kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۳۹۲۳
تاریخ انتشار : ۲۲ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۲

رضایت خدا يا كدخدا؟(زلال بصیرت)


برخي معتقدند انسان به خودي خود، هيچ مسئوليتي ندارد،عده‌ای منشأ مسئوليت را نياز‌های مادي بشر می‌دانند؛ از آنجا كه انسان نمی‌تواند به تنهايي همه نيازهايش را تأمين كند، به زندگي اجتماعي روي آورده و زندگي اجتماعي ايجاب می‌کند كه اگر کسی مسئوليتي را برعهده نگيرد، نيازهايش تأمين نمي‌شود.
برخي منشأ تكاليف را ارزش‌هاي اجتماعي، یا عواطف و احساسات دانسته و می‌گویند انسان نيازهاي فطري و عاطفي هم دارد كه ارضاي آن در گرو كمك به همنوع و بر دوش گرفتن مسئوليت‌هايي دربرابر آنهاست.
سومين نظر در مورد منشأ تكاليف كه عمدتا ازطرف فيلسوفان غربي بيان شده، عقل عملي است. برخي از فلاسفه می‌گویند انسان به غير از احساسات و عواطف، عقل نيز دارد و اين عقل است كه براي ما مسئوليت معين می‌کند؛ لذا براي اينكه موجودی برتر از حيوانات شويم، بايد به آنچه عقل مي گويد عمل كنيم.اما عده‌ای باور دارند كه اصل تكاليف از خداست؛ حتي اموري كه گفته شد، نشانه‌هايي از تكاليف خداست و حتي حكم عقل هم نشانه خواست خداوند است كه ما را مكلف كرده است. به عبارت بهتر خداوند از آن جهت كه هستي و مالكيت ما از اوست، می‌تواند ما را مكلف كند و ما در مقابل او مسئوليم.طبق نظر اول، اگر انسان تكليفي برعهده نگيرد، نمی‌تواند زندگي اجتماعي خوبي داشته باشد و نيازهايش را تأمين كند؛ طبق نظر دوم عدم مسئوليت پذيري، عدم ارضاي عواطف و شرمندگي نزد وجدان را در پي دارد؛ طبق نگاه سوم، بدون انجام تكاليف، انسان در رديف حيوانات است و استفاده از عقل و مسئوليت‌پذيري بر اساس عقل است كه سبب تمايز انسان و حيوان مي‌شود؛ و طبق نگاه چهارم، اگر انسان عمل به تكليف نداشته باشد، بنده خوبي براي خداوند نيست و سعادت دنيوي و اخروي نخواهد داشت.
تلازم دین و سیاست در اسلام
 بسياري از مردم، ارزش‌ها را دو قسم مي‌دانند: ارزش‌های ديني و ارزش‌های اجتماعي؛ ارزش‌های ديني همان نماز و قرآن و عبادت‌های فردي است و ارزش‌های اجتماعي – كه در نگاه آنها، ربطي به ارزش‌های ديني هم ندارد – يعني چگونه در جامعه زندگي كنيم كه بتوانيم بهتر منافع مادي مان را تأمين كنيم اين يعني تفكيك دين از سياست.اگر فردي با چنين تفكري مسئول هم بشود، مي‌گويد دغدغه آخرت نداشته باشيد؛ بايد فكر شكم مردم بود و ما بايد تحريم‌ها را برداريم؛ چراكه از نگاه آنها، دستگاه دين و سياست جدا از يكديگرند؛ مسئول دستگاه دين -كه جز نماز و عبادات فردي نيست- روحانيون هستند و مسئول دستگاه سياست نيز سیاستمداران هستند و اين دو ربطي به هم ندارند.
بر اساس نگاه اسلام، تفكيكي بين دين و سياست وجود ندارد و اصل تكاليف و حقوق از خداست، در اسلام، فقط خدا حق قانونگذاري دارد و قانون نيز تنها اين دنيا را در نظر نمي‌گيرد، بلكه زندگي ابدي انسان‌ها را هم مد نظر قرار مي‌دهد.
اسلام به معناي تسليم بودن در برابر خداوند متعال است؛ اگر خداوند، تكليفي هم براي ما مشخص كرده نه به خاطر نياز خودش به انجام تكليف ما، بلكه براي سعادت دنيا و آخرت ماست و تسليم بودن در برابر اين تكاليف الهي، سعادت ابدي را در پي دارد كه به نفع خود انسان است.
انسان موجودي ابدي است و آخرت، ادامه و نتيجه اعمال انسان در همين دنياست، همان گونه كه كار كشاورز در برداشت محصول، ادامه كار وي در امر كاشت و مترتب بر آن است، وضعيت انسان در آخرت نيز مترتب بر كار وي در اين دنياست.
كساني كه اسلام و اهل بيت (ع) و مخصوصا مباني فكر امام (ره) و ارزش‌های انقلاب را پذيرفته‌اند، به لازمه آن، يعني عدم جدايي سياست و دين نيز باور دارند. البته ارزش‌های انقلاب چيزي جديد و وراي دين نيست، بلكه همان اسلام است كه احكام آن فراموش شده بود و امام (ره) با هشدارهايش و نهضتش آن را احياء كرد. لذا وقتي امام(ره) مي‌خواست بالاترين هشدارها را بدهد، مي‌گفت اسلام در خطر است؛ و در واقع امام (ره) براي اسلام به پاخاست.
جريان فكري‌ای شروع شده كه ريشه اعتقادشان اين است كه امام (ره) يك پيرمرد عقب‌افتاده‌ای در جامعه متحجري بود كه از احساسات مردم استفاده كرد و حركتي را به راه انداخت؛ البته با دادن كشته‌های زياد و ويراني شهرها؛ و به هر حال الآن آن دوره تمام شده است و ما بايد در اين دنيا زندگي كنيم و با آمریکا بسازيم و از آنها استفاده كنيم؛ آنها هم بيخودي به ما استفاده نمی‌دهند، ‌بلکه بايد استفاده‌ای از ما ببرند تا اجازه استفاده هم به ما بدهند؛ لذا بايد نزد آمريكا توبه كنيم تا ما و حركت‌های امام (ره) را ببخشد! از نگاه اين عده، امام (ره) تند و افراطي بود كه مي‌گفت آمريكا هيچ غلطي نمی‌تواند بكند!
روح اسلام؛ باور به خدا و استقامت در راه او
  روح اسلام در دو كلمه است؛ اگر جامعه‌ای اين دو كلمه را باور داشته باشند و به لوازم آن پايبند بمانند، هيچ خوف و ترسي بر آنها نخواهد بود و هيچ غصه‌ای هم نخواهند داشت. آن دو كلمه اين است: باور كنند كه رب و صاحب اختيار فقط الله است و در اين مسير استقامت داشته باشند. وقتي گفتيم رب ما خداست، يعني صاحب اختيار ما اوست؛ پس هر كاري خواستيم بكنيم، بايد ببينيم صاحب اختيارما چگونه دوست دارد. همه انبياء و اولياي الهي، همه ايثار و فداكاري‌هايشان تنها براي همين نكته بود كه به ما بگويند رب ما الله است. او همان كسي است كه پيامبران را برانگيخت، همان است كه امام (ره) را به ما عطا كرد، همان كسي است كه انقلاب را پيروز كرد و خرمشهر را آزاد كرد. اگر بنا بگذاريم اين كلمه را خوب بفهميم و به آن پايبند باشيم، هيچ غم و غصه و ناراحتي نخواهيم داشت.
مهم اين است كه ما كدام خط را قبول داشته باشيم، خدا يا شياطين؟ خدا يا كدخدا؟ وقتي رفتاري را انتخاب می‌کنیم كه خدا نمي‌پسندد ولي مورد پسند غربي‌هاست، يعني اينكه باور داريم آنها بهتر از خدا مي‌فهمند! آيا اين شرك نيست؟
امام (ره) هيچ لحظه‌ای خدا را فراموش نمي‌كرد؛ آب و نان از دهانش مي‌افتاد، اما خداوند تبارك و تعالي از دهانش نمي‌افتاد؛ واژه‌های اسلام و خداوند از كلماتي بود كه در بين سخنان امام(ره)، از همه پررنگ‌تر بود؛ حال يا بايد همانند امام (ره) به اين خدا باور داشته باشيم، يا به آمريكا. شايد عده‌ای به زبان، چيز ديگري بگويند، اما ته دلشان اعتقاد به آمريكا باشد. اگر روزي به عده‌ای بشارت دهند كه آمريكا شما را به عنوان يك ايالت پذيرفته است، سر از پا نمي‌شناسند و از شادي بال درمي‌آورند؛ و مشكل امروزشان هم اين است كه آمريكا اخم كرده و تحريممان می‌کند؛ اما اگر با روي باز ما را تحويل مي گرفت، غمي نداشتند!  يا بايد دنبال رضايت کدخدا و لبخند ترامپ باشيم و يا بايد آرزوي‌مان لبخند رضايت امام‌زمان(عج) باشد؛ شهداي ما چرا آرزو داشتند به شهادت برسند؟ چون آنها باور داشتند هنگام شهادت، جمال سيدالشهدا(ع) را مي بينند و حاضر بودند تمام هستي شان را براي آن لحظه فدا كنند. اين در حالي است كه عده‌ای شوق زيادي به لبخندي از جانب مسئول آمريكايي دارند؛ همان مسئولي كه خود مردم آمريكا صراحتا می‌گویند كه ديوانه است و خجالت مي‌كشند كه وي رئيس‌جمهورشان است! آيا جا دارد كه افتخار و آرزوي ما اين باشد كه طبق خواست دولتي عمل كنيم كه چنين فردي در رأس آن قرار دارد؟كسي كه دائم به فكر اين است كه چه كنيم تا چنين دولتي از ما راضي شود تا تحريم‌ها برداشته شود، بيشتر به دنبال شكم است و خداي او شكمش است؛ ارزش‌هايش در همين زندگي خلاصه شده كه مظهر آن، خوردن و آشاميدن است والبته ديديم چگونه تحريم‌ها برداشته شد! در مقابل اين تفكر كساني هستند كه عشقشان، شهادت و كسب رضايت امام زمان (عج) است؛ بنده مي‌شناسم كسي كه هر شب جمعه به قم مي آمد  و شب تا صبح احياء مي‌گرفت، به اين نيت كه خداوند توفيق شهادت را نصيبش كند!
‌برخي كوته‌فكران می‌گویند آنها كه شهيد شدند، افرادي غافل بودند كه با فريب و تبليغات به جبهه‌ها رفتند و كشته شدند؛ در مقابل برخي ديگر آن را عين تعقل می‌دانند و خود را خاك پاي اين شهدا مي‌دانند. مهم‌ترين مسئله اين است كه ما بر سر اين دو راهي و دو تفكر كه مسير حركت را مشخص می‌کند، انتخاب صحيح داشته باشيم.
 بیانات آيت‌الله مصباح يزدي (دام ظله)
در ديدار با جمعي از مديران ارشد ناجا؛ قم؛18/4/96
زلال بصیرت روزهای  پنج‌شنبه منتشر می‌شود.