اگر شهید لاجوردی نبود...
سیدروح الله امینآبادی
امروز سالگرد شهادت بزرگ مردی است که حضور و نقشآفرینی او در برخورد با گروهک نفاق در طول دهه شصت هرگز از یادها نخواهد رفت، شخصیتی که رافت او با مومنین و برخوردش با منافقین تروریست، مصداق بارز کلام الله است که در وصف مومنین میفرماید؛ «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلاً مِنَ اللَّهِ وَرِضواناً سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ»
رهبر معظم انقلاب اسلامی در مراسم بیستوهشتمین سالگرد رحلت امام خمینی(ره) بر نکتهای تاکید کردند که شاید بتوان گفت شهید لاجوردی مصداق بخشی از آن است؛ «دهه۶۰ یعنی دهه اول پیروزی انقلاب و دهه حیات بابرکت امام یک دهه مظلوم است؛ دهه تعیینکننده سرنوشت ایران و ایرانی، دهه فوقالعاده مهم و درعینحال ناشناخته که اخیراً مورد تهاجم قرار میگیرد؛ دهه۶۰ دهه خشنترین تروریسم درکشور است؛ درطول چندسال هزاران نفر بهوسیله تروریستها بهشهادت رسیدند. اما ملت ایران محکم ایستادند و برهمه اینها پیروز شدند. من توصیه میکنم به کسانی که راجعبه دهه۶۰ قضاوت میکنند، جای شهید و جلاد عوض نشود. دردهه۶۰ تروریستها و منافقین وپشتیبانهای آنان باملت ایران جفاکردند.»
در سالهای گذشته رسانهها و شخصیتهای مدعی اصلاحات با قرائت ناقص و تحریف شده از دهه شصت و رویدادهای آن، سعی دارند جای شهید و جلاد را عوض کنند، شهید لاجوردی را چونان جلادی تصویرگر شدهاند که فرزندان این آب و خاک را سبعانه مورد شکنجه قرارداده و اعدام کرده است و منافقین را که در خیابانها به کوچک و بزرگ رحم نکرده و 17 هزار ترور در پرونده آنان ثبت و ضبط شده است در این صحنه آرایی انسانهایی بیگناه خواندهاند!
جایگاه شهید لاجوردی در طول دهه شصت و در مقام دادستانی انقلاب زمینه ساز این کینهها شده بود ، نفوذ عمیق منافقین در بیوت برخی شخصیتهای تاثیرگذار کشور در آن برهه مبین این واقعیت است که گروهکها هرگز از تصویرسازی ناامید نشده اند، گذشت زمان عدهای را فراموشکار کرده است تا جایی که جای ظالم و مظلوم ، شهید و جلاد عوض شود، آنان که 17 هزار انسان بیگناه را در خانه و خیابان سلاخی کرده و به شهادت رساندهاند در جایگاه شاکی و بزرگ مردی چون شهید لاجوردی که نهایت تلاش خود را مصروف هدایت منحرفین و برخورد با جنایتکاران کرده بود را در صندلی متهم بنشینند!
به درستی میتوان داعش را نسخه امروزی گروهک نفاق دانست، داعش فقط ظاهرسازی منافقین را ندارد، این گروهک پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و با نفوذ در نهادهای تاثیرگذار خود را تا سرحدتوان مسلح ساخت تا در روز مبادا از این تسلیحات برای رسیدن خود به قدرت استفاده کند، ظاهرسازی ضد امپریالیستی منافقین نیز زمینه ساز عضویت جوانان ساده دل و منحرف در این گروهک شد و زمانی که عدم کفایت سیاسی بنی صدر در مجلس تصویب و وی از سوی امام برکنار گردید، منافقین سلاح برداشته و هر که را دیدند ترور کردند، از شهیدمظلوم بهشتی ، رجایی و باهنر گرفته تا « عملیات مهندسی» که روی ابرجنایتکاران قرن چون «داعش» را سفیدکرده است!
بی شک مرور جنایات منافقین، مثنوی هفتاد من کاغذ میطلبد و جای آن در این نوشتار نیست ولی شهید لاجوردی در مقابل این جنایتکاران چه کرده بود که این چنین مورد کین مدعیان اصلاحات قرار گرفته است؟ کافی است به یادداشتها و گزارشهای روزنامهها و رسانههای زنجیرهای درباره شهید لاجوردی نگاهی از سر دقت بیندازید ، خواهید دید که آنان حتی از بهکار بردن عنوان شهید برای لاجوردی ابا میکنند تا اتحاد خود را با منافقین نشان دهند.
حاشا که بتوان چنین افرادی را انسان خواند، کسانی که در قامت «وکیل مدافع شیطان » نشسته و جای شهید و جلاد را عوض میکنند را چه کار با انسانیت، اگر نبود قاطعیت انقلابی حضرت روح الله ، امام مظلومان و محرومان و حضور پرصلابت شهیدانی چون لاجوردی بیشک منافقین پس از پذیرش قطعنامه 598، در عملیاتی که آن را « فروغ جاویدان » نام نهاده بودند کار را یکسره کرده و دمار از روزگار افرادی درآورده بودند که برای این دیوسیرتان دل میسوزاندند.
اینان گمان میکنند که اگر تروریستهایی چون منافقین آزادی ظهور و بروز داشته باشند و یا بر پلنگ تیزدندان رحم شود خواهند توانست از آزادی بیشتری برخوردار شوند، کافی است حضرات کمی تاریخ بخوانند و بدانند که سرکرده متوهم منافقین به نیروهای خود دستور داده بود زمانی که به تهران رسیدند تا 48 ساعت خون و مال مردم برای آنان مباح و حلال است تا او برسد و فرمان عفو عمومی صادر کند!
«شهید لاجوردی»ها در برابر چنین جنایتکارانی ایستادند تا امروز عدهای راحت بتوانند در مبارزات انتخاباتی شرکت کرده، نماینده و رئیسجمهور شوند و تکلیف کرسیهای مسئولیت و قدرت به جای سفارتخانههای خارجی در صندوقهای رای مشخص شود.