kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۴۷۲۱
تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۰
معرفی یک کتاب

یک سرگذشت شگفت‌انگیز!



ناهید زندی پژوه
در سال‌های اخیر شاهد گونه‌ای از ادبیات در حوزه دفاع مقدس هستیم که هدف استقبال قشرهای گوناگون جامعه کتابخوان قرار گرفته. در این گونه ادبی که صرف خاطره‌نویسی نیست بلکه خاطراتی است که صبغه داستانی هم پیدا می‌کند؛ در واقع یک‌نفر به عنوان مصاحبه کننده با صاحب خاطره گفتگو می‌کند و بعد آن را به شکل خواندنی و جذاب تنظیم می‌کند. شایان ذکر آنکه؛ اتفاقات با یک نظم منطقی در کنار هم قرار می‌گیرند. کتاب «ملاصالح، سرگذشت شگفت‌انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق» نمونه‌ای از این نوع ادبی است.
کتاب هدف بحث توسط خانم رضیه غبیشی به رشته تحریر درآمده؛ غبیشی آبادانی است و نویسندگی را از کودکی آغاز نموده و بنا به گفته خود: «پیش از انقلاب رفتار مأموران مخوف ساواک را دیده و درک کرده بودم. سختی‌های دوران جنگ، بمباران و موشک‌باران شهر آبادان و مهاجرت مردم و خانواده جنگ زده‌ام را تجربه کرده بودم و زندگی سختم با همسر جانبازم- حاج‌منصور عطشانی- در برابر چشمانم بود. زمان جنگ دوش به دوش همسرم در جزیره مینو فعالیت فرهنگی داشتم. بعد از جنگ، خاطرات روزانه‌ام در قالب کتابی بنام «گنجینه رنج» چاپ شد. پس از آن هم کتاب‌های «زنان صبور سرزمینم آبادان»، «نیمکت‌های خالی» و «ملا صالح» را نوشتم.»
رضیه غبیشی درباره نگارش «ملاصالح» اظهار نموده: «همسر جانبازم از همرزمان ملاصالح بود و با همراهی ایشان بارها به منزل ملاصالح در منطقه سیکلین آبادان رفتیم. گفت‌وگوهای ما با ایشان در بهار 1390 به مدت یک سال و نیم طول کشید. در این مدت با بیماری دست‌و پنجه نرم می‌کرد و زیر نظر پزشک اعصاب و روان بود. خاطرات ملاصالح آنقدر برایم تلخ بود که گاه در نوشتن رعشه بر بدنم می‌افتاد و تا مدتی متأثر بودم. بعد از پایان کار، نوشته را برایش بردم و او خواند و هر جا نیاز به اصلاح داشت، تذکر داد.»
این کتاب روایت دردناک زندگی یک طلبه عرب زبان آبادانی است که توسط یک خانم نویسنده تحریر شده و از آنجائی که خانم‌ها دارای ساختار ذهنی جزئی نگرتر هستند، غبیشی توانسته وقایع را با جزئیات بیشتری برای خواننده روایت کند روایتی که در آن، به لحاظ عاطفی، وقایع دارای رنگ و روح‌اند.
غبیشی زندگی ملاصالح را در 12 بخش تقسیم‌بندی نموده که هر بخش به موضوعی خاص اشاره دارد؛ بطوری که فراز و نشیب‌های زندگی ملاصالح، سلسله‌وار پشت سر‌هم ردیف شده‌اند.
روایت زندگی ملاصالح قاری به این شرح است: در دی ماه 1320 بدنیا آمد؛ پدرش از ذاکرین اهل بیت(ع) بود. در 12 سالگی نزد عمویش که در شهر تنومه در عراق بود جهت آموزش دروس حوزوی راهی می‌شود. سپس برای تکمیل تحصیلات به حوزه نجف می‌رود. با آمدن بعثی‌ها از عراق اخراج شده به مدرسه فیضیه قم آمده و شیفته حضرت امام(ره) می‌شود. سپس به آبادان رفته و فعالیت‌های سیاسی و ضد رژیم را دنبال می‌کند و چون ملبس به لباس روحانیت بود توسط ساواک و نیروهای امنیتی به اتهام خرابکاری و اخلال در امنیت کشور به 15 سال حبس محکوم می‌گردد.
در مدت حبس مورد آزار و شکنجه قرار می‌گیرد اما بااین وجود در زندان نیز مسائل شرعی و سیاسی را برای زندانیان مطرح می‌کند. در زندان قصر با اشخاصی همچون آیت‌الله طالقانی، هاشمی رفسنجانی، نبوی، جواد منصوری و... آشنا می‌گردد. در جریان ناآرامی‌ها به وسیله مأموران صلیب سرخ آزاد می‌شود. بعد از واقعه آتش‌سوزی سینما رکس آبادان جمعیت روحانیت مبارز را تشکیل می‌دهد و با آمدن امام به ایران کمیته استقبال را شکل می‌دهد بعد عازم آبادان می‌شود و سازماندهی برنامه‌های عربی رادیو آبادان را بعهده می‌گیرد. تشکیل کمیته انقلاب اسلامی، شرکت در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، تشکیل شورای محلی انقلاب، مسئولیت ارتباطات اجتماعی سپاه پاسداران آبادان در سال 1358 از زمره فعالیتهای ملاصالح است. با شروع جنگ تحمیلی با برگزاری همایش کنگره شعر عربی و دعوت از شاعران عرب و سران قبایل جنگ زده باعث روسیاهی صدام‌حسین می‌شود. با اشغال خرمشهر، با مسلح کردن عشایر تا انتهای مرز آبی جزیره مینو و روستاهای فیاضیه و خط مرزی خرمشهر کمک شایانی می‌کند. مأموریت‌های برون‌مرزی با نیت نشر اهداف انقلاب و رهنمودهای امام(ره) برای بیداری دیگر مسلمانان از دیگر فعالیت‌های ایشان بود تا اینکه بوسیله رژیم عراق دستگیر و اسیر می‌شود و در مدت اسارت هدف شکنجه و آزار قرار می‌گیرد. در طی ماجراها و اتفاقاتی که روی می‌دهد مترجم اسرای ایرانی در عراق می‌شود. در همین مسیر کمک‌های زیادی به اسرای ایرانی می‌کند تا اینکه آزاد می‌شود و به کشور برمی‌گردد اما در ایران به چشم خائن و جاسوس شناخته می‌شود. بعد از ورود اسرا و آمدن 23 نفر ماهیت واقعی ایشان معلوم می‌گردد. در صفحه 259 کتاب آمده: «در یکی از روزهای 1386 ستاره اقبالم درخشیدن گرفت. این زمانی بود که آن 23 نفر اسیران نوجوانی که با آنها به دیدار صدام رفته بودم به خانه‌ام آمدند و روح تازه‌ای در کالبدم دمیده شد. زمانی که تصویرم با آن گروه از تلویزیون پخش شد کم‌کم برچسب خیانت از من برداشته شد. اما زندگی مشقت‌بارم با تحمل مشکلات همچنان من را می‌آزرد.»
خانم غبیشی نگارنده کتاب ملاصالح با هنرمندی توانسته:
1. صبر و پایداری و عظمت روحی ملاصالح را در برابر چشم و دل خواننده قرار دهد.
2. نحوه شکنجه و بازجویی‌های ساواکیان را بخوبی شرح دهد.
3. تلخی‌های اسارت و شکنجه‌گریها و بازجویی‌های بعثی‌ها با اسرای ایرانی را توضیح دهد.
4. ترفندهای تبلیغاتی صدام حسین را نمایان کند.
5. سفاکی‌های عراقی‌ها و پایمردی اسیران ایرانی را متجلی سازد.
نگارش روان و موشکافانه نویسنده بر ارزش سندی این کتاب افزوده و از سویی روایت این خاطرات دارای نثری استوار است. شخصیت‌ها همگی واقعی هستند. برخی از دیالوگ‌ها بزبان عربی است که البته در زیرنویس ترجمه فارسی قید شده است. می‌توان گفت این اثر از گرما و احساسی خاص بهره‌مند است. شرح زندگی ملاصالح هدف توجه و عنایت بسیاری از هنرمندان و اهل قلم قرار گرفته است. چنانچه احمد یوسف‌زاده؛ رزمنده، آزاده و نویسنده درباره کتاب ملاصالح بیان داشته: «تصاویر زیبایی که از ملاصالح در ذهن دارم بسیار زیاد است؛ ما از کوچه‌ای عبور می‌کنیم که از دو طرف صدای شکنجه می‌آید. با عبور از این کوچه به زندان استخبارات بغداد می‌رسیم. مردی با دشداشه کوتاه سفید که با عراقیها به خوبی بزبان خودشان صحبت می‌کند. یقین داشتم که جاسوس باشد. اما با کارهایی که کرد متوجه اشتباه خودم شدم. از خدا می‌خواهم تا جمهوری اسلامی را حفظ کند تا ملاصالح زندان دیگری را تجربه نکند؛ چرا که این قهرمان در تمام دوره‌هایی که بود، طعم زندانی شدن را چشیده و تجربه کرده است.»
کتاب «ملاصالح، سرگذشت شگفت‌انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق»، به قلم رسای رضیه غبیشی در سال 1395 توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ رسیده است.
در خاتمه باید گفت؛ همسر جانباز سرکار خانم رضیه غبیشی، حاج آقا منصور عطشانی در فروردین ماه 1394 به خیل دوستان شهیدش پیوست. «یادش گرامی و راهش پر رهرو»