«اون» ، «ترامپ» و سایه سنگین جنگ هستهای بر شبهجزیره کره
اشاره
آزمایش بمب هیدروژنی اخیر کرهشمالی که چهار برابر بیشتر از بمب هستهای منفجر شده آمریکا بر فراز ناکازاکی در جنگ جهانی دوم قدرت داشت به وضوح این واقعیت را نشان داد که راهبرد تهدید و تحریم قادر به تغییر رفتار «کیمجونگاون» رهبر کرهشمالی نیست و آمریکا برای حل و فصل این بحران باید به فکر راهحل دیگری باشد. سؤالی که ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرده این است که آیا وضعیت جدیدی در بحران کره شروع شده است؟ با توجه به ناکارآمدی سیاست تهدید و تحریم در مقابل کرهشمالی ترامپ راهبرد خود را تغییر خواهد داد یا همین راهبرد را با شدت بیشتری ادامه میدهد؟ و آیا منطقه به سمت شروع جنگ ویرانگر جدیدی پیش میرود؟ یا کرهشمالی با آزمایش این بمب به مرحله بازدارندگی استراتژیک رسیده است و زمان برای شروع یک جنگ با کره دیگر دیر شده است؟
سرویس خارجی کیهان
روز یکشنبه(12 شهریور) کرهشمالی رسما اعلام کرد، که یک بمب هیدروژنی را با موفقیت آزمایش کرده است. تلویزیون دولتی کرهشمالی این آزمایش را «موفقیت کامل» و «گامی معنادار» در برنامه هستهای این کشور خواند. آزمایش اتمی کرهشمالی ساعاتی پس از آن صورت گرفت که خبرگزاری رسمی کرهشمالی با پخش تصاویری از «کیمجونگاون» رهبر این کشور اعلام کرد، «پیونگیانک یک بمب هیدروژنی جدید و پیشرفتهتر با اندازه کافی برای نصب بر روی موشک بالستیک تولید کرده است.». تحلیلگران میگویند ششمین آزمایش هستهای کرهشمالی بزرگترین انفجار هستهای این کشور بوده است. رئیسکمیته امور دفاعی پارلمان کرهجنوبی درباره قدرت تخریبی بمب جدید میگوید: «قدرت انفجار ششمین آزمایش هستهای پیونگیانگ، 1000 کیلوتن (معادل یک مگاتن) بوده که این رقم قدرت انفجاری معادل چهار برابر بمب هستهای منفجر شده آمریکا در شهر ناکازاکی ژاپن است.» پیونگیانگ میگوید کرهشمالی میتواند هر تعداد از بمب را که بخواهد تولید کند.
آزمایش بمب هیدروژنی جدیدترین تحولی است که در بحران کهنه کرهشمالی به وجود آمده است. و به باور برخی کارشناسان میتواند مسیر حل و فصل این بحران را دگرگون کند تحلیگران مسائل بینالمللی و کارشناسان مسائل شرق آسیا طی یک دهه گذشته و به خصوص طی چند ماه اخیر تحلیلهای گوناگونی از این بحران، پیشبینی سناریوهای آینده و نیز آثار و تبعات هر یک از این سناریوها ارائه کردهاند. الگوی رفتاری آمریکا و متحدینش طی سالهای گذشته اعمال تحریمهای گسترده دو جانبه، چندجانبه و بین المللی از یک سو و همزمان فشار سیاسی برای بازگرداندن کرهشمالی به پای میز مذاکره بوده است. همزمان دولت آمریکا بارها در نزدیکی آبهای سرزمینی کرهشمالی همراه با متحدین منطقهای خود (ژاپن و کرهجنوبی) رزمایشهای مشترک برگزار کرده، زیردریاییها، بمبافکنهای استراتژیک و ناوهای هواپیمابر خود را روانه منطقه کرده در این رزمایشها آنها را به نمایش گذاشته و همزمان ضمن تهدید کرهشمالی بر تعهد خود بر دفاع از متحدین خود تاکید کرده است.
نگاه ترامپ به بحران کره
اما با روی کار آمدن ترامپ در کاخ سفید بحران کره نیز وارد فاز جدیدی شد نظریات مدیریت بحران عامل انسانی و فرد تصمیمگیر و خلق و خوی وی را در حل و فصل یا تشدید بحرانها دخیل میدانند. بر این اساس اگر در حادثه 11 سپتامبر به جای جورج بوش شخص دیگری در کاخ سفید روی کار بود شاید جنگ عراق و افغانستان اتفاق نمیافتاد یا اگر در بحران موشکی کوبا به جای خروشچف و کندی افراد دیگری در مسکو و واشنگتن بر سر کار بودند بحران موشکی کوبا سمت و سوی دیگری به خود میگرفت. از مجموع اظهارات و مواضع ترامپ بعد از استقرار در کاخ سفید میتوان به این جمعبندی رسید که وی این گونه به بحران کره نگاه میکند؛
ترامپ فکر میکند یکی از دلایلی که رهبر کرهشمالی وقعی به تهدیدات نمیگذارد عدم جدیت روسای جمهور قبلی آمریکا بوده است و اگر کسی با جدیت مقابل کیمجونگاون بایستد قطعا وی عقبنشینی خواهد کرد.
درصورتی که در مقابل کرهشمالی ایستادگی نشود این پیام اشتباه به کیمجونگاون منتقل خواهد شد که وی میتواند هر کاری دلش خواست انجام دهد و برنامه ارتقای موشکی هستهای خود را تا زمان رسیدن قابلیت موشکها برای زدن کاخ سفید ادامه دهد لذا بحران کره به مرحله خطرناکی رسیده است و باید آن را حل و فصل کرده. این گزاره طی بارها از سوی ترامپ، وزیر دفاع و وزیر خارجه آمریکا تکرار شده است.
آمریکا فکر میکند. چین به دلیل اینکه 90 درصد مراودات اقتصادی کرهشمالی با این کشور است و نظام سیاسی هر دو کشور نیز کمونیستی و در همسایگی هم دیگر نیز قرار دارند نفوذ فوقالعادهای بر کرهشمالی و رهبری آن دارد و در مواقع بحرانی قطعا رهبر کرهشمالی را مجاب خواهد کرد که عقبنشینی کند.
بر اساس این برداشت و باور به لزوم ایستادگی در مقابل کرهشمالی ترامپ طی ماههای گذشته بارها از تهدید نظامی بهعنوان رکن اصلی سیاست خارجی خود در قبال کرهشمالی بهره جسته است.وی در اواخر فروردین سال 1396، با اشاره به اعزام ناوگروه تهاجمی آمریکا به شبهجزیره کره، تلویحاً کرهشمالی را به اقدام نظامی تهدید کرد و گفت: «ما داریم یک ناوگان دریایی اعزام میکنیم، ناوگانی بسیار قدرتمند. ما همچنین زیردریاییهایی داریم که بسیار قدرتمند هستند، بهمراتب قدرتمندتر از ناوهای هواپیمابر» ترامپ پس از آن نیز اعلام کرد طرحهای نظامی این کشور برای واکنش در برابر اقدام احتمالی کرهشمالی آماده شده است. رئیسجمهور آمریکا در توئیترش در این خصوص نوشت: «چنانچه کرهشمالی نابخردانه عمل کند، طرحهای نظامی ما کاملاً مهیا است، حاضر و آماده. امید که کیمجونگاون مسیر دیگری انتخاب کند». پس از آن ترامپ بار دیگر در تهدید دیگری گفت: «کرهشمالی با آتش و خشم آنطوری که جهان هرگز ندیده روبرو خواهد شد» وی چند روز بعد و در در ادامه این تهدید نیز گفت «شاید به کار بردن اصطلاح خشم و آتش به اندازه کافی محکم و مقتدرانه نبوده و کرهشمالی باید سراپا اضطراب شود. اگر به آمریکا و منافعش آسیبی برساند.»
آمریکا همزمان با این تهدیدات رزمایشهای مشترک خود را با کرهجنوبی با شدت بیشتری ادامه داد ناو هواپیمابر خود را راهی منطقه کرد دور تازهای از تحریمها را نیز علیه کرهشمالی اعمال کرد. سامانه دفاع ضد موشکی تاد را نیز در کرهجنوبی مستقر کرد. در کنار همه این اقدامات دولت ترامپ امیدوار بود با فشاری که به چین وارد میکند چینیها نیز کیمجونگاون را متقاعد کنند که از مسیر در پیش گرفته برگردد. اما هیچ کدام از این اقدامات نه تنها کرهشمالی را از رویکرد تهاجمی خود منصرف نکرد بلکه پیونگیانگ طی هفت ماه گذشته چندین بار آزمایش موشکی انجام داد و تهدید کرد پایگاههای نظامی آمریکا را در جزیره گوام هدف قرار خواهد داد. با نقض حریم هوایی ژاپن موشک آزمایش کرد و در نهایت نیز یک بمب هیدروژنی قوی را در اعماق زمین منفجر کرد.
شکست راهبرد تحریم و تهدید
انفجار بمب هیدروژنی جدید کرهشمالی واقعیت مهمی را به اثبات رساند و آن اینکه راهبرد ترامپ طی هفت ماه گذشته مبتنی بر تهدید به حمله نظامی ویرانگر، اعمال تحریمهای جدید، برگزاری رزمایش و گسیل جنگ افزارهای راهبردی هیچ کدام در عزم کرهشمالی برای پیگیری برنامه هستهای خود کوچکترین تاثیر مثبتی نگذاشته است و بر عکس با هر تهدید ترامپ کرهشمالی یک اقدام شدیدتر را انجام داده است.
با انفجار بمب هیدروژنی اخیر چندین سؤال ذهن تحلیگران روابط بینالملل را به خود مشغول کرده است؟
آیا با انفجار این بمب قوی مرحله جدیدی در بحران شبه جزیره کره آغاز شده است؟
آیا ترامپ راهبرد خود را در مقابل کرهشمالی تغییر خواهد داد یا به راهبرد تهدید و تحریم با شدت بیشتری ادامه خواهد داد؟
انفجار این بمب هیدروژنی تا چه حد خطر بروز جنگ را در منطقه افزایش داده است؟
آیا کرهشمالی به مرحله بازدارندگی رسیده و شروع جنگ برای تنبیه نظامی این کشور دیگر دیر شده است؟
در بحران کرهشمالی تا کنون ابزارهای دیپلماتیک و همچنین تهدیدات نظامی و تحریمهای اقتصادی گسترده قادر به تغییر رفتارهای این کشور نبوده است بلکه به دنبال هر تحریم و تهدیدی پیونگیانگ رفتارهای تهاجمی شدیدتری از خود نشان داده است. رصد تحولات بعد از آزمایش بمب هیدروژنی جدید نشان میدهد که ترامپ با وجود شکست این راهبرد در تغییر رفتار سیاست خارجی کرهشمالی چاره دیگری ندارد و همین راهبرد (تهدید و تحریم) را با شدت بیشتری ادامه خواهد داد. طی چند روز گذشته ترامپ چندین بار کره را به حمله نظامی و حتی اتمی تهدید کرده همزمان جنگ افزارهای راهبردی خود را به کره فرستاده و حتی تهدید کرده است دولتهایی که با کره مراودات تجاری دارند هدف تحریم قرار خواهند گرفت. مقامهای آمریکایی تاکید دارند: دولت ترامپ در حال بررسی تحریمهایی است که در ابعاد وسیع علیه اقدامات کرهشمالی اعمال شود. برخی از این اقدامات را میتوان به صورت یکجانبه انجام داد و برخی دیگر از طریق سازمان ملل قابل اجرا خواهد بود. گزینههای اقتصادی آمریکا شامل تحریم فروش نفت به کرهشمالی، تحریم جهانی شرکت هواپیمایی کرهشمالی، و رهگیری کشتیهای کرهای و مجازات بانکهای چینی است که با کرهشمالی همچنان همکاری میکنند. سازمان ملل میتواند محدودیتهای بیشتری را علیه صادرات زغالسنگ کرهشمالی اعمال کند. ممنوعیت صادرات غذاهای دریایی کرهشمالی نیز از دیگر گزینهها به شمار میرود.
آمریکا و متحدان در برخورد با کرهشمالی یکی از گزینههای زیر را پیش روی خود دارند: حمله پیش دستانه نظامی محدود یا گسترده، حمله سایبری به تاسیسات هستهای کرهشمالی، انتقال سلاحهای هستهای به کرهجنوبی، ترور کیمجونگاون رهبر کرهشمالی، محاصره دریایی، تحریم اقتصادی و مذاکرات سیاسی.
جنگ سرد جدید
سؤالی که باید به وضوح برای آن ترامپ جواب داشته باشد این است که وی تا کجا در تهدید کرهشمالی پیش خواهد رفت و آیا در این مسیر انگیزهای برای دست زدن به اقدام نظامی را دارد یا خیر؟ آمریکا به خوبی میداند که کره دارای 10 الی 20 کلاهک هستهای است. نزدیک به 700 هواپیمای جنگنده دارد، بیش از یک میلیون سرباز آماده به جنگ و 2 میلیون سرباز ذخیره دارد که چیزی برای از دست دادن ندارند، 4000 توپ دارد که میتواند از آنها استفاده کند، 1000 موشک دارد که به راحتی شهرهای کره و ژاپن را میتواند هدف قرار دهد، و این را نیز به خوبی میداند که سئول پایتخت کرهجنوبی کمتر از 30 کیلومتر با مرزهای کرهشمالی فاصله دارد همین اطلاعات و موضوع عدم قطعیت در برنامهریزی جنگی و ترس از بروز شرایط غیر منتظره ترامپ را در اتخاذ راهبرد جنگ برای حل بحران دچار تردید کرده و مسیر را برای ادامه کج دار و مریض راهبرد قبلی تهدید و تحریم هموارتر میکند. ژاپن و کره نیز علاقهای به حل و فصل بحران به وسیله جنگ ندارند و رئیسجمهور کره نیز اخیرا گفته است به هر ترتیبی که شده مانع جنگ خواهد شد.
در متون کلاسیک علوم سیاسی جنگ را ادامه دیپلماسی با ابزار نظامی میدانند و وقتی دیپلماتها قادر به پیشبرد اهداف سیاست خارجی دولتها نیستند میدان را برای ژنرالها خالی میکنند. بر اساس این منطق وقتی کرهشمالی با تهدید و تحریم رفتار خود را عوض نمیکند با نیروی نظامی باید رفتار او را تغییر داد ولی به لحاظ ارزیابی عقلانی از وضعیت کنونی حل و فصل بحران کره راهی به جز جنگ را میطلبد. چراکه به گفته برخی کارشناسان کرهشمالی با آزمایش بمب هیدروژنی به مرحله بازدارندگی رسیده است و آمریکا باید گزینه نظامی را از روی میز حذف کند. راهبردی که باقی میماند شبیه به روابط شوروی و آمریکا در دوران جنگ سرد خواهد بود که دو طرف همدیگر را تهدید میکنند ولی به دلیل وجود سلاحهای هستهای هرگز به سمت گزینه نظامی رو در رو پیش نمیروند.
اشتباه محاسباتی
اما نکتهای که در این میان نباید هرگز آن را از نظر دور داشت نقش اشتباه محاسباتی دولتها در طول تاریخ در شروع جنگها میباشد. کسی به درستی نمیداند چه چیزی در ذهن کیمجونگاون میگذرد. اگر او به این باور رسیده باشد که کشورش با آزمایش بمب هیدروژنی دیگر به مرحله بازدارندگی استراتژیک رسیده است و هر کاری بکند آمریکا و متحدینش جرات مقابله نخواهند داشت و مجبور به عقبنشینی هستند. و اگر آمریکا تصور دیگری داشته باشد؛ اگر یکی از موشکهای کرهشمالی رهگیری و نابود شود و کره بخواهد واکنش نشان دهد، اگر با حملات سایبری انفجاری در تاسیسات هستهای کرهشمالی رخ دهد و پیونگ یانگ آمریکا، ژاپن و کره را مسئول بداند. این اگرها و شاید دهها اگر دیگر نشان دهنده این است که شبح جنگ همواره در حال جولان بر فراز شبه جزیره کره است و کافی است یکی از طرفین در ارزیابیهای خود از تحولات و واکنش حریف دچار اشتباه شوند. سؤالی که در این میان مطرح میباشد این است که اگر جنگ شود آمریکا و کرهشمالی قادر به چه اقداماتی علیه یکدیگر هستند؟
با توجه به اینکه کرهشمالی یک قدرت هستهای با قابلیت شلیک بمب هستهای است لذا آمریکا باید تصمیم بگیرد که به دنبال شروع یک جنگ محدود یا گسترده با کرهشمالی است. به باور برخی کارشناسان اکنون کرهشمالی همچون چین، روسیه و آمریکا دارای سلاح هستهای است و به نظر نمیرسد کیمجونگاون، در استفاده از سلاح هستهای، در صورت احساس تهدید واقعی، حتی به صورت پیشدستانه از خود کوچکترین تردیدی نشان بدهد. در صورت شروع یک جنگ محدود تاسیسات هستهای کرهشمالی در مرحله اول نابود خواهد شد آمریکا باید ظربه اول را طوری به کرهشمالی وارد کند که پیونگیانگ قادر نباشد از قابلیتهای نظامی هستهای خود استفاده کند واشنگتن در این مسیر از توان نظامی خود، کرهجنوبی، ژاپن و همچنین کشورهای ناتو بهره خواهد گرفت. اما رهبرکرهشمالی ثابت کرده است مردی نیست که به این حمله واکنش نشان ندهد و واهمهای از گسترش جنگ داشته باشد لذا آمریکا در ضربه اول شاید هزاران موشک به تاسیسات هستهای، مراکز نظامی و تصمیمگیری کره شلیک شود تا سیستم تصمیمگری و توان نظامی کرهشمالی را فلج کند. اما سؤالی که ترامپ باید به وضوح از مشاورانش بپرسد این است که آیا این حمله موثر خواهد بود؟ و آیا کره قابلیت این را دارد که بعد از این حمله یا همزمان با آن سئول و سایر شهرهای کرهجنوبی و و ژاپن را که در فاصله کمتر از 30 کیلومتری از مرز کرهشمالی قرار دارد. هدف قرار دهد؟ آیا 37 هزار سرباز آمریکایی مستقر در مرز کره به همراه 700 هزار ارتش کرهجنوبی قادر خواهند بود جلوی ارتش 3 میلیون نفری کره را بگیرند؟ در این میان خطر انفجار بمبهای هستهای کرهشمالی و تشکیل یک ابر اتمی بر فراز شبه جزیره کره که صدمات بسیار شدید و جبران ناپذیر انسانی و محیط زیستی نیز خواهد داشت را نیز نباید از نظر دور داشت. از سوی دیگر احتمال حمله کره به گوام یا حمله موشکی به بخشهایی از خاک آمریکا نیز نباید در تحلیلها نادیده گرفته شود.
موضع چین
بسیاری از کارشناسان معتقدند بحران کرهشمالی زمانی به پایان خواهد رسید که دیدگاه چین نسبت به این بحران عوض شود و یا در چین تغییرات اساسی و ساختاری بزرگی ایجاد شود. همانگونه که دیوار برلین پس از فروپاشی شوروی فروریخت تغییر در کرهشمالی نیز به تغییر در چین وابسته است. تازمانی که چین یک حکومت کمونیستی است حتما اجازه یکپارچگی شبه جزیره کره و هر اتفاق غربی دیگری در کرهشمالی را نخواهد داد.
کرهشمالی حیاط خلوت چین است و آمریکا برای هر اقدامی باید ملاحظات چین را نیز در این منطقه لحاظ کند. بر همین اساس نباید فراموش کرد که در جنگ کره بیش از 900 هزار سرباز چینی کشته شدند و مرز حائل دو کره به خون چینیها آغشته است، چین به سادگی از این موضوع نخواهد گذشت چین اجازه نمیدهد علیه کرهشمالی عملیاتی انجام شود و تصور بر این است که کنترل کرهشمالی فقط از طریق چین امکانپذیر است. آمریکا باید امتیازاتی به چین دهد تا این کشور از نفوذ خود بر کرهشمالی استفاده کند و رفتارهایی سیاسی حاکمان کرهشمالی را معتدل نماید چینیها به دلایل زیر به هیج وجه تمایلی به شروع یک جنگ در شبه جزیره کره ندارند؛ در همان ساعات آغازین جنگ صدها هزار آواره کرهای با توجه به مرز مشترک 1420 کیلومتری کرهشمالی با چین راهی مرزها خواهند شد و قطعا سیل میلیونی آوارگان مشکلات زیادی را برای چین بوجود خواهد آورد.
چین منافع اقتصادی زیادی در کره دارد و شروع یک جنگ نابرابر جدای از به آشوب کشیده شدن منطقه و تهدید راههای مراسلاتی اقتصادی چین بازار بزرگ کرهشمالی را نیز از دست چینیها خارج خواهد کرد.
در صورت موفقیت آمریکا در ساقط کردن دولت کرهشمالی مرحله بعد اتحاد دو کره خواهد بود جمعیت 50 میلیونی کرهجنوبی با وضعیت اقتصادی کاملا صنعتی با 25 میلیون کارگر کرهشمالی دولت تازه تشکیل شده را به یک قدرت برتر اقتصادی در منطقه تبدیل کرده و به رقیب جدی چین بدل خواهد کرد لذا چینیها به هیچ وجه مایل نیستند جنگی در منطقه شروع شود که به این نتیجه منجر شود.
اما در صورت بروز جنگ آیا چین تمایلی دارد یا میتواند به صورت جدی وارد معرکه شده و از متحد سنتی و کلیدی خود دفاع کند یا خیر؟ پاسخ به این سؤال با توجه و به شواهد و قرائن موجود منفی است چین نمیخواهد وارد معرکهای جدی شود که جریان رشد مستمر اقتصادی این کشور را دچار خلل بکند. چینیها در طول چند دهه گذشته به عنوان سواریکننده مجانی از مزایای سیستم موجود بینالمللی نفع برده و با هزینه آمریکا توسعه خود را پیش بردهاند. مرشایمر نظریهپرداز رئالیسم تهاجمی میگوید چین حداقل تا زمانی که به قدرت برتر اقتصادی نرسیده و قدرت اقتصادی برتر خود را به قدرت نظامی تبدیل نکند هژمونی آمریکا را به چالش نخواهد کشید. بر این اساس حداقل فعلا چینیها تمایلی به درگیری جدی در مناقشات ندارند و اولویت اول و استراتژیک آنها رشد مستمر اقتصادی است. چینیها تا جایی که بتوانند سعی خواهند کرد با دو طرف بحران گفتوگو کرده و از شعلهور شدن آن جلوگیری کنند ولی زمانی که کار از کار گذشت کنار کشیده و سعی خواهند کرد تا جایی که ممکن است تبعات این بحران را برای خود تقلیل دهند.
شروع رقابت تسلیحاتی جدید
شاید در مورد شروع جنگ یا احتمال وقوع آن در شبه جزیره کره بتوان با اما و اگر سخن گفت اما آنچه که به وضوح در منطقه قابل مشاهده است، نشانههای ورود کشورها به یک رقابت تسلیحاتی برای حفظ امنیت خود است. ژاپن و کرهجنوبی به شدت به فکر افزایش قابلیتهای نظامی خود افتادهاند تا بتوانند در مقابل کرهشمالی از خود دفاع کنند. وزارت دفاع ژاپن در همین راستا خواستار بودجه ۱۶۰ میلیون دلاری برای توسعه صنایع موشکی و افزایش برد موشکهای خود شده است. اگر این بودجه تصویب شود، هزینههای نظامی ژاپن برای سال مالی جاری با 2.5 درصد افزایش به بیش از 48 میلیارد دلار خواهد رسید. این برای ششمین سال متوالی خواهد بود که دولت ژاپن هزینههای نظامی را افزایش میدهد.وزارت دفاع ژاپن همچنین قصد دارد کشتیهای جنگی و زیردریاییهای جدید را نیز سفارش دهد.90 میلیون دلار از 160 میلیون دلار این بودجه برای توسعه و ساخت موشکهای ماورای صوت هزینه خواهد شد، موشکهایی که قادر است به سرعت در تاسیسات دفاعی دشمن نفوذ کند.مابقی این بودجه برای تحقیق و توسعه در زمینه برد موشکها و فناوری هزینه خواهد شد که بتواند به افزایش قدرت تسلیحات تهاجمی ژاپن کمک کند. از سوی دیگر ژاپن نیز برای سال جاری میلادی بزرگترین بودجه نظامی خود را معادل ۴۳ میلیارد و ۶۴۰ میلیون دلار تصویب کرد. دولت ژاپن تصریح کرده است که برای مهار چالشهای امنیتی از جمله مقابله با نفوذ چین در دریای جنوبی و دریای شرقی و همچنین مهار تهدیدهای نظامی کرهشمالی و برنامه تسلیحاتی هستهای آن کشور، بودجه دفاعی افزایش یافته است. این پنجمین سال متوالی است که بودجه دفاعی ژاپن افزایش مییابد که بخشی از آن هم مربوط به تقویت اتحاد نظامی این کشور با آمریکا و تحولات در برنامههای امنیتی این کشور از جمله اعزام نیرو به ماموریتهای فرامرزی است. دولت ژاپن همچنین درصدد تقویت برنامههای دفاعی خود در اطراف جزایر و آبهای مورد منازعه با چین و برای مقابله با موشکهای بالستیک کرهشمالی است و میخواهد برنامههای فضایی و امنیت سایبری را نیز گسترش دهد.
وزارت دفاع کرهجنوبی نیز همزمان با تصویب بودجه در پارلمان این کشور برای سال جاری میلادی که با رشد 4 درصدی همراه بود در بیانیهای اعلام کرد: تحولات زیادی در منطقه رخ داده و مخاطرات امنیتی برای کرهجنوبی بیشتر شده است و لازم بود بودجه برای سال 2017 میلادی افزایش یابد. بخشی از بودجه اضافی نظامی کشور برای افزایش تواناییهای رزمی ارتش و بخش دیگری نیز برای خریدهای تسلیحاتی و همچنین توسعه سامانه دفاعی موشکی زنجیرهای برای مقابله با کرهشمالی در سراسر کشور است. روسای جمهور آمریکا و کرهجنوبی نیز بر سر بازبینی معاهده مشترک برای ساخت موشکهای بالستیک در کرهجنوبی توافق کردهاند. کاخ سفید نیز اعلام کرده است که ترامپ به صورت ضمنی برای فروش میلیاردها دلار تسلیحات نظامی آمریکا موافقت کرد.
افزایش بودجه نظامی کرهجنوبی و ژاپن به خودی خود برای دولتهای منطقه و به خصوص چین نگرانکننده است اما سؤال اینجاست که این دو کشور در افزایش توان نظامی خود تا کجا پیش خواهند رفت و آیا تمایلی به ساخت جنگافزارهای هستهای نیز دارند یا خیر با توجه به زیرساختهای صنعتی ژاپن و کره این دو کشور اگر بخواهد سلاح هستهای تولید کنند به سرعت قادر به آن هستند و این دولت چین را به شدت وحشت زده میکند. هنوز سئول و توکیو به این جمعبندی نرسیدهاند و اخیرا کرهجنوبی با استقرار مجدد سلاحهای هستهای آمریکا در خاک خود مخالفت کرده است اما شاید در آینده تحولاتی پیش بیاید که دو کشور به این جمعبندی برسند که باید به سمت تولید و انباشت سلاح هستهای بروند.
نتیجهگیری
با آزمایش بمب هیدروژنی کرهشمالی همه این سؤال را میپرسند که بعد از این چه میشود. آیا منطقه به سوی جنگ پیش میرود یا زمان برای شروع جنگ دیگر دیر شده و وضعیت جنگ سرد بین کرهشمالی و آمریکا پیش خواهد آمد. در این میان خطر بروز جنگ به دلیل اشتباه محاسباتی 2 طرف را به هیچ وجه نباید از نظر دور داشت. نکته مهم در مبانی محاسباتی ترامپ و اون عدم قطعیت در تحلیلهاست به عبارت دیگر حل یک بحران که متغیرهای زیاد داخلی، منطقهای و بینالمللی بر آن تاثیر میگذارد و همواره اهمیت و شدت و ضعف این متغیرها جابه جا میشود با حل یک مسئله ریاضی که پاسخها با قطعیت تمام مشخص میشود فرق زیادی دارد و کافیست یکی از طرفها در ارزیابی یکی از فاکتورها یا وزنی که به آن فاکتور در حل و فصل بحران قائل میشود دچاراشتباه شود در نتیجه بحران به سمت نقطه بیبازگشت حرکت کند. «لئون پانتا» وزیر دفاع پیشین آمریکا در مصاحبه با ان بیسی نیوز میگوید:«رویکرد دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در قبال مسئله کرهشمالی میتواند در نهایت منجر به جنگ هستهای شود که جان میلیونها نفر را بگیرد.» پانه تا درست میگوید از بحرانی که ترامپ در یک سو و «اون» در سوی دیگر آن ایستاده باشند باید ترسید. در مدیریت بحرانها توجه به خلق و خوی رهبران دو طرف، شیوه تصمیمگیری و اینکه تا کجا میتوانند پیش روند مهم است. در مطالعات سنتی مدیریت بحرانها درصد قابل توجهی از این بحرانها با عقبنشینی یکی از 2 طرف حلوفصل شدهاند باید دید در بحران کره ترامپ عقب خواهد نشست. یا اون بدترین وجه این تصمیمگیری زمانی خواهد بود که طرفین احساس کنند عقبنشینی به منزله از دست رفتن اعتبار و حیثیت آنها تلقی شود که زمینه را به شدت برای اتخاذ تصمیمات غیرعقلایی در شرایط فشار زمانی بالا خواهد برد. در صورتی که بحران کره به جنگ منتهی شود به جرات میتوان گفت که این جنگ برندهای نخواهد داشت. و تاوان آن را میلیونها نفر در دو کره و ژاپن خواهند داد.