kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۲۸۶۸
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۰
بررسی عوامل، آثار و راه درمان بیماری حسدورزی

حسادت خورهء دین و ایمان


* رسول کیوان‌منش
یکی از رذایل اخلاقی بسیار خطرناک از نظر فردی و اجتماعی و مادی و معنوی، حسادت است. این اخلاق زشت، هم به شخص و هم به جامعه زیان وارد می‌کند و حتی موجب قتل می‌شود. از این‌رو در آیات قرآن بویژه در سوره فلق پناهجویی به خدا از حسادت فعلی بیان شده است؛ زیرا اگر حسادت از حالت روانی و خلق زشت اخلاقی به صورت فعل درآید خطراتی از جمله قتل را به همراه خواهد داشت. آنچه درپی می‌آید بررسی عوامل و آثار حسد و نیز راه درمان آن است.
***
معنا ومفهوم حسد
حسد به معناى آرزو کردن زوال نعمت از کسى است که استحقاق آن نعمت را دارد (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص‌118، «حسد») و نیز به معناى آرزوى ادامه یافتن فقدان نعمت، نقص، فقر و مانند آن، براى دیگران است.( روح‌المعانى، ج‌۱۶، جزء‌۳۰، ص‌۵۰۷)
بنابراین حسود هم چشم ندارد کسی نعمتی داشته باشد و هم دوست ندارد کسی از بلایی رهایی یابد و به نعمتی دست یابد. اگر شخصی بیمار است، حسود دوست دارد که هرگز سلامتی‌اش را به دست نیاورد و از اینکه کسی خوار و ذلیل است خوشحال می‌شود؛ چنانکه اگر کسی نعمتی داشته باشد آرزو می‌کند که آن را از دست دهد و بدبخت و بیچاره و بیمار شود.
برای حسود فرقی نمی‌کند که این نعمت مادی یا معنوی یا جسمی و روحی باشد. اصولا دوست ندارد کسی بهتر از او باشد؛ حال این بهتری و برتری در مادیات باشد یا معنویات. حسود همواره می‌ترسد که بهبود وضعیت کسی موجب شود دیده نشود و برتری او تحت‌الشعاع قرار گیرد. از این‌رو دوام نقص و فقدان نعمت را در دیگری می‌پسندد و آرزوی بقا و داوم آن را دارد.
اگر حسادت تنها در شکل آرزو باشد مشکلی ندارد، خطرناک‌تر آنکه این آرزو پس از مدتی چون مالیخولیا و خوره به جانش می‌افتد و وقتی می‌بیند که آرزوی باطلش بر آورده نمی‌شود، دست به کارهای خطرناکی می‌زند. در این صورت دیگر تنها آرزو نیست بلکه اقدام فعلی است.
در قرآن این نوع حسادت در دو مورد گزارش شده است: 1- حسادت قابیل نسبت به هابیل که از آرزو بیرون آمده و به شکل حسادت فعلی خودنمایی کرده و در نهایت قتل هابیل به دست قابیل را موجب شده است.(مائده، آیات ۲۷ تا ۳۱)
2- دومین مورد از حسادت فعلی را برادران یوسف(ع) مرتکب شدند. آنان که آرزو داشتند پدر توجه بیشتری به این جوانان رشید و برومند کند، درحالی که بیشترین توجه را به یوسف(ع) داشت. این آرزو وقتی تحقق نیافت و دیدند که روز به روز محبت پدر به یوسف(ع) افزایش می‌یابد، حسادت از آرزو به حسادت فعلی تبدیل شد. این گونه است که نخست تصمیم به قتل یوسف(ع) گرفتند و در نهایت با مخالفت برادر بزرگتر بر آن شدند تا او را در چاهی اندازند که خود هلاک شود یا کاروانیانی او را بیابند و به بردگی بگیرند و از آن منطقه خارج کنند و این‌گونه محبت پدر را از یوسف(ع) به خودشان معطوف دارند. (یوسف، آیات ۷ تا ۱۵)
خداوند در آیات سوره فلق این نوع از حسادت را خطرناک‌تر دانسته و به آن توجه داده است. این سوره برای آن است که مردم نسبت به خطر فعلی حسادت تنبه و آگاهی پیدا کنند؛ زیرا تنها راه چاره از این نوع حسادت خطرناک، پناه‌ بردن به خداست؛ چرا که حسود، کینه‌هایش را نهان می‌کند و به شکل نفاق‌آمیز رفتار می‌کند و زمانی آدم گرفتار حسادت فعلی می‌شود که نمی‌تواند کاری انجام دهد؛ زیرا حسادت فعلی خنجری است که از خویشان و بستگان و نزدیکان و دوستان بر پشت آدمی فرود می‌آید؛ یعنی در حالی که بر تو لبخند می‌زند دست‌های حسادتش با خنجر بر پشت تو فرود آمده است. پس می‌توان گفت خطرناک‌ترین نوع حسادت، قابل پیش‌بینی و رفع نیست مگر آنکه با استعاذه و پناهجویی به خدا در دفع آن پیش از عمل بکوشیم.
اصولا حسود دچار بیماری خطرناکی است که جز زوال نعمت او را شفا نمی‌دهد از این رو، نه تنها به آرزو و دعا کردن بسنده نمی‌کند، بلکه تلاش‌هایی نیز برای زوال نعمت انجام می‌دهد و کارهایی را مستقیم و غیر مستقیم در پیش می‌گیرد تا این نعمت از دست برود. از این‌رو امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: اَلْحاسِدُ لا یَشْفیهِ إِلاّ زوالُ النِّعْمَهًِْ؛ حسود را شفا نمی‌دهد مگر از دست رفتن نعمت. (غرر الحکم، حدیث ۶۸۳۷) پس کسی که این بیماری حسادت چون خوره او را می‌خورد، اجازه نمی‌دهد که نعمت در دست مستحق آن باشد و به هر شکلی تلاش می‌کند که آن را از وی سلب کند. لذا اقدامات فعلی و عملی یکی از راه‌هایی است که در پیش می‌گیرد تا این‌گونه خودش را تشفی دهد و دردش را درمان کند. بنابراین تنها آبی که آتش حسادتش را خاموش می‌کند فقدان نعمت و در برخی موارد بقای فقدان است.
بنابراین، تعریف حسادت و حسد به آرزوی زوال نعمت یا آرزوی فقدان نعمت نمی‌تواند تعریف کاملی باشد؛ زیرا نوعی از حسادت فعلی است که دیگر در محدوده آرزو نمی‌گنجد، بلکه فراتر از آرزو در رفتار و عمل خودنمایی می‌کند. از این‌رو در تعریف حسادت و حسد باید گفت: آرزو و افعالی که موجب زوال نعمت از کسى می‌شود که استحقاق آن را دارد و یا آرزو و انجام افعالی برای بقای فقدان نعمت از کسی که استحقاق داشتن آن نعمت را داراست.
البته راغب اصفهانی به حسادت فعلی توجه کرده می‌گوید: الحسد تمنّی زوال نعمه من مستحق لها و ربما کان مع ذلک سعی فی زوالها، و روی: المؤمن یغبط و المنافق یحسد؛ حسد آرزوی زوال نعمت از کسی است که سزاوار داشتن آن نعمت است و شخص حسود علاوه بر آرزوی قلبی چه بسا کوشش در زوال آن نعمت می‌کند. در روایت آمده است که «مؤمن اهل غبطه است و منافق حسد می‌ورزد. (مفردات راغب اصفهانی، ص‌118، ماده «حسد»)
غبطه آرزوی داشتن نعمت است بدون آنکه زوال آن را از صاحب نعمت آرزو داشته باشد. به دیگر سخن، اهل غبطه هنگامی که نعمت و فضیلتی را در دیگران مشاهده می‌کنند می‌گویند: ‌ای کاش ما هم از این نعمت برخوردار بودیم و در راه تحصیل آن کوشش می‌کنند، ولی هیچ گاه آرزوی زوال نعمت از دیگران نکرده و درصدد از میان بردن آن برنمی‌آیند. به این جهت فرموده‌اند: مؤمن غبطه می‌خورد و منافق حسادت می‌ورزد.
عوامل حسادت
حسادت دارای عوامل چندی است. شناخت این عوامل کمک می‌کند تا در درمان بتوانیم موفق‌تر عمل کنیم؛ زیرا شناخت عامل بیماری نیمی از درمان است.
مهم‌ترین علل و عواملی که می‌توان برای حسادت برشمرد عبارتند از:
1- طلب سیادت و برتری: اصولا حسود خود را برتر از دیگران می‌داند و اگر چنین حسی نداشته باشد دوست دارد که برتر از دیگران باشد. از این‌رو تلاش می‌کند تا به هر شکلی شده سیادت و برتری خود را به نمایش گذارد و هر مانعی که موجب می‌شود سیادت نیابد از میان بردارد. امیرمومنان علی(ع) درباره این عامل می‌فرماید: اَلْحَسُودُ لا یَسُودُ؛ حسود، سیادت و برتری نمی‌یابد. (غرر الحکم، حدیث ۶۷۹۵) البته آن حضرت(ع) می‌فرماید که شخص حسود با این کار به سیادت و برتری نمی‌رسد و نمی‌تواند به هدف خود دست یابد.
2- مخالفت با قضا و قدر الهی : حسود یا به قضا و قدر الهی اعتقادی ندارد و توحید فعل را نمی‌شناسد یا اگر بشناسد نسبت به آن خشمگین است؛ چون خود را برتر می‌داند و دوست ندارد دیگری را در نعمتی ببیند که یا خود ندارد یا اگر دارد دوست ندارد کسی در ردیف او باشد. به سخن دیگر شخص حسود به تقدیر خداوند راضی نیست و به نحوۀ تقسیم نعمت‌ها، اعتراض دارد. امیرمومنان علی(ع) درباره این عامل می‌فرماید: اَلْحَسُودُ غَضبانُ عَلَی الْقَدَرِ؛ حسود، بر تقدیر خشمگین است. (غرر الحکم، حدیث ۶۸۳۷) خداوند در آیاتی از قرآن به این تقسیم نعمت و قضا و قدر الهی که موجب حسادت می‌شود،‌ اشاره دارد؛ زیرا بسیاری از اهل کتاب نسبت به پیامبر(ص) و مسلمانان حسادت می‌ورزیدند و از اینکه خداوند این گونه مقدر کرده ناخشنود بودند.
از جمله می‌فرماید: ام یحسدون‌الناس علی ما آتاهم الله من فضله فقد اتینا آل ابراهیم الکتاب و الحکمهًْ و اتیناهم ملکا عظیما؛ آیا یهود حسد می‌ورزند نسبت به مردم (به پیامبر و خانه‌اش و یا به مسلمین) از اینکه خداوند آنان را از فضل خویش برخوردار کرده است؟ به تحقیق ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و به آنها حکومت و سلطنت عظیمی عطا کردیم. (نساء، آیه54)
و نیز می‌فرماید : وَدَّ کَثیرٌ مِنْ اَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّوُنَکُمْ مِنْ بَعْدِ ایمانِکُمْ کُفّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ اَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ ؛ بسیاری از اهل کتاب از روی حسد (که در وجود آنها ریشه دوانده است) دوست دارند شما را بعد از اسلام و ایمان به حال کفر بازگردانند پس از آنکه حق کاملاً برای آنها روشن شده است. (بقره، آیه ۱۰۹)
۳-کوردلی و کفر: از دیگر علل و عوامل حسادت کوردلی است. قلب هنگامی که فاقد روشنی و بصیرت باشد، نمی‌تواند تصویر درستی از حقایق ارائه دهد. این‌گونه است که داوری نادرست و ناروایی از خود و داشته‌هایش و نیز از دیگری و داشته‌هایش خواهد داشت. امام صادق(ع) در ضمن حدیثی فرمود: الْحَسَدُ أصْلُهُ مِنْ عَمَی الْقَلْبِ وَالْجُحُودِ لِفَضْلِ‌اللهِ تَعالی وَ هُما جَناحانِ لِلْکُفْرِ وَ بِالْحَسَدِ وَقَعَ ابْنُ ادَمَ فی حَسْرَهًِْ الْاَبَدِ وَهَلَکَ مَهْلَکاً لا یَنْجُومِنْهُ اَبَداً؛ حسد از تاریکی قلب و از انکار نعمت‌های خدا نسبت به افراد سرچشمه می‌گیرد و این دو یعنی تاریکی قلب و ایراد به اینکه چرا خدا به مردم نعمت داده است، دو بال کفر هستند. (مستدرک‌الوسائل، ج۲، ص ۳۲۷، باب ۵۵)
آثار حسادت
حسادت آثار گوناگون و متنوعی دارد. این آثار شامل آثار فردی و اجتماعی و نیز مادی و معنوی است. آثار معنوی و روحی حسادت بیش از مادی و جسمی آن است. حسادت مانند خوره جسم و روح حسود را دچار فرسایش می‌کند و شخص را از پا می‌اندازد. از این‌رو امیرمومنان علی(ع) می‌فرماید: اَلْحَسَدُ مَطِیَّهًْ التَعَبِ؛ حسادت، مرکب سختی‌هاست. (بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۳)
کسی که بر مرکب چموشی چون حسادت سوار است هر دم ممکن است به شکلی آسیب به خود و دیگران برساند. چون حسود از حسادت خویش آگاه است ولی سوار بر مرکبی چموش می‌شود باید پیامدهای زیانبار آن را بپذیرد. امام علی(ع) می‌فرماید: حَسبُ الْحاسِد ما یُلْقی؛ برای حسود، هر آنچه بر سرش می‌آید، کافی است. (مستدرک‌الوسائل، جلد ۱۲، صفحه ۱۷)
آثار جسمی و معنوی
1. ظلم به خویشتن : بی‌گمان مهمترین اثر حسادت متوجه روح و روان خود حسود می‌شود. اوست که از نظر جسمی و روحی بیشترین آسیب را می‌بیند و این‌گونه به خود ظلم می‌کند. ظلم سه طرف دارد و مانند علم نیست که بتوان از اتحاد عالم و معلوم و علم و یا عاقل و معقول و عقل سخن گفت؛ بلکه ظالم همیشه غیر از مظلوم است. این بدان معناست که انسان با حسادت خویش به آن بخش از روح الهی ضربه می‌زند که امانت در پیش اوست. هرگونه تصرف در روح الهی به معنای تصرف در ملک دیگری است. از این‌رو از آن به ظلم یاد شده است. پس حسود هم ظالم به خود است و هم ظالم در حق خداوند است که در مال خداوند و ملکش تصرف می‌کند. امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ما رَأَیْتُ ظالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحاسِدِ؛ هیچ ظالمی را از حسود، شبیه‌تر به مظلوم ندیدم. (تحف‌العقول، صفحه ۲۱۶) امام صادق(ع) نیز به حسود هشدار داده و فرموده است: اَلْحاسِدُ یَضُرُّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ اَنْ یَضُرَّ باِلْمَحْسُودِ ؛ شخص حسود قبل از اینکه به محسود زیان برساند به خود زیان می‌رساند. (مستدرک‌الوسائل، ج ۲، ص ۳۲۷) امام على(ع) می‌فرماید که حسود خودش را می‌کشد. یعنی به خودش ظلم می‌کند و اندک اندک زندگی خود را نابود کرده و به شکلی خودکشی می‌کند. ایشان می‌فرماید: لِلّهِ دَرُّ الحَسَدِ ما اَعدَلَهُ! بَداَ بِصاحِبِهِ فَقَتلَهُ؛ آفرین بر حسادت! چه عدالت پیشه است! پیش از همه صاحب خود را مى کشد.(شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۱۶)
2.اسارت روح : حسود با حسادت خویش روح خویش را به زندان می‌برد و اسیر می‌کند. این‌گونه است که روح، قدرت پرواز خود را از دست می‌دهد. امیرالمومنین(ع) در این باره فرموده است: اَلحَسَدُ حَبْسُ الرُّوحِ؛ حسادت، زندان روح است. (غرر الحکم، حدیث ۶۷۹۶)
3. بدبختی : حسود گرفتار بدبختی است. امیرالمومنین(ع) درباره این اثر حسادت می‌فرماید: مَنْ وَلِعَ بِالْحَسَدِ وَلِعَ بِهِ الشُّؤمُ؛ کسی که شیفته حسادت باشد، نامبارکی و بدبختی شیفته اوست. (بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۱۲)
4. فقدان دوست: حسود دوستان صمیمی خود را از دست می‌دهد. یعنی دوستانی که با او سلیم و صادق هستند و بی‌شیله و پیله با او دوستی می‌ورزند و قلبشان را برای دوست خالی می‌کنند و کسی دیگر را در آن‌جا نمی‌دهند. چنین دوستانی هرگز نصیب حسود نخواهد شد. امیرالمومنین(ع) می‌فرماید : اَلْحَسُودُ لا خلال لَهُ؛ حسود، هیچ دوستی ندارد. (غررالحکم، حدیث ۶۸۴۸)
5. عذاب دایمی: حسود همواره گرفتار یکی از دو عذاب مادی و جسمی و دنیوی و اخروی است. امیرالمومنین(ع) در این‌باره می‌فرماید: اَلحَسَدُ أَحَدُ الْعَذابَینِ؛ حسادت، یکی از دو عذاب بزرگ است. (غررالحکم، حدیث ۶۸۵۳)
6. خوره دین: حسد را خوره دین و ایمان دانسته‌اند . در حدیث است که: إنَّ الْحَسَدَ یَأکُلُ الْایمانَ کَما تَأکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ حسد ایمان را می‌خورد همان‌گونه که آتش هیزم را از بین می‌برد. (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۶)
امیر مؤمنان(ع) فرمودند: وَ لا تَحاسَدُوا فَإنَّ الْحَسَدَ یَأْکُلُ الْایمان کَما تَأْکُلُ النّارُ الْحَطَبَ؛ حسد نورزید که حسد ایمان را بر باد می‌دهد آنچنانکه آتش، هیزم را خاکستر می‌کند.(نهج‌البلاغه صبحی صالح، خطبه ۸۶)
در حدیث دیگری امام صادق (ع) فرمود: آفَهًْ الدِّیْنِ الْحَسَدُ وَ الْعُجْبُ وَالْفَخْرُ؛ آفت دین سه چیز است: حسد، خودبینی و به خود بالیدن: [فخرفروشی]. (اصول کافی، ج ۲، ص ۳۰۷)
7. خوره جسم: حسد گذشته از اینکه زیان‌های معنوی دارد و دین و ایمان را تباه می‌کند از نظر جسمی نیز روی اعصاب انسان اثر می‌گذارد. امیرمؤمنان(ع) می‌فرماید: صِحَّهًْ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّهًْ الْحَسَدِ؛ سلامتی بدن از کمیِ حسادت است؛ (نهج‌البلاغه فیض، حکمت ۲۴۸). آن حضرت هشدار می‌دهد که حتی برای سلامت جسم شده باید دست از حسادت برداشت و از آن غافل نشد. یعنی کسی که گرفتار حسادت است و جسمش ناتوان و ضعیف و بیمار شده برای درمان این درد جسم و لذت دنیوی هم شده باید دست از حسادت بر دارد. آن حضرت علی(ع) می‌فرماید: اَلْعَجَبُ لِغَفْلَهًِْ الْحُسّادِ عَنْ سَلامَهًْ الْاَجْسادِ جای شگفتی است که حسودان از سلامت جسم خود غفلت دارند. (نهج‌البلاغه فیض‌الاسلام، حکمت ۲۱۶) آن حضرت(ع) در جایی دیگر می‌فرماید: ألْحَسَدُ یُفْنِی الْجَسَدَ؛ حسد بدن انسان را از بین می‌برد. (مصادر نهج‌البلاغه و اسانیده، چاپ نجف، چاپ اول، ج ۴، صص ۱۹۹ و ۲۰۰)
8. ریشه کفر: مسلمان اگر گرفتار حسادت شود سرانجامش کفر و بی‌دینی خواهد بود. بنابراین باید از کفر ترسید و از حسادت دست برداشت و خود را درمان کرد. امام صادق (ع) فرموده است: اُصُولُ الْکُفِرْ ثَلاثِهًْ: ألْحِرْصُ وَالْإسْتِکْبارُ وَالْحَسَدُ؛ ریشه‌های کفر سه چیز است: حرص، تکبّر و حسد. (اصول کافی، ج ۲، ص ۲۸۹، حدیث ۱؛ امالی صدوق، ص ۳۴۱، حدیث ۷)
9. پشیمانی: حسود و اقدام برخاسته از حسد، درپى ‌دارنده ندامت است. این ندامت در دنیا و یا آخرت خواهد بود و این‌گونه نیست که همیشه در این دنیا هوشیار و متنبه و بیدار شود. البته بسیاری از آنان در همین دنیا متوجه ‌اشتباه و خطا شده و نادم می‌شوند. (مائده، آیات ۲۷ تا ۳۰)
10. زوال حسنات و خوبی‌ها: حسادت کارهای نیک آدمی را تباه می‌کند. پیامبر(ص) می‌فرماید: إِیّاکُم وَالحَسَدُ، فَإِنَّهُ یَاکُلُ الحَسَناتِ کَما تَاکُلُ النّارُ الحَطَبَ؛ از حسادت بپرهیزید؛ زیرا حسد نیکى‌ها را مى خورد چنانکه آتش هیزم را مى خورد.(جامع‌الأخبار، ص ۴۵۱)
درمان حسادت
حسادت دارای مراتبی است که برخی از درجات آن اصلا درمان‌پذیر نیست، و برخی دیگر از آن نیازمند تغییر در بینش‌ها و نگرش‌های شخص است. اینکه به قضا و قدر الهی و تقسیم خداوند که براساس حکمت است ایمان بیاورد و به جای حسادت به دیگری، غبطه بخورد و با توکل بر خدا و توحید فعلی تلاش کند تا خداوند آن نعمت را نیز نصیبش گرداند. البته باید بداند که برخی از مراتب نعمت الهی از فضل خاص است که تنها نصیب برخی از افراد می‌شود مانند پیامبری که خداوند به هر کس بخواهد، می‌دهد و یا معجزه که دیگر همانند کرامت نیست که به هر انسانی داده شود. اما غیر از این اختصاصات بقیه امور را می‌توان از خداوند خواست و بدان دست یافت و راه نیز برای کسب آنها وجود دارد.
به هر حال، برخی از مراتب و انواع حسادت غیر قابل درمان است. از این‌رو امیرمومنان(ع) آن را درد بی‌درمان می‌داند و می‌فرماید: اَلحَسَدُ مَرضٌ لا یُؤسَی؛ حسادت، مرضی است که دوا و علاجی ندارد. (غررالحکم، حدیث ۶۸۱۸) آن حضرت در جایی دیگر نیز می‌فرماید: اَلْحَسُودُ لا یَبْرَأُ ؛ حسود، شفا و بهبودی نمی‌یابد. (غررالحکم، حدیث ۶۷۹۴)
راه مصون ماندن از شرور حسودان
اگر انسان نتواند از شر حسادت خودش در امان باشد ولی می‌تواند کاری کند که از شر حسادت دیگران در امان باشد. از جمله این کارها خواندن سوره‌های معروف به  چهار قل در انتهای قرآن است.
همچنین از آنجا که میان نعمت و حسد تلازم وجود دارد، انسان برای اینکه محسود واقع نشود باید نعمت را نهان کند. پیامبر (ص) می‌فرماید: اِستَعینوا عَلى قَضاءِ حَوائِجِکُم بِالکِتمانِ، فَإِنَّ کُلَّ ذى نِعمَهًٍْ مَحسودٌ؛ در برآوردن نیازهاى خود از پنهان‌کارى کمک بگیرید، زیرا هر صاحب نعمتى مورد حسد واقع مى شود. (شرح نهج‌البلاغه، ج۱، ص۳۱۶)
اینکه این راهکار گفته می‌شود برای آن است که حسود، شخصی نصیحت ناپذیراست و به سادگی نمی‌توان او را درمان کرد پس بهتر آن است که خودمان را از شر و شرورش در امان نگه داریم. امام صادق(ع) درباره این اثر و ویژگی حسود می‌فرماید: اَلنَّصیحَهًْ مِنَ الحاسِدِ مُحالٌ؛ نصیحت و خیرخواهى از حسود محال است. (خصال، ص ۲۶۹)