نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
گروگانگیری منابع حوزه انتخابیه نمایندگان امضاهای طرح ۳ فوریتی توتال را کم کرد
سرویس سیاسی -
روزنامه های زنجیرهای که هست و نیست خود را به مذاکره و توافق با امریکا و غرب گره زدهاند و تا دیروز تیتر میزدند که تنها راه تامین امنیت مذاکره- بخوانید وادادگی دربرابر قدرتهای زورگو و تن دادن به سازش- است و برای آزادی عراق و سوریه از دست داعش نیز نه قدرت نظامی بلکه دیپلماسی و مذاکره کارساز است، پس از آنکه این شهر با مقاومت و مجاهدت، «نه» گفتن جبهه مقاومت به وعدههای دروغین و اصرار بر مبارزه بهجای مذاکره و توافق - بخوانید وادادگی- آزاد شده است و می بینند که نسخه سازش که همین آمریکاییها برای عراق میپیچیدند با نتیجه مقاومت که مردم عراق طعم شیرین آن را میچشند چه فاصلهای پرناشدنی دارد، برای عقدهگشایی این بار «توافق» جهانی بر تروریست بودن داعش و در حقیقت همراهی امریکائیها با دولت عراق را یکی از عوامل اصلی آزادی این شهر عنوان می کنند . در همین رابطه روزنامه زنجیره ای بهار در یادداشت سرمقاله خود با عنوان «موصل آزاد شد و...» نوشت: «در موصل هم قدرتهای خارجی و هم گروههای مختلف درگیر در عراق همه با هم معتقد بودند که افراد حاضر در این شهرتروریست هستند و اختلافات بیشتر بر سر چگونگی مقابله باتروریستها بوده است.با مقایسه این تصویر با آن چه در سوریه میگذرد میتوانیم یکی از علل موفقیت عراقیها در مقابله باتروریسم را بیابیم.»
این در حالی است که ارسال کمکهای مالی و نظامی و تسلیحاتی امریکا به تروریستهای داعش در عراق و اذعان نخست وزیر این کشور مبنی بر تلاش بی وقفه امریکا برای سقوط بغداد به دست داعش میزان درستی این ادعا را به خوبی اثبات میکند .
هدف مدعیان آزادی از تکرار واژه اقلیت!
روزنامه اعتماد در شماره دیروز خود در مصاحبه با «مجتبی ذوالنوری» به صورت پیوسته در سوالاتش به دنبال این است که طیف امضا کننده طرح سه فوریتی بررسی قرارداد توتال و طیف مخالف این قرارداد را یک اندازه نشان دهد که ذوالنوری در پاسخ گفته است: «آن طيف خاص كه ميفرماييد ١٣٠ نفر هستند. وقتي ميگوييد اين طيف انگشت شمار هستند بايد بدانيد كه اين طيف بالاي ١٣٠ عضو دارد.»
وی در ادامه به این مدعیان «آزادی بیان» گفته است: «اين نكته را بگويم كه من معتقدم يك شيطنت سياسي و استبداد راي است. آييننامه مجلس گفته است نصاب امضاي يك طرح ١٥ تا است. وقتي ١٥ نماينده امضا كردند نصاب آييننامه رعايت شده است. چرا بايد بگوييد انگشت شمار! اين منطق غلطي است كه ديگران را تحقير كنيد. يك نماينده هم حق دارد نظرش را در مجلس بگويد حتي اگر همه مخالف باشند. چرا بايد طوري باشيم كه نظر مخالف را برنتابيم.»
مخالفت با دولت یعنی قطع تمام امکانات!
اما در بخش دیگری از شماره دیروز روزنامه اعتماد مصاحبه ای با «هدايتالله خادمي»، نايب رييس كميسيون انرژي و از امضاكنندگان طرح سهفوريتي توقف قرارداد توتال انجام داده است. خادمی که در جريان رسيدگي به آن طرح به همراه تعدادي ديگر از امضاكنندگان امضاي خود را پس گرفت، در گفتوگو با اعتماد از دلايل پس گرفتن امضاي خود گفته است: «چون متاسفانه فضاي مجلس به سمتي رفت كه بعد از صحبتهاي آقاي زنگنه وقتي به ما ندادند كه صحبت كنيم. فقط به موافقان وقت دادند. و از مخالفان فقط آقاي قاضيپور حرف زد.»
خادمی در پاسخ به این سوال که چرا در طرحهای مخالف دولت امضاها کم است، میگوید: «براي اينكه مخالفت دل ميخواهد. به اين دليل كه با اين مخالفتها ديگر دولت به شهر شما به عنوان نماينده امكاناتي نميدهد. و استان شما و همه مراجعات شما را قفل ميكند. در شهرهاي كوچك كاري با دولت ندارند و فكر ميكنند نماينده همهكاره آنهاست. لذا امكانات جاده و آموزش و بيمارستان و... را از نماينده ميخواهند. نماينده بايد به دولت تحويل بدهد. اما اگر به عنوان نماينده از حق نظارتي استفاده كرديم آن وقت مورد تحريم دولت قرار ميگيريم. ما نمايندگان يا وكيلالدوله هستيم يا دنبال منافع شخصي هستيم يا دنبال احزاب قرون وسطايي عقب مانده چپ و راست. منافع مردم را رها كردهايم. به هر حال مخالفت هزينه دارد. نمايندگاني كه به طرفداري از دولت حرف بزنند امكانات ميگيرند و كساني در مخالف حرف بزنند بايكوت ميشوند.»
قراردادی محرمانه حتی برای نمایندگان ملت
وی در مورد علت مطرح شدن طرح سه فوریتی گفته است: «به هر حال قرارداد ٢٥سالهاي با رقيب بسته شده كه ادامهدار است و كمتر از جنگ نيست. جنگ منابع ما را به هدر ميدهد در اين قرارداد هم ما با توتالي كه رقيب ما است و نه پيمانكار، (و شريك قطر است و از منابع برداشت ميكند) قرارداد بستيم. توتال ١٠ سال پيش هم قرارداد بست كه فاز ١١ را توسعه دهد اما چون آن موقع گاز به سمت قطر مهاجرت ميكرد وارد عمل نشد. صبر كرد تا الان كه گاز از سمت قطر به سمت ما مهاجرت ميكند دوباره اعلام آمادگي كرده است. به همين دليل ضد منافع ملي است. توضيحات آقاي زنگنه براي بيخبران است. آنها كه بيخبر هستند دست ميزنند. آنها هم كه خبر دارند اعتراض و صدايشان به جايي نميرسد.»
وی در بخشی از مصاحبه علت همراهی نمایندگان موافق را بی خبری آنها از این طرح عنوان کرده و گفته است: «نمايندگان مگر چيزي را ديدهاند كه اطلاع داشته باشند. مگر قراردادي به دست آنها رسيده است؟»
خادمی در پاسخ به این مورد که با این شرایط خود او هم این قرارداد را ندیده پس دلیل مخالفت چیست؛ عنوان کرده است: «من به دليل اينكه بر روي IPC كار ميكردم و منتقد آن بودم و حالا ميگويند الگوي اين قرارداد را بر اساس IPC بستهاند مخالفم و اطلاعاتي در اين باره دارم. ضمن اينكه مديرعامل شركتهاي نفتي بودهام. و با توتال هم در پروژه خارك كار كردهام و ناظر آن بودهام. بالاخره از كم و كيف كار خبر دارم. خوب ميدانم كه وقتي توتال پيمانكار ما باشد چطور عمل ميكند چه رسد به حالا كه رقيب ما هم هست.»
دستاوردسازی موهوم برای برجام علیرغم اذعان دولتمردان
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «919 تحریم لغو شده با برجام بی اثر» نوشت:« 919 نوع تحریم در دوران پسا برجام برداشته شده که ۲۴۵ تحریم باقی مانده است. ماحصل تلاش ها آن است که آمریکا را در کنج قرار داده و با سایر کشورهای دنیا کار می کنیم».
نقض مکرر و فاحش برجام توسط آمریکا- چه در دولت اوباما و چه در دولت ترامپ- بارها از سوی مقامات دولت یازدهم به صراحت اعلام شده است. در جدیدترین موضعگیری، محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه در سفر به نیویورک گفته است:«آمریکا در حدی بسیار نازل به برجام پایبند بوده است». ظریف چندی پیش نیز گفته بود:«آمریکا به متن برجام هم پایبند نیست، روح آن به کنار».فایننشال تایمز نیز چندی پیش در گزارشی با اشاره به تداوم تحریمهای آمریکا علیه ایران بعد از برجام نوشته بود:«تلاشهای آمریکا برای بیرون نگه داشتن ایران از سیستم بانکی بینالمللی عملا همان تاثیر پاره کردن برجام را دارد».
مدیر مسئول روزنامه زنجیره ای شرق- آذر 95 - در مصاحبه با دهباشی به نقش روزنامه خود در بزک برجام اذعان کرد و گفت «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغهها باید میشد. دولت باید در حقیقت این موضوع (توافق) را قدری بزک میکرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند!».
تشت رسوایی برجام از بام افتاده است. اروپا نیز در موضوع برجام کاملا با واشنگتن هماهنگ است. برای نمونه همزمان با سفر ظریف به اروپا، اتحادیه اروپا تحریم های ضد ایرانی خود را بروزرسانی کرد. با این حال مدعیان اصلاحات با مبالغه و بزک برجام، همچنان بی توجه به منافع ملی به نقطه های خیالی چشم دوخته اند.
قصد سیاه نمایی نداریم ولی اوضاع سیاه است!
یک ضرب المثل انگلیسی می گوید به جملات قبل اما توجهی نکنید چون گوینده به آن اعتقاد ندارد و حرف او همانی است که بعد اما میگوید، این ضرب المثل حکایت همیشگی روزنامه های زنجیرهای و مدعیان اصلاحات است، روزنامه شرق در شماره روز پنجشنبه خود با اشاره به اوضاع شهر تهران می نویسد : موضوع، سياهنمايي و بيانصافي در حق خدمات و تلاشهاي انجامشده در سالهاي اخير در شهرداري نيست اما بايد پذيرفت تهران با چالشهاي جدي زيستمحيطي، اجتماعي، ناپايداري منابع مالي و اقتصادي و ... روبهروست و تهران شده است شهري بيقواره به مثابه مريضي که نه يک درد بلکه همزمان دهها درد را همراه هم دارد.
این روزنامه و دیگر نشریات زنجیره ای که هزاران مشکل کشور که دولت یازدهم وظیفه حل آن ها را بر عهده گرفته و در راستای این وظیفه ذاتی وعده های فراوانی را نیز به مردم داده است منکر می شوند برای تخریب منتقدان خود را به آب و آتش می زنند و خدمات گسترده صورت گرفته را منکر می شوند ، آنان خود نیز میدانند حرف و کارشان سیاه نمایی و انکار خدمات و تلاش های انجام شده است و برای این که مردم چنین برداشتی نکنند از آنان میخواهند اینگونه فکر نکنید که ما بی انصاف هستیم ولی ...!
توهین روزنامه زنجیره ای به مدیران ایرانی ؛ آنها نمی توانند!
روزنامه زنجیره ای شرق در یادداشتی به هزاران مدیر و مهندس ایرانی توهین کرده و آنان را ناتوان از انجام پروژه های بزرگ نفتی خواند!
در بخشی از این یادداشت آمده است : برساخته مخالفان این قراردادها، این است که یک خارجی داریم که یا با قطر شریک است و به فکر چپاول و غارت ماست یا اینکه رشوه داده است و سابقه خوبی ندارد یا اینکه این پروژه باعث ايجاد ١٠ هزار کار در فرانسه یا انگلیس و... میشود و شرکتها و سازندگان ایرانی بیکار میمانند. در مقابل این خارجی، ما یک داخلی داریم که با غرور و عزت در دوران تحریم خط مقدم نفت و گاز کشور را حفظ و پروژهها را اجرا کرد و نگذاشت کشور در ورطه رکود و بیکاری بیفتد. حالا هم باید به این عزتآفرینان توجه کرد و کارها را به آنها داد و از خارجیها دوری کرد.
نویسنده افزوده است : اینکه یکی در پی خیانت به منافع ملی ایران است و یکی به دنبال خدمت، شاید در ادبیات سیاسی جایگاهی داشته باشد؛ اما واقعیتهای پروژهای، این را نشان نمیدهد. در واقع ما نه خائن داریم و نه خادم. ما مدل اجرای شلخته و بیبرنامه داریم، با اجرائی دقیق و مهندسی. اساس مدیریت مگاپروژههای نفتی و گازی، بر مبنای توانایی مالی و فنی است و حماسهبردار نیست. دقیقتر بخواهیم بگوییم؛ حماسه اینجا قدرت محاسبه و مدیریت است و با شورآفرینی هیجانی و بعضا استادیومی میانهای ندارد.
توهین به هزاران مدیر و مهندس ایرانی که تاکنون کارهای بسیار بزرگی را انجام داده اند ریشه در تفکرات اصلاح طلبی دارد ، آنان هیچگاه مردم ایران را باور نداشته اند و همواره چشم به خارج از مرزها دوخته اند ، شاید عده ای این را یک ادعای کذب و اتهام زنی بی مورد بدانند ولی واقعیت همانی است که در نوشتار شرق دیده می شود آنان می گویند مدیران ایرانی ناتوانند و بهترین تصمیم همانی است که دولت یازدهم در واگذاری پروژه ها به مدیران و شرکت های خارجی انجام داده است!