نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دوره ظریف بیسروسامانترین دوران عمر دستگاه دیپلماسی!
روزنامه قانون در یادداشتی خطاب به ظریف وضعیت اداره وزارت امورخارجه را بحرانی و اسفناک خواند.
سرویس سیاسی-
در بخشی از یادداشت این روزنامه آمده است: اولين نكته، اداره امور دستگاه ديپلماسي ايران يعني اداره امور خود وزارتخانه است. به شهادت دهها ديپلمات ارشد وزارت امور خارجه، شرايط اداره وزارت امور خارجه در وضعيت بحراني و بسيار اسفناكي است تا جايي كه بعضي از كاركنان وزارت امور خارجه اين دوره را بيسروسامانترين دوران عمر وزارت امور خارجه ميدانند.
نویسنده در ادامه انتقادات خود تاکید کرده است: نكته دوم در همين راستا خالي بودن دهها نمايندگي ايران است يعني در دهها كشور، سفير و رئيس نمايندگي نداريم. در حالي كه ديپلماتهاي ارشد در وزارتخانه معطل هستند. اعزام و بازگشت بسياري از افراد نمايندگي اعم از سفير و نفر دوم و يا رايزنان و دبيران همزمان است و اين موجب تخليه تجربه و تاريخچه كارهاي در دست اجراست.
تا پیش از این روزنامههای زنجیرهای و مدعیان اصلاحات وزارت امورخارجه را مهمترین و موفقترین وزارتخانهای میدانستند که رئیسجمهور به آن تکیه داشته و به موفقیت آن افتخار میکند، فارغ از نتیجه تحقیقا صفر برجام به عنوان گل سرسبد عملکرد وزارت خارجه انتقادات شدید حامیان دیروز از ظریف جای تامل دارد.
اگر مجلس با دولت اینگونه برخورد کند بدا به حال مردم!
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود به قلم سردبیر به سیاستورزی دولتهای پس از انقلاب پرداخته و در رابطه با کابینه دوازدهم نوشت عبور نهچندان دشوار کابینه از مجلس چه اثراتی در آینده وزرا خواهد داشت؟ آیا همچنان رویه مجلس با وزرا چنین خواهد بود. اگر چنین باشد، بَدا به حال مردم. اگر چنین نباشد بدا به حال وزرا که به مصلحتاندیشی خو کردهاند.
سردبیر شرق تهدیدهای فراروی دولت را نه تهدید خارجی که فقر و بیکاری مردم خواند و نوشت: اگر زمانی تهدید خارجی خواب را از چشمان دولت میربود اکنون فقر و گرسنگی و بیکاری است که آن را تهدید میکند. تهدیدی ساده و سنگین: «مردم فقیرند»...«مردم فقیرند» را هاشمی اینگونه تکرار کرد. عدهای فقیرند و عدهای ثروتمند که در طول زمان بههمت ثروتمندان، فقرا ثروتمند خواهند شد. هاشمی رفت اما ثروتمندان ثروتمندتر و تازهبهدورانرسیدهها اختلاسگر و مردم فقیرتر شدند.
در ادامه سرمقاله شرق آمده است: فقرِ نشئتگرفته از فاصله طبقاتی میراثِ دولت هاشمی است که به خاتمی رسید. خاتمی بسیار تلاش کرد این میراث را با همت دولتش از جا برکند، اما سختی بود که آسان میسر نمیشد. پس آن را دیگر بر زبان نیاورد تا خواب دولتش آشفته نشود و امید مردمی که به او دلبستهاند از دست نرود. احمدینژاد که از راه رسید، «مردم فقیرند» را آنقدر تکرار کرد تا بیمعنا شد... مردم، دیگر در انتظار توفانهای بنیانکن نیستند. آنان فعلا به حداقلها رضایت دادهاند. اینهم از «دولتِ» دولت روحانی است که تلقی مردم از حداقلها، محتاج نبودن به نان شب است. این خواسته برای دولت روحانی حداقل است یا حداکثر!
در رابطه با سرمقاله دیروز شرق نکاتی قابل ذکر است؛ نخست آنکه مجلس دهم همانی است که اصلاحطلبان از پیروزی قاطع خود در آن سخن میگفتند و این روزها به فکر تنبیه فراکسیون بیسر و ته امید افتادهاند، فراکسیونی که بود و نبودش برای مدعیان اصلاحات یکی شده است و هیچ کارایی برایشان ندارد!
دوم آنکه شرق به درستی مشکل پیش رو را نه تهدید خارجی که فقر، بیکاری و گرسنگی مردم میداند و میخواند مشکلاتی که بسیار از سوی منتقدین در دوره انتخابات، پیش و پس از آن تکرار شدهاند ولی رئیسجمهور در سال 92 وعده برطرف کردن آنها را داده بود، سال 96 این وعدهها را انکار کرد و امروز بار دیگر وعده برطرف کردنشان را هر روز مطرح میسازد. سوال اینجا است که این دور باطل تا کی ادامه خواهد یافت؟!
و نکته سوم این که نویسنده فاصله طبقاتی را میراث دولت سازندگی میخواند که دولت اصلاحات نتوانست آن را به سرانجامی برساند و بیخیالش شد و احمدینژاد نیز آن را تنها تکرار کرد و دولت کنونی به اذعان سردبیر شرق متصدی به سرانجام رساندن حداقل مطالبات مردم است، حداقلهایی که تاکنون در به سرانجام رساندن آن ناتوان بوده و امید میرود که تا دیر نشده فکری کند و چارهای بیندیشد.
تقلای زنجیرهایها برای تحریف ماجرای بابک زنجانی
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد در گزارشی به موضوع بابک زنجانی پرداخته و نوشت: قصه بابک [زنجانی] همچنان ادامه دارد. داستانی که ابتدایش درام و روایتگر زندگی مردی بود که وزارت نفت دولتهای نهم و دهم را به حیاط خلوت خود تبدیل کرده بود و با کشیدن آرشه بر تارهای ویولنش هم برای این زندگی طلایی، موسیقی متن می نواخت. اواسط آن شکلی کمدی به خود گرفت و شامل جلسات دادگاهی بود که در آن، بابک همه را به سخره میگرفت اما از زمانی که بر روی یکی از صفحات این داستان، نقش طناب دار کشیده شد، مخاطب شاهد روایتی تراژیک و تکراری بود که هنوز انتهایی برایش در نظر گرفته نشده است.
مدعیان اصلاحات به دلیل آگاهی از کارنامه سیاه خود در موضوع مفاسد اقتصادی، تمایل زیادی دارند که ماجرای بابک زنجانی را تقطیع شده و از میانه داستان برای مخاطب تعریف کنند. بابک زنجانی-شهریور 92- در مصاحبه با نشریه آسمان- رسانه حزب کارگزاران- گفت: «زمانی که در پادگان ولیعصر تهران سرباز بودم، آقای هاشمی رفسنجانی برای بازدید به آنجا آمدند، گفتند تعدادی سرباز برای ریاستجمهوری، بانک مرکزی و جاهای مختلف انتخاب کنند. وقتی به عنوان سرباز به بانک مرکزی رفتم گفتند شما باید بهعنوان راننده، آقای نوربخش را جابهجا کنید. حدود 5 ماه از سربازیام مانده بود. من در دفتر آقای نوربخش کار ثبت نامهها را انجام میدادم، بعد هم رانندگی آقای نوربخش را میکردم. بعد از خدمت ... آقای نوربخش 4-5 جا را انتخاب کرده بود و برای کنترل بازار به آنها دلار میداد تا در بازار پخش کنند. دلار 300 تومان بود و همه میگفتند دلار میخواهد هزار تومان شود. مردم میرفتند شب تا صبح در صف بانکها میخوابیدند تا دلار بگیرند و در بازار بفروشند. آقای نوربخش به من گفت: شما هم بیا در این مجموعههایی که دارند دلار تزریق میکنند و 4 یا 5 نفر بودند، کار کن. اولین روز 17 میلیون دلار ارز در بازار توزیع کردم و اولین کارمزد من هم 17 میلیون تومان (2 دهه پیش) بود. با آن پول هم یک دفتر در میرداماد (خیابانی که بانک مرکزی نیز همان جاست) خریدم. هر روز دلار میگرفتم و در بازار میفروختم...».
با این وجود زنجیرهایها در تلاش هستند تا نشان دهند که بابک زنجانی ربطی به آنها ندارد و این نانی است که دیگران در دامن مدعیان اصلاحات گذاشتهاند!
هنوز حکم وزارتشان خشک نشده عوامفریبی میکنند!
روزنامه زنجیرهای آفتاب یزد به اقدامات کابینه دوازدهم یک هفته پس از کسب رای اعتماد از بهارستان پرداخته و آنها را عوامفریبانه خواند!
در بخشی از گزارش آفتاب یزد آمده است: زمان زیادی از جلسه رای اعتمادشان نمیگذرد. معلوم نیست از سر ذوق و شوق رایاعتماد مجلس است یا برای نمایش اینکه بگویند ما با بقیه فرق داریم؟ دلیلش هر چه باشد هنوز حکم وزارتشان خشک نشده، دستورهای عوامپسند صادر میکنند، چهرهای مردمی از خود نشان میدهند و نوید این را میدهند که قرار است چهارسال متفاوتی را رقم بزنند.
در ادامه این گزارش تصریح شده است: اینها همان وزرای دولت دوازدهماند، اگرچه از میان 15 وزیر رای آورده، ظاهرا چهار وزیر در این اقدامات مردمپسند(!) گوی سبقت را از بقیه وزرا ربودهاند. جالب اینکه از میان آن چهار وزیر، سه وزیر اولین باری است که سمت وزارت را تجربه میکنند و یک وزیر دیگر هم برای ابقا در دولت دوازدهم بسیار تقلا کرد.
به نظر میرسد نتیجه نگرفتن مدعیان اصلاحات از تلاشهای فراوان خود برای کسب سهم بیشتر از کابینه دوازدهم آنان را عصبانی ساخته است به صورتی که دولت و وزرای جدید و قدیم را آماج حملات خود ساخته اند، دولتی که پیش از این و در جریان انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری تبدیل به ستاد انتخاباتی آن شده بودند و هر انتقادی را مورد هجمه و تخریب قرار می دادند.
لابی بیطرف با نمایندگان اصلاحطلب ضعیف بود!
محمود صادقی عضو فراکسیون امید در مصاحبه با روزنامه آرمان با اشاره به حواشی جلسه رای اعتماد مجلس به وزرا گفت: «در جریان رأی اعتماد نمایندگان مجلس به وزرا، بسیاری از وزرا با نمایندگان لابی و رایزنی میکردند و وعدههایی را به نمایندگان میدادند که در صورت ورود به کابینه این وعدهها را عملی کنند، اما آقای بیطرف هیچ وعدهای به نمایندگان ندادند و به نسبت از لابی ضعیفی در این زمینه برخوردار بود... هیچ تماسی از سوی آقای بیطرف با نمایندگان صورت نگرفت. آقای بیطرف حتی از لابی ضعیفی درباره نمایندگان اصلاحطلب مجلس برخوردار بود».
این نماینده مجلس عضو فراکسیون امید صراحتا اعلام کرده است که بیطرف به این علت که به نمایندگان وعده نداده و لابی ضعیفی داشته و مانند برخی از وزرا صد بار با نمایندگان تماس نگرفته است، به این علت رای نیاورده است.
گفتنی است در روزهای گذشته و به دنبال جلسات مجلس برای بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی و رای نیاوردن بیطرف وزیر پیشنهادی نیرو که جزو جریان اصلاحات محسوب میشود، انتقادات به فراکسیون امید از سوی این جریان بالا گرفته است.
اضطراب مدعیان اصلاحات از کارنامه مثبت شهرداری و انتظار مردم از آنان!
زهرا احمدیپور معاون سابق رئیسجمهور در یادداشتی که روزنامه زنجیرهای اعتماد آن را منتشر ساخت به سیاه نمایی علیه شهردار سابق تهران و عملکرد وی پرداخت.
وی خطاب به شهردار جدید تهران نوشت «به عنوان يك شهروند خوشحالم كه سرانجام فردي در قامت شهردار پا به ساختمان پاركشهر ميگذارد كه بافت تاريخي تهران را بافت فرسوده نخواهد خواند. شهرداري كه شهر تهران را صرفا فضايي براي تعامل اقتصادي با شهروندان نميداند و شهر را موجودي ميخواهد كه در برقراري تعامل تاريخي، فرهنگي و هويتي الكن و ناكارا نباشد.»
نویسنده در ادامه با برداشت کج از گفته شهردار سابق تهران که با ساخت اتوبان امام علی(ع) گفته بود فاصله شمال و جنوب شهر را کم کردیم آن را به کاهش دادن فاصله طبقاتی تعبیر کرده و افزوده است « قلب تاریخی شهر تهران با پتانسیل عظیم تمرکززدایی از شمال شهر و توسعه هویت شهری و محصولات گردشگری تهران در برنامهریزی مدیری که غایتش توسعه کالبدی است اساسا جایی ندارد. مدیری که توسعه را فقط در توسعه اتوبان و تونل شهری میبیند!»
سابقه مدعیان اصلاحطلبی در انگارهسازی و سیاهنمایی بر کسی پوشیده نیست. آنها در دولت یازدهم تلاش داشتند نشان دهند که این دولت ویرانهای را از پیشینیان به ارث برده است ولی در عین حال در روزنامههای خود مینوشتند که آرزوی مدیریت اقتصادی رسیدن به آمارهای سال 90 تا 92 است!
اکنون نیز معاون سابق رئیسجمهور کوشیده است تا نشان دهد تهران در طول مدیریت قالیباف به خرابهای بدل شده است. کارشناسان معتقدند که کارنامه درخشان شهردار سابق تهران ساکنان جدید خیابان بهشت را هراسان کرده است که آیا میتوانند به این حجم برای آبادانی تهران کوشش کنند و انتظارات مردم را برآورده سازند؟ عدم توانایی مدعیان اصلاحات برای رسیدن به این هدف آنان را به تخریب گسترده مسئولین سابق واداشته است.