نذری برای امام زمان
عبدالله
ای هوس روی تو، ما را نفس
جز رخ زیبات که دارد هوس؟
دام رهم زلف چلیپای توست
میل رهایی نکنم زان قفس
آه! غمت میکُشدَم روز و شب
وه که دَمَت میکِشَدم پیش و پس
پیش تو ما منتظران کیستیم
هیچ کسِ هیچ کسِ هیچ کس
چشم من و طورِ تجلّای تو
تا بدمد بر شب دل، زان قبس
میرسد از پردۀ سبز ظهور
زمزمۀ دوست ز چندین جرس
ای سپر شیعه! درین کارزار
جز تو نداریم به کس، دسترس