kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۱۹۴۷
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۳

نيازهاى سه گانه مؤمن در کلام امام جواد(ع)


  رسول مومنی
  مومن باید سبک زندگی خود را به گونه‌ای شکل دهد تا همواره از برکات معنوی و مادی الهی بهره مند باشد. البته انسان نیازهای بسیاری دارد ولی از نظر امام محمد تقى(ع) سه نیاز در میان نیازهای بشر برجسته‌تر و اساسی‌تر و مهم است. ایشان فرموده است: اَلْمُؤمِنُ يَحْتاجُ اِلى ثلاث خصال: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ وَواعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ؛ مـؤمن به سه چـيز مـحتاج است: 1- توفيق الهى، كه كارها را به خوبى به پيش ببرد. 2- واعظ درونى كه هرلحظه او را پند و انذار دهد. 3- پذيرش نصيحت كسى كه او را پند مى‌دهد. (تحف العقول، ص 729)
اینکه انسان همواره به توفیق الهی نیاز دارد یک واقعیتی است غیر قابل انکار؛ زیرا انسان فقر هویتی و ذاتی دارد و همه هستی او نیازمند به خداوند غنی حمید است(فاطر، آیه 12)؛ و از سوی دیگر هیچ چیزدر هستی در اختیار بشر آن چنانکه باید و شاید نیست، بلکه همه هستی به گونه‌ای طراحی شده تا بر اساس حکمت و مصلحت الهی در مسیری برود و باشد. بنابراین اگر انسان بخواهد هر کاری را انجام دهد تا وفق رضایت و حکمت و مصلحت الهی نباشد آن چیز شدنی نیست و تحقق نمی‌یابد. از همین رو، انسان همواره نیازمند توفیق الهی است تا میان آنچه می‌خواهد، با حکمت و مصلحت یک وفاقی ایجاد کند و بتواند بر اساس آن وفاق الهی به هدف و مقصد و مقصود و مطلوب خویش برسد.
همچنین انسان همواره در خطر است؛ زیرا یک دشمن درونی به نام هواها و خواسته‌های نفسانی و یک دشمن بیرونی وسوسه‌گر به عنوان شیاطین در اطراف دل او می‌گردد و طواف می‌کند تا به درون راه‌یافته و او را بفریبد و گمراه کرده و به شقاوت بکشاند. (اعراف، آیه 201) بنابراین، هر دم ممکن است کسی در روانش زمزمه فساد و تباهی کند و انسان گمان کند که فکر و اندیشه خودش است؛ در حالی که چنین نیست و این هواهای نفسانی یا زمزمه‌ها  ونجواهای شیطانی است که در گوش جانش زمزمه می‌کند. (مجادله، آیه 10) پس نیازمند یک موعظه‌کننده دائمی است تا او را به مراعات و مراقبت بخواند و هشدارهای لازم و ضروری را بدهد تا به خطا و گناه نرود و اگر‌ اشتباه و خطا و گناهی کرد او را به توبه و استغفار و پوزش و عذر خواهی ترغیب کند. این واعظ درونی همان عقل و الهام الهی و نفس لوامه در مراتبی دیگر است. به این معنا که عقل و الهامات فجوری و تقوای الهی در نفس (شمس، آیات 7 تا 10) به انسان راه و چاه را نشان می‌دهد و گرایش به خیر وگریختن از شر را می‌نمایاند و به طور طبیعی او را به سوی خیر می‌برد و از شرور دور نگه می‌دارد تا این گونه رستگار و خوشبخت شود؛ از سوی دیگر هر گاه خطا و گناه و ‌اشتباهی کرد او را بیدار می‌کند و سرزنش می‌کند تا برگردد و توبه کند. (قیامت، آیه 2) اگر انسان با چنین واعظی در زندگی خود همراه و همدل باشد دیگر مشکلی نخواهد داشت و خوشبختی را در دنیا و آخرت برای خود رقم می‌زند. پس دومین نیاز هر انسانی یک واعظ درونی از الهامات قلبی و نفس لوامه است که او را پیوسته همراهی کند.
امام محمد تقى(ع) در جایی دیگر به انسان‌ها هشدار می‌دهد و می‌فرماید: مَنْ اَصْـغى اِلى نـاطِـقٍ فَقَدْ عَبَـدَهُ، فَإنْ كانَ النـّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقـَدْ عَبَدَاللّهَ، وَاِنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبْلِيسَ فَـقَـدْ عَبَـدَ إبْـليـسَ؛ هركس به گوينده‌اى گوش دهد (از او حرف شنوى داشته باشد) او را پرستيده، پس اگر گوينده سخن از خدا بگويد، او نيز خدا را عبادت كرده است و اگر از شيـطان بـگويد، او هم بنده شيطان شده است. (تحف العقول، ص 726)
پس این گوینده درونی یا بیرونی اگر سخن حق و بندگی بگوید و انسان را به خیر و پاکی و شریعت و معروف و خوبی‌ها دعوت کند، دعوتگر خوب و گرنه دعوت‌کننده شیطانی به شر است.
سومین نیاز هر انسانی همراهی یک نصیحت‌گر بیرونی است که البته این مشروط به همراهی همان قلب سالم و سلیم است که نصیحت‌پذیر باشد. البته معلوم است که میان موعظه و نصیحت تفاوت است. موعظه به کلیات توجه دارد و تذکرات کلی نسبت به معروف و منکر می‌دهد و می‌گوید معروف چیست و منکر چیست و این انسان باید پیرو معروف بوده و از منکر پرهیز کند. اما نصیحت به جزئیات کار دارد و ناصح کسی است که با توجه به خطاها و گناهان موردی، با توجه به روحیات و خصوصیات شخص دستورهای لازم را می‌دهد. ناصح می‌تواند پدر و برادر و همسر و دوست بسیار نزدیک و مانند آنها باشد که با خصوصیات و روحیات فرد و شخص آشنا هستند و می‌توانند با ‌اشاره به جزئیات خطا و گناه و‌اشتباه او را متذکر شوند و آن شخص از وی حرف شنوی داشته و اطاعت می‌کند و سخنش را می‌پذیرد.
اگر کسی بخواهد سبک زندگی اسلامی داشته باشد باید به این سه گانه‌ها خودش را مجهز کند تا بتواند از مشکلات در زندگی بگذرد و در مسیر درست گام بردارد و سعادت و خوشبختی را برای خودش رقم زند.
خدمت رسانی
 برآیند شناخت نعمت‌هاى پروردگار
یکی از ویژگی‌های ایمان که در سبک زندگی انسان تاثیر بسزایی می‌گذارد، شناخت نعمت‌های الهی است؛ زیرا هر چه شناخت انسان به خدا و نعمت‌هایش بیشتر باشد بهتر می‌تواند شکر زبانی و قلبی و عملی داشته باشد.
البته شناخت نعمت‌های الهی و قدر شناسی نسبت به آن سخت است و تنها کسانی به نعمت‌های الهی شناخت دقیق پیدا می‌کنند که در برابر خواسته‌های عظیم مردم قرار بگیرند، آن وقت است که می‌داند خداوند چه اندازه بخشنده است و غیر از نعمت وجود که از بزرگترین نعمت‌های الهی است نعمت‌های بسیاری بی‌هیچ منت و آزاری بخشیده است که انسان از شکر نعمت زبانی آن بر نمی‌آید چه رسد در عمل شکرگزار نعمت باشد.
امام جواد(ع) فرموده است: ما عَظُمَتْ نِعَمُ اللّهِ عَلى اَحَدٍ إلاّ عَظُمَتْ إلَيْهِ حوائِجُ النّاسِ فَمَنْ لَمْ يَحْتَمِلْ تِلْكَ الْمَعُونَةَ عَرَّضَ تِلْكَ النـِّعمَةَ لِلزَّوالِ؛ عظمت و بزرگى نعمتهاى الهى بر كسى معلوم نمى شود مگر آنكه مردم از او درخواستهاى بزرگى بكنند و هر كس اين سخن (درخواستهاى مردم) را تحمل نكند، (پاسخ نگويد) آن نعمت خداوندى را در معرض نابودى قرار‌داده است.(الفصول المهمهًْ 274/275)
در حقیقت وقتی انسان با درخواست‌های بزرگ مردم مواجه شود و بتواند آن را تحمل کرده و پاسخگو باشد آن وقت است که در می‌یابد خداوند چه اندازه بخشنده است ؛ زیرا خداوند بی‌هیچ درخواستی این همه نعمت به او بخشیده و او را بی‌هیچ منتی بقا می‌دهد و نعمت‌ها را روزانه بر او فرو می‌ریزد.
وقتی کسی با درخواست مردم مواجه می‌شود آن وقت است که می‌فهمد خداوند چه اندازه بخشنده است. چنین شناختی عظمت الهی را در قلب شخص افزایش می‌دهد و خشیت و خشوع و خضوع او را موجب می‌شود.
کسی که پاسخ درخواست‌های مردم را ندهد باید خود را مواجه با از دست رفتن نعمتی بداند که به او داده شده است. پیامبران که در صراط مستقیم هدایت بودند از خداوند می‌خواستند به سبب آنکه به عنوان «منعم علیهم» در پیشگاه خداوند هستند کاری کنند که مردمان از نعمتهایی که آنان از آن برخوردار شده‌اند نیز بهره برند و آن نعمت در راستای خیررسانی به مردم باشد نه شررسانی و کمک به بزهکاران و مجرمان که این گونه آن نعمت نیز تباه خواهد شد.(قصص، آیه 17)
انسان باید به هر شکلی شده سـپاسگزار نعمت بوده و از ناسپاسى پرهیز کند. کسی که ناسپاس باشد برای خودش دشمن می‌تراشد؛ و اگر این ناسپاسی نسبت به نعمت‌های الهی باشد به طور طبیعی خداوند را دشمن خویش کرده است؛ زیرا بر اساس آیات قرآن از جمله آیه 3 سوره انسان اصولا کفر و ایمان ارتباط تنگاتنگی با کفران و شکران نعمت دارد.  امام جواد(ع) نیز می‌فرماید: كُفْرُ النِّعْمَةِ داعِيَةٌ لِلْمَقْتِ وَ مـَنْ جـازاكَ بِالشـُّكْرِ فَقَدْ أعْطاكَ اَكْثَرَ مِمّا اَخَذَ مِنْكَ؛ نـاسـپاسى نعـمت سبب دشمنى اسـت و هركس پاداش تو را با شكر نعمت بدهد، پـس آنچـه بـه تـو داده اسـت بيش از آن چيزى است كه از تو گرفته. (الفصول المهمهًْ 274/275)