نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
همایش دموکراسی میگیرند و مخالفان را حذف و طرد میکنند!
سرویس سیاسی ـ
یوسف مولایی از فعالین مدعی اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان در پاسخ به این سؤال که «در حقوق بینالملل، ایران به دلیل نقض برجام، چه کارهایی را میتواند انجام دهد؟» گفت: «این موضوع یکی دیگر از نقاط ضعف برجام است، چراکه بهتر بود در متن برجام جز کمیسیون حل اختلاف که به شورای امنیت ختم شود سازوکار دیگری تعبیه میشد. اگر آن اتفاق رخ میداد، ایران امکان پیگیری نقض برجام را داشت اما در شرایط کنونی، ایران صرفا میتواند آمریکا را تهدید کند و به اقدامات تبلیغی سیاسی علیه آمریکا دست بزند که با این کار میان سایر کشورهای امضاکننده برجام و آمریکا اختلاف بیندازد. این حرکات کاملا سیاسی است، تضمینهای حقوقی ندارد و شاید نتواند آمریکا را وادار به ایفای تعهداتش بکند».
پیگیری نقض برجام گنجانده نشده!
منتقدان روند مذاکرات هستهای قبل از امضای برجام بارها اعلام کردند که قواعدی همچون «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیشبینی برگشتپذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است، در برجام رعایت نشده است و همین امر میتواند زمینهساز عهدشکنی آمریکا در توافق هستهای باشد. اما متاسفانه برخی مقامات ارشد دولت و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای برخورد نامناسبی با انتقادهای کارشناسی داشتند. روزنامههای زنجیرهای نیز هیچگاه به نواقص مشهود برجاماشاره نکرده و هرگونه انتقاد را با فحاشی پاسخ میدادند.
«علی اکبر صالحی» رئیسسازمان انرژی اتمی- شهریور 95- وجود نقص در برجام را تأييد و تصریح کرد كه بايد در زمان تنظيم آن، دقت بيشتري ميشد. صالحي افزود: «در بعد تحريم و مسائل ديگر سياسي، آمريكاييها از شيوه نادرستي استفاده ميكنند، اگر ما وقتي برجام را تنظيم ميكرديم دقت بيشتري ميكرديم اين فرصت براي آمريكا پيش نميآمد كه از اين قابليت تفسير بودن سوءاستفاده كند».
لازم به ذکر است که برخی کارشناسان معتقدند که احتمالا علت عدم اعتراض رسمی ایران به نقض برجام، وجود بند ۳۷ یا همان «مکانیزم ماشه» در متن برجام است. براساس این بند در صورت اعتراض ایران به نقض توافق توسط طرفهای مقابل، در نهایت تحریمهایی که به صورت نیم بند نیز تعلیق شده علیه ایران باز میگردد! متن ضعیف برجام به گونهای تنظیم شده که طرف مقابل تعهدات را نقض میکند اما اگر دولت ایران اعتراض کند، در نهایت قطعنامههای شورای امنیت که به طور مشروط لغو شده دوباره علیه کشورمان باز میگردد! این بخشی از متن «فتح الفتوح برجام»! است.
تئوریپردازی برای سقوط!
«انقلابیهای پشیمان» وصفی است که درباره برخی از شخصیتهای سیاسی معاصر به کار برده میشود و آنان نیز از به کار بردن این عنوان درباره خود ابایی نداشته و ناراحت نیز نمیشوند، این طیف به صراحت در بیان گذشته و خاطرات خود میگویند از این گذشته پشیمان هستند و خسته شدهاند!
عبدالله نوری وزیر کشور دولت اصلاحات در این رابطه طی نوشتاری که روز گذشته روزنامه زنجیرهای شرق آن را منتشر کرده است در مذمت «خود حق پنداری» نوشت: آنچنان شیفته امام خمینی بودم که هر فکر و عمل متفاوت با حرکت امام را باطل و ناشی از هوا و هوس یا ترس و بزدلی یا رفاهطلبی یا ارتباط با رژیم شاه میدانستم و امثال من هم در میان طلاب و روحانیانی که به سیاست سرک میکشیدند، کم نبود. صفر و صدی میاندیشیدیم. همه خوبیها را در مرحوم امام خمینی میدیدیم و در مقابل، همه اشتباهات و تاریکیها را در علما و مراجعی که با نظرات امام زاویه داشتند جستوجو میکردیم.
طبیعی است که هیچ فردی نه در گذشته و نه در حال حاضر تفاوت نظر افراد و شخصیتها را با بنیانگذار انقلاب به آن صورت کاریکاتور واری که عبدالله نوری میگوید منکوب نکرده است، در این میان رویدادهایی که وی روایت میکند جزو نوادر بودهاند که خود حضرت امام(ره) و بزرگان حوزه نیز بدان واکنش نشان داده بودند، اما سخن جای دیگری است؛ انسانها میتوانند تغییر کنند به شرط آن که با پرچم دیروز، امروز کاسبی نکنند!
سیاست ایجاد ترس از آمریکا
شرق در ستون سرمقاله شماره دیروز خود به قلم سردبیر به تحلیل سخنان رئیسجمهور در سازمان ملل پرداخت و این سخنان را به پشتوانه آرای مردمی وی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری قابل تامل و شنیدن شدن خواند.
فارغ از اینکه روسای جمهور پیشین نیز آرای مردمی را کسب کرده بودند ولی مدعیان اصلاحات به ویژه در سال 88 به جای پذیرفتن این رای و تمکین به آن به اردوکشی خیابانی پرداختند، نویسنده با مقایسه اظهارات ترامپ در سازمان ملل و اقدامات بوش رئیسجمهور اسبق آمریکا در حمله به افغانستان و عراق، نوشت: «بوش در سال ٢٠٠٣ آمریکا را با یک فاجعه تاریخی روبهرو کرد. او نگاهها را از افغانستان و یک جنگ ضروری در آن کشور که در سیطره تروریستها بود، به سوی عراق برگرداند و آمریکا را درگیر جنگی غیرضروری کرد. جنگی که منجر به صدها هزار کشته و زخمی، فاجعه اقتصادی توصیفناپذیر، ویرانی کامل خاورمیانه و ظهور داعش شد. اینک ترامپ همان کار بوش را میکند. نگاهها را از سمت کرهشمالی به سوی ایران بازمیگرداند؛ ایرانی که جنگ با آن ضرورتی ندارد و بازرسان آژانس بینالمللی بارها شهادت دادهاند ایران مطابق شرایط قراردادها عمل کرده است.»
وی ادامه میدهد: «در سال ٢٠٠٢ جورج بوش در سخنرانی سازمان ملل به دنیا نشان داد قصد دارد با عراق بجنگد. امیدوارم زمانی که تاریخ به اولین سخنرانی ترامپ در سازمان ملل بازمیگردد از آن بهعنوان نماد جنگی کاملا اجتنابپذیر یاد نکند.»سردبیر شرق جنگ افغانستان را جنگی درست و با اهداف مشروع میپندارد! و از سوی دیگر این جنگ را با «کره شمالی» مرتبط دانسته و مینویسد چنانچه جنگ با افغانستان مشروع بود حمله به کره شمالی نیز مشروعیت دارد اما فارغ از اینها، باید خاطرنشان کرد ایران اسلامی عراق نیست که آمریکا بخواهد و بتواند به آن حمله کرده و به نتایج دلخواه خود برسد که اگر میتوانست از مدتها پیش به این کار دست زده بود.
روزنامههای زنجیرهای و مدعیان اصلاحات همواره به دنبال ترساندن مردم از آیندهای هولناک هستند تا عقبنشینیهای همیشگی در سیاست خارجی و... را توجیه کنند؛ سیاستی که دیگر نخ نما شده است.
درباره دمکراسی همایش میگیرند و مخالفان خود را حذف میکنند!
محمدرضا تاجیک فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه قانون از روشنفکرانی که به دنبال حذف مخالف خود هستند، انتقاد کرد.
تاجیک در این گفتوگو اظهار داشت: «ما با مدرنیته نيز به صورت ایدئولوژیک برخورد کردیم و دقایق اصلی گفتمان مدرنیته را تبدیل به ایسم کردیم... علمگرایی و اصالت علم و اصالت عقل را از آن بیرون کشیدیم و کل مدرنیته را به یک فراروایت و فراگفتمان تبدیل کردیم. هرچند این پتانسیل را خود مدرنیته داشت اما در نزد منورالفکران یا روشنفکرانمان این برجستهتر شد و ما از ورای نگاهمان که نگاهی ایدئولوژیک بود، تمام دارایی مدرنیته را تبدیل به «ایسم» کردیم و به یک معنا آن را قدسی یا به تعبیر دیگر متافیزیکالش کردیم، این بار به نام نامی عقل و علم، آیاتی نازل و دگرسازی کردیم، حذف و طرد را انجام دادیم؛ ناعقل و ناعلم درست کردیم و هرکسی با گزارههای علمی که ما میفهمیدیم و روشنفکر ما از آن فهم داشت، مخالفت میکرد و تبدیل به مخالف و دگر میشد، هنوز نيز همینطور است.»
وی در این گفتوگو ادامه میدهد: «روشنفکران ما راجع به دموکراسی همایش برگزار میکنند اما شدیدترین حذف و طردها در همان همایش به عمل میآید؛ هيچکس ديگري را قبول نمیکند، هرکسی سعی میکند مخالف را از میدان خارج کند و الان نيز همینطور است، ما ادبیات متفاوتی در فضای روشنفکری نمیبینیم. چقدر پیامبرگونه و امامگونه سخن میگوید و پنداری که قطب عالم امکان است و پنداری که با سرپنجه آن همه مشکلات حل میشود، این است که در یک منزلت استعلایی نشسته است، هدایت کند و جامعه را از این عقبماندگی و ارتجاع در بیاورد.»
وکیل مدافع شیطان بزرگ!
روزنامه زنجیرهای بهار در گزارشی درباره بررسی رویکرد رئیسجمهور در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل ضمن تایید تلویحی اتهامات حقوق بشری غرب علیه کشورمان، نوشت: «پس از حلوفصل پرونده هستهای همانطور که برای همگان قابل پیشبینی بود کشورهای غربی تمرکز خود را بیشتر از گذشته بر پرونده حقوق بشری ایران قرار دادهاند و بهموازات در داخل نیز حداقل قوه مجریه در حد اندکی که در این حوزه از اختیاراتی برخوردار است در تلاش بوده است تا زمینههای لازم برای رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی در ایران را فراهم آورد. تأکید روحانی در ابتدای سخنش به این موضوع بهنوعی ارسال یک سیگنال برای آمادگی ایران برای اصلاح برخی رویههای نادرست است..»
این روزنامه افراطی مدعی اصلاحطلبی در ادامه همچنین نوشت: «یکی از اتهاماتی که غرب و برخی کشورهای منطقه علیه ایران مطرح میکنند تلاش ایران برای شیعه گستری و ایجاد یک امپراطوری است. برخی اقدامات از جانب کشورمان بهعلاوه توهمات سران برخی کشورهای عربی سبب این نگاه نادرست شده است. حسن روحانی تلاش کرد تا با وام گرفتن از مفاخر فرهنگی کشورمان و همچنین تأکید بر تعامل و گفتوگو این تصور را از اذهان بزداید. گفتار روحانی آن هنگام که با اقداماتی بیشتر و قابلفهمتر برای جامعه جهانی توأمان شود آنگاه میتواند یک بهانه بسیار مهم را از دست بدخواهان کشورمان بگیرد.»
این روزنامه زنجیرهای البته توضیح نداد که کدام اقدام کشورمان است که موجب تقویت اتهام احیای امپراطوری از سوی غربیها شده است؟! از رویه و خط مشی زنجیرهایها میتوان احتمال داد که حضور مقتدارانه در منطقه علیه داعش و تروریسم و توان موشکی را مدنظر دارند. همچنیناشارهای نشده که دقیقا از رئیسجمهور چه اقدامی عملی را برای فهم بیشتر جامعه جهانی از نفی احیای امپراتوری طلب میکند که آن هم احتمالا فشار بیشتر به نهادهای نظامی و حافظان امنیت و اقتدار کشور است اما انتشار چنین مواضع ناشیانهای در حقیقت پادویی برای پروژه نخ نما شده ایران هراسی و کاسبی همیشگی صهیونیستها و آمریکاییهاست.
از بزک کنندگان آمریکا و غرب عجب نیست که با وجود نقض آشکار حقوق بشر در دنیای امروز توسط گروهکهای تروریستی و رژیمهای تحت حمایت مدعیان حقوق بشر غربی در عراق و سوریه و یمن و میانمار و... و همزمان نه تنها سکوت مرگبار بلکه حمایت غربیها از این جنایات، قلمشان شکسته و چشمشان بسته باشد.
این شیفتگان خودباخته طبعا نمیگویند که چطور مدعیان آزادی بیان هرگونه تحقیق یا اظهار نظر درباره هلوکاست را به شدت سرکوب میکنند یا وقتی یک قاچاقچی بینالمللی مواد مخدر در ایران اعدام میشود، بوقهای تبلیغاتیشان جهان را از صدای نقض حقوق بشرشان پر میکند اما کشتار وحشیانه مسلمانان و آواره کردن آنها از خانههایشان نقض حقوق بشر نیست؟