شهادت امام حسین(ع) برای ملک ری(حکایت خوبان)
بعد از آنکه یزید به استاندار خویش عبیداللهبن زیاد دستور داد اگر حسین(ع) بیعت نکرد با او جنگ کن. عمربن سعد قبل از واقعه کربلا از طرف عبیدالله مأمور شد تا فرماندار ایالت ری شود. اما قبل از رفتن عبیدالله نامهای برای عمربن سعد نوشت که امام حسین(ع) به عراق آمده، باید به عراق بروی و با او بجنگی و او را از بین ببری، بعد به جانب ری سفر کنی. عمربن سعد نزد عبیدالله آمد و گفت: ای امیر مرا از این کار عفو نما! عبیدالله گفت: ترا عفو میکنم ولی فرمانداری ملک ری را از تو میگیرم. عمربن سعد متردد شد، بین جنگ با امام و ملک عظیم ری و گفت: مرا یک شب مهلت بده تا فکری در این کار بکنم. عبیدالله به او اجازه فکر کردن داد. آن شب را تا به صبح درباره جنگ یا فرمانداری ری اندیشه کرد. عاقبت تصمیم گرفت ملک ری را که نقد بود اختیار کند، و بهشت و جهنم را که نسیه بود نپذیرد و با امام بجنگد. صبح آن روز به نزد عبیدالله رفت و قتال با امام را پذیرفت و عبیدالله لشگری عظیم را به او داد تا برود در کربلا و با امام بجنگد. امام روز دوم محرم به کربلا آمدند و عمربن سعد روز سوم محرم با چهار هزار سوار به کربلا آمد و فرماندهی کل قوای لشگر را به عهده گرفت و شمر را امیر لشگر کرد و روز دهم محرم برای گرفتن ملک ری، حاضر شد به دستورش امام حسین(ع) و 72 نفر از فرزندان و اصحابش را به شهادت برساند. (1)
ــــــــــــــــــــــــ
1- منتهی الامال، ج1، ص333