به گزارش ایسنا، محصول ناخالص داخلی به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰ در سه ماهه نخست سال ۱۳۹۶ به رقم ۱۸۳ هزار و ۶۴۲ میلیارد تومان با نفت و ۱۴۵ هزار و ۶۶۹ میلیارد تومان بدون احتساب نفت بوده است. رقم مذکور در مدت مشابه سال قبل با نفت ۱۷۲ هزار و ۳۸۵ میلیارد تومان و بدون نفت ۱۳۶ هزار و ۱۰۰ میلیارد تومان بوده که نشان از رشد 6/5 درصدی محصول ناخالص داخلی با نفت و ۷ درصدی محصول ناخالص داخلی بدون نفت در بهار سال ۱۳۹۶ دارد.
نتایج مذکور حاکی از آن است که در سه ماهه نخست سال جاری رشته فعالیت‌های گروه کشاورزی 3/1 درصد، گروه صنعت (استخراج نفت خام و گاز طبیعی، سایر معادن، صنعت، انرژی و ساختمان) 4/9 درصد در گروه خدمات 8/3 درصد نسبت به فصل مشابه سال قبل رشد داشته است.
محاسبات فصلی در مرکز آمار ایران در قالب ۱۵ بخش اصلی متشکل از ۴۲ رشته فعالیت انجام می‌شود که بر این اساس گروه کشاورزی شامل زیربخش‌های زراعت و باغداری، دامداری، جنگلداری و ماهیگیری، گروه صنعت شامل زیربخش‌های استخراج نفت خام و گاز طبیعی، استخراج سایر معادن، صنعت، تامین آب، برق و گاز طبیعی و ساختمان است.
آمارهای منتشر شده از سوی مرکز آمار از چند جهت قابل بررسی است. نخست اینکه رشد  با احتساب نفت کمتر از رشد بدون نفت است. این موضوع نشان می‌دهد رشد نفتی تا حدودی تخلیه شد و دیگر نمی‌شود به آن امید چندانی داشت. پس از تحریم‌های فروش نفت در سال‌های ابتدایی دهه 90، دولت یازدهم به لطف افزایش نسبی فروش نفت خام (هر چند بازگشت درآمد آن همچنان با چالش جدی مواجه است) رشدهای بالایی را مطرح کرد، ولی حالا کم کم دوره سرخوشی‌های نفتی رو به پایان است.
دقت در تولید این آمار نیز موضوع مهم دیگری است که در سال‌های گذشته محور اختلافات این مرکز و بانک مرکزی بوده است. از سوی دیگر، به فرموده رهبر انقلاب در دیدار اخیر هیئت دولت دوازدهم با ایشان، «آمارهای ارائه‌شده در بخش اقتصاد بر اساس مبانی علمی مطرح می‌شود، اما این آمارها به‌طور کامل و در همه‌جا، نشان‌دهنده‌ وضع واقعی کشور و زندگی مردم نیست، بنابراین در این میان مشکلی وجود دارد که باید آن را شناخت و حل کرد... درباره‌ رکود هم آمارهای اعلام‌شده درست است ولی هنوز واحدهای کوچک و متوسط فراوانی وجود دارد که زیر ظرفیت کار می‌کنند یا تعطیل شده‌اند و این واقعیت نشان می‌دهد که یک جای کار عیب دارد که باید آن را پیگیری و رفع کرد.» بنابراین باید در این رابطه توضیح داده شود که این آمارها تا چه حد علمی و قابل اتکا بوده و تا چه میزان با زندگی مردم و فعالان اقتصادی همخوانی دارد؟