هشدار نسبت به نابودی علوم انسانی در مدارس کشور!
هر ساله اعلام رتبههای داوطلبان کنکور در جرگه پربازدیدترینهای فضای رسانهای کشور قرار میگیرد و رسانههای سیاسی و غیرسیاسی آن را در معرض توجهات ویژه خود قرار میدهند و از زوایای متعدد به بررسی کنکور و جوانب آن میپردازند. همین پرداختهای رسانهای به مقوله کنکور نیز در کنار عوامل دیگر باعث اهمیت دو چندان کنکور برای خانوادهها شده است.
این پیگیریهای کنکور توسط مردم، در خانوادههای ایرانی نیز زمینه افزایش اهمیت کنکور در میان نوجوانان و جوانان را فراهم کرده است و شاهدیم که کنکور به عنوان اصلیترین عامل موفقیت دانشآموزان روز به روز جایگاه رفیعتری مییابد؛ که البته بسیاری از کارشناسان مسائل آموزشی ترسیم چنین جایگاهی را برای کنکور، کاذب خوانده و ادامه چنین وضعیتی را به ضرر ساختار آموزشی کشور توصیف میکنند.
چند سالی است که در میان مسائل مربوط به کنکور، حواشی مربوط به تعداد داوطلبین کنکور گروه ادبیات و علوم انسانی و همچنین وضعیت رتبههای برتر این گروه مباحث زیادی مطرح میشود و با توجه به نکاتی که در رابطه با ماهیت علوم انسانی در داخل کشور مطرح است، تحلیل ابعادی که متوجه کنکور انسانی است در ردیف مباحثی قرار میگیرد که حرف و حدیثهای بسیاری را با خود به همراه دارد.
اما آنچه که در این گزارش مدنظر است نگاهی دقیق، در نسبت مدارس تخصصی علوم انسانی با میزان کسب رتبههای برتر از سوی داوطلبین کنکور ادبیات و علوم انسانی است تا مشخص شود که جایگاه این مدارس تخصصی در کجای پازل چند تکه ماراتن کنکور است.
نگاه بدون پیش داوری به رتبههای برتر کنکور گروه علوم انسانی در چند سال اخیر، از واقعیتی پرده برمیدارد که این واقعیت برگرفته از تصورات جامعه از رشتههای خانواده علوم انسانی است. نگاهی که موجب شده است تا خانوادهها تصور کنند، علوم انسانی در جایگاهی نازلتر نسبت به ریاضی و علوم تجربی قرار گرفته است. البته ریشه این نگاه را می توان در پرداخت مسئولین آموزشی کشور نسبت به این رشته دانست. در واقع گسترش این نگاه که نخبه بودن در انجام یک اختراع و یا اکتشاف خلاصه میشود و عمدتا دانش آموزان رشته ریاضی و فیزیک و علوم تجربی مورد تقدیر قرار می گیرند، باعث شده تا توجه چندانی به دانشآموزان علوم انسانی نشود. تطبیق مشاهدات عینی در این زمینه با آن چیزی که امروز در دانشگاهها و در رشتههای دانشگاهی علوم انسانی وجود دارد نیز، وضعیت نگرانکننده ساختار این رشتهها را روایت میکند.
برای فهم بهتر این مسئله شاید بد نباشد که به شرح یک بعد از ابعادی که آینده علوم انسانی در کشور را در معرض خطر قرار داده است، بپردازیم.
نگاه به رتبههای برتر کنکور انسانی در چند سال اخیر به وضوح بیانگر این است که اغلب رتبههای 1 تا 10 این آزمون به دانشآموزان تهرانی اختصاص دارد. برخلاف سالهای گذشته که برتری تهرانیها نسبت به سایر استانها، در اکثر گروهها به چشم میخورد، اما امسال این مسئله فقط در گروه علوم انسانی دیده شد. پررنگ بودن این سبقت تهرانیها از شهرستانیها در کسب رتبههای برتر کنکور است و این وضعیت مشخصا در کنکور 96 نیز خودش را نشان داد. جایی که تنها از میان ده نفر اول کنکور گروه علوم انسانی 7 نفر تهرانی و 3 نفر باقی مانده شهرستانیاند.
تحلیل علل چرایی وقوع این پدیده با مشاهده وضعیت دبیرستانهای علوم انسانی سراسر کشور به راحتی قابل ارائه است و میتوان با در دست داشتن حداقل اطلاعات از این مدارس، دریافت که علت سبقت دانشآموزان تهرانی در بدو امر چیست.
چند سالی است که ایجاد مدارس تخصصی علوم انسانی، با امکانات آموزشی مناسب و اساتید مجرب در دستور کار تهرانیها قرار گرفته و بسیاری از کارشناسان این حوزه و یا بسیاری از فعالین سیاسی، اقدام به تاسیس مدارس دولتی و غیر انتفاعی مختص علوم انسانی کردهاند. مدارسی که عمدتا به فیلتر دانشآموزان میپردازند و ویژهنگری در برخورد با این دانشآموزان به عنوان جزو لایتغیر این مدارس نهادینه شده است؛ مسئلهای که با شهریههای بسیار بالا، برای یک سال تحصیلی همراه میشود و موجب شده تا عملا عامه مردم نتوانند به این مدارس دسترسی داشته باشند.
بدیهی است که در چنین حالتی و با تمسک به شهریههای بالا، امکانات و آموزشهای ویژه در انحصار این داوطلبین کنکور قرار میگیرد و دیگر شرایط رقابت برابر به رویای دانشآموزانی تبدیل میشود که نه تمکن مالی استفاده از چنین امکاناتی را دارند و نه اساسا چنین مدارسی در شهر محل زندگی آنها وجود دارد.
این مدارس تخصصی موجود در شهر تهران از لحاظ میزان امکانات پیشرفته آموزشی و تفریحی، از چنان جایگاهی برخوردارند که حتی اغلب مدارس نمونه دولتی و استعدادهای درخشان نیز کمتر میتوانند از حیث دارایی این امکانات، در مقابل مدارس تهرانیهای خاص عرض اندام کنند.
با یک پژوهش میدانی ساده میتوان اختلاف سطحی که در بین خروجی مدارس سایر استانها با تهران وجود دارد را به نمایش گذاشت و برای تحقق این امر کافی است در این روزها که نتایج اولیه کنکور اعلام شده، سری به این مدارس زد و دید که کدام دبیرستانها فهرست بلندبالای رتبههای برتر خود را بنر کردهاند و با نصب در مقابل درب این مدارس اسامی آنها را در معرض دیدگان شهروندان قرار دادهاند تا بلکه خانواده متمکن دیگری مجاب به ثبتنام فرزند خود در این مدارس خاص شود.
بدیهی است که تحقق چنین شرایط ناعادلانهای در کلیه رقابتهای کنکور علی الخصوص در کنکور انسانی افزایش روزافزون اختلاف سطوح پایتخت نشینان و سایرین را به دنبال دارد. به عبارت بهتر میتوان ادعا کرد که تجمیع این مدارس تخصصی علوم انسانی خاص با شرایط مالی بسیار خاصتر، میتواند آینده علوم انسانی کشور را در وضعیتی بحرانزده تر قرار دهد. چراکه سالانه بسیاری از استعدادهایی که شاید میتوانستند در کسوت دانشمند علوم انسانی ظاهر شوند، به واسطه سکونت در شهرستانهایی غیر از تهران از دستیابی به امکانات ویژه محروم میشوند و آن طور که باید و شاید موفق به کسب استعدادهای خود نشوند.