرار از پاسخگویی به مردم مظلوم و ناظر است.