kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۰۵۵۷
تاریخ انتشار : ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۲

نفس مسوّله دشمن داخلی انسان(خوان حکمت)



ما گرفتار يك دشمن داخلي هستيم كه اين دشمن داخلي(که به نام نفس مسوله یا تزیینگر شناخته می‌شود) چند كار مي‌كند، خوب را بد نشان مي‌دهد، بد را خوب نشان مي‌دهد، ما براي نجات از اين دشمن داخلي كه آن دشمن بيروني؛ يعني ابليس هم همين كار را مي‌كند، چندتا راه داريم: راه اول شناخت و علم است كه علم سهم تعيين‌كننده‌اي دارد که آدم بداند چه چيزی حق است، چه چيزی باطل؛ چه چيزی خير است، چه چيزی شرّ؛ چه چيزی زشت است، چه چيزی زيبا؛ چه چيزی صدق است، چه چيزی کذب؛ این خاصيت علم است. چيز ديگری که در کنار علم نافع است، ايمان و اعتقاد به اينکه چرا به قرآن و عترت گفتند «حقٌ لا ريبَ فيه». راه سوم اين است كه ما باطن ‌اشيا را بفهميم.
براي ائمه(ع) گذشتن از گناه خيلي آسان بود، چرا؟ چون اينها نه تنها عالِم بودند كه بعد از اين كيفر هست، نه تنها ايمان داشتند كه خدا حق مي‌گويد؛ براي اينكه باطن كار را مي‌ديدند. وجود مبارك حضرت امير وقتي به مقام خلافت رسيد كلّ خاورميانه در اختيار او بود، ما در خاورميانه دوتا حكومت نداشتيم، ايران چندتا استانداري داشت، يك استانداري آن مشترك بين عراق و ايران بود؛ يعني اهواز بود، بصره بود تا كرمان، كلّ اينها يك استانداري بود، استاندار آن هم ابن‌عباس بود. آذربايجان با آن بخش وسيعش، قسمت اصفهان و اينها يك استان بود. ايران چندتا استان بود. كلّ خاورميانه را وجود مبارك حضرت امير اداره مي‌كرد؛ الان شده چهل پنجاه کشور، آن روز يک کشور بود. حضرت در برابر اين حكومت وسيع خاورميانه گفت اين «عفطه عنز»؛ آب بینی بز(1) است؛ اينها راحت‌ هستند براي اينكه نه تنها مي‌دانند باطن گناه بد است، نه تنها ايمان دارند كه خدا فرمود: باطن گناه بد است، باطن كار را هم مي‌بينند؛ لذا زرق و برق دنيا نمي‌تواند درباره اينها اثر كند. اين است كه خدا فرمود شما اگر زنده بشويد؛ يا مي‌فهميد يا باور داريد يا مي‌بينيد. اگر كسي به اين مقام رسيد؛ آن وقت راحتِ راحت است؛ ما هم به اندازه خودمان مي‌توانيم، حوزه ابتلاي ما مگر چقدر است، ما در محدوده خاص، زندگي محدودي داريم، ما به همين اندازه مي‌توانيم بفهميم باطن فلان کار چيست يا بفهميم يا باور كنيم یا ببينيم؛ اينها قابل جمع است.
نقش مخرب نفس مسوله
فرمود: اسْتَجيبُوا لِله وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ؛ ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی می‌خواند که شما را حیات می‌بخشد!(2) اگر انسان زنده باشد، بو مي‌كشد و مي‌بيند. فرمود شما مي‌توانيد باطن آن را ببينيد. آن هم كه بد را خوب نشان مي‌دهد در درون ماست به نام نفس مسوّله (تزیینگر)؛ اين نفس مسوّله کار بسيار تلخی دارد، تمام اين لجن‌ها را يك طرف مي‌گذارد، رويش هم يك زرورق شيرين مي‌كشد و به صورت تابلوي زرّين به ما نشان مي‌دهد؛ اين در درون ما چنين کاری را دارد می‌کند، هر روز کار او اين است. اگر انداختن يوسف به چاه هست؛ به وسيله همين نفس مسوّله است که وجود مبارک يعقوب گفت: سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُم؛ (یعقوب) گفت: (هوای) نفس شما، مسئله را چنین در نظرتان آراسته است! (3) و اگر آن کار سامري است، گفت: سَوَّلَتْ لي‏ نَفْسي؛ این نفس من، کار مرا بر من زیبا جلوه داد. (4) همه ما مبتلا هستيم؛ بعدها انسان، گرفتار نفس امّاره مي‌شود وگرنه نفس امّاره كه اوايل پيدا نيست، اول نفس مسوّله است، اين نفس مسوّله اين هنر را دارد، ابزار خوبي براي شيطنت شيطان است؛ تابلوسازي، هنرمندي، در درون او ماهرانه است، او يك زرورق شيرين روی بدترين لجن مي‌كشد و به ما نشان مي‌دهد، ما هم آن را خوب مي‎بينيم (و می‌پنداریم)، از پشت آن بي‎خبر هستيم و برای اينكه از پشت آن باخبر بشويم، سه راه دارد به نحو مانعهًْ الخلوّ: يا راه درس و بحث و تفسير حوزوي و دانشگاهي است يا اگر كسي توفيق حوزه و دانشگاه نداشت، ايمان داشته باشد كه خدا و پيغمبر درست گفتند يا اگر اهل كشف و شهود بود ـ كه «طوبی له و حسن مآب» ـ باطن امر را مي‌بيند. اين سه راه باز است؛ لذا فرمود: (اسْتَجيبُوا لِله وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ).
سنت امتحان الهی
 هر حادثه‌اي كه براي ما پيش بيايد امتحان الهي است؛ مثل كنكورها در اين دانشگاه‌ها و حوزه‌ها، گاهي امتحان سالانه است، گاهي نيم‎سال است، گاهی امتحان در کلاس هست. در بخشي از آيات قرآن كريم فرمود گرچه انسان در معرض آزمون هست؛ ولی آن امتحان‌هاي مهم، سالي يكي دو بار است:(يُفْتَنُونَ في‏ كُلِّ عامٍ مَرَّهًًْ أَوْ مَرَّتَيْنِ)،(5) حالا در صدر اسلام مربوط به غزوهًًْ بود، سالی يک يا دو مرتبه جنگ رسمی شروع می‎شد، اين آيه که مطلق هست و آن مورد هم مخصص نيست. فرمود آن امتحان‌هاي مهم يا يك بار يا دو بار اتفاق می‌افتد؛ ما موظف هستيم هر لحظه آزمون را خوب پس بدهيم. پس راه باز است و در همه موارد ذات اقدس اله در كمين ماست كه دستِ ما را بگيرد: (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ)؛(6) آن شيطان در كمين است كه پاي ما را بگيرد: (لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ)؛(7) خيلي فرق است. اگر خدا مرتب در كمين است كه ما نيفتيم و اگر شيطان مرتب در كمين است كه ما را بيندازد؛ خدا پيروز است، چرا ما آن طرف نرويم؟!
بيانات حضرت آيت‌الله جوادي ‌آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 15/4/96.
مرکز اطلاع‌رسانی اسرا
________________________
1. نهج‌البلاغه صبحي صالح، خطبه3.      2. انفال، 24.  
3. يوسف، 18.        4. طه، 96.           5. توبه، 126.
6. فجر، 14.       7. اعراف، 16.