گزیدهای از رازهای دهه شصت -6
عبرتي ماندگار در «انتخاب اصحاب»
مرتضی صفار هرندی
بايد بدانيد كه تبهكاران و جنايت پيشگان بيش از هر كس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرف و نفوذي در بيوت شما با چهرههاي صددرصد اسلامي و انقلابي ممكن است خداي نخواسته فاجعه به بار آورند و با يك علم انحرافي، نظام را به انحراف بكشانند و با دست شما به اسلام و جمهوري اسلامي سيلي بزنند. اللهالله در انتخاب اصحاب خود.
وقتي در سال 1362 حضرت امام در پيام به اولين مجلس خبرگان رهبري اين جملات را نگاشتند، بعضي از نگاهها به بيوت مراجع معظّم تقليد آن زمان دوخته شد. كساني كه امام در اين پيام آنها را هدف گرفته بودند، بيش از هر كس به اين شائبه دامن ميزدند.
البته زمينه پذيرش چنين توهمي نيز فراهم بود. چرا كه حضرت امام در آن زمان درگير تفاوت نگاه مراجع تقليد نسبت به مقولههاي حكومتي و به خصوص موضوعات اقتصادي بودند. اما اندكي دقت مشخص ميكرد كه نگراني آن بزرگمرد معطوف به جايگاه ديگري است.
پيش از اين گفته شد امام از زماني كه مهدي هاشمي در شوراي فرماندهي سپاه حضور داشت، فرماندهان را نسبت به وي حساس كرده بودند. زماني از اين حساسيت ويژه رمزگشايي شد كه بهدنبال تصويب اساسنامه سپاه بدون واحد نهضتهاي آزاديبخش، مهدي هاشمي امكانات تسليحاتي و اداري اين واحد را با گرفتن تأييد از آقاي منتظري به تشكيلات جديدي در بيرون از نهاد نظامي سپاه منتقل كرد. آقاي منتظري همچنين وزير اطلاعات وقت حجتالاسلام والمسلمين محمدي ريشهري را از انجام مأموريت خود از سوي امام(ره) براي ايجاد تغيير در سپاه قهدريجان و حل مشكلات سپاه منطقه اصفهان بازداشته بود.چه بسا همين رفتارها بود كه امام را واداشت تا درباره «انتخاب اصحاب» هشدار دهند. اين هشدار تلويحي، در كنار اعزام فرستادگان متعدد امام به سوي آقاي منتظري براي انذار او، نشان از تلاش امام براي جلوگيري از امر محتملي داشت كه متأسفانه به وقوع پيوست. آقاي منتظري در شرايطي از مهدي هاشمي حمايت ميكرد كه هنوز خبرگان او را به قائم مقام رهبري انتخاب نكرده بودند.
موضوع افزايش نقش آقاي منتظري، پس از عارضه سكته قلبي حضرت امام در زمستان 1358 مورد توجه برخي از خيرخواهان نظام قرارگرفت. تصور بسياري و از جمله مرحوم حاج سيداحمد خميني براين بود كه در ميان ياران ديرينه امام كسي كه به لحاظ مراتب بالاي فقاهتي در عين آشنايي با مسائل سياسي ميتواند بار فقدان احتمالي بنيانگذار جمهوري اسلامي را به دوش بكشد، كسي جز آقاي حسينعلي منتظري نيست. حتي بخشي از نوار اظهارات شهيد دكتر حسن آيت در جمع تعدادي از دانشجويان كه منافقين به عنوان «نوار كودتا»، از آن ياد ميكردند، به ضرورت پيگيري همين امر مربوط ميشد. عدم اطلاع از نگرانيهاي امام نسبت به نقاط ضعف آقاي منتظري، سرانجام به طرح ايده قائم مقامي او از سوي يكي از ائمه جمعه وارسته اما فاقد آگاهي از پشت صحنه فضاسازي تبليغاتي اطرافيان آقاي منتظري، منجر شد. اين در حالي بود كه جلسات جامعه مدرسين حوزه علميه قم با توجّه به شناخت نزديك اعضاي آن با ويژگيهاي شخصيتي آقاي منتظري و نيز بيت او بدون نتيجه قاطعي درباره قائم مقامي او سپري شده بود. مخالفت اساسي با قائم مقامي آقاي منتظري، چيزي بود كه امام راحل در هنگام بررسي موضوع در مجلس خبرگان در ملاقاتهاي خصوصي به صورت تلويحي آن را متذكر شده بودند و بعدها در نامه 6/1/1368 به منتظري بر آن تصريح فرمودند، اما تبليغات كاذب و خلط اين مسئله با اختلافات سياسي و مديريتي در مجموعه نيروهاي خط امام، امكان شنيدن اين سخن متفاوت را به هيچكس نداد.
آقاي محمد محمدي ريشهري در كتاب سنجه انصاف نقل ميكند:
آيتالله محمديگيلاني در تاريخ 6/9/79 به مناسبت شهادت حضرت امام كاظم(ع) در منزل آقاي علي رازيني ضمن سخنراني گفت: يك روز قبل از مطرح شدن قائم مقامي آقاي منتظري در مجلس خبرگان (25/4/1364) من ضمن تماس با دفتر امام(ره) كتبا (از طريق آقاي توسلي و آقاي رسولي) از ايشان درخواست ملاقات كردم. در آن موقع اعلام شده بود كه امام تا پانزده روز ملاقات ندارند. من در تكهكاغذي نوشتم مطلبي واجب و ضروري است احساس وجوب كردم به عرض مبارك برسانم. امام اجازه دادند خدمتشان رسيدم.
گفتم: «فردا قرار است موضوع قائم مقامي آقاي منتظري در مجلس خبرگان مطرح شود خواستم به عرضتان برسانم به آقاي هاشمي بگوييد مطرح نشود. من به آقاي منتظري ارادت دارم خدمتشان درس خواندهام ايشان را عابد و زاهد ميدانم؛ ولي اين خصوصيات كافي نيست او از عهده اين كار بر نميآيد.»...
امام، گلههاي سوزاني از آقاي منتظري را آغاز كرد كه كجا چه كرده و كجا چه...! و اضافه فرمود: «احمد هم از او دفاع ميكند! از منزل سيد مهدي هاشمي، دستنويسهاي او را آوردهاند من ديدم نامههاي آقاي منتظري از نوشتههاي مهدي هاشمي الهام گرفته! اين را من براي ايشان نوشتم.»
سخن امام كه به اينجا رسيد، من گفتم: «بله! آقاي سيد عباس و سيدجعفر كريمي و چند نفر ديگر هم بودند.»
امام فرمود: «او اينطور است!»
عرض كردم: «بفرماييد كه فردا ايشان به عنوان قائم مقام رهبري مطرح نشود.»
امام قدري فكر كرد و فرمود: «احمد نيست ميشود شما زحمت بكشيد و به آقاي هاشمي بگوييد من بعدازظهر ايشان را ببينم؟»
عرض كردم: «بله؛ اما به آقاي هاشمي نگوييد من آمدم (و اين جريان را خدمت شما گفتم). به هيچكس نگوييد. ميترسم مرا هم شمسآبادي كنند يا مثل شيخ قنبر در چاه بيندازند!»
اين را كه گفتم، امام ـ اعليالله مقامه ـ سه بار خنديد و فرمود: «خاطرت جمع باشد».
از دفتر امام حركت كردم و آمدم شوراي نگهبان. جلسه تمام شده بود و بعد رفتم خدمت آقاي هاشمي و گفتم صبح خدمت امام رسيدم. كاري داشتم. فرمودند به آقاي هاشمي بگوييد كه من ايشان را ببينم...
شب، بعد از نماز مغرب و عشا خانم حاج احمد زنگ زد كه حاج آقا! امام فرمودند: «آنچه ما امروز صحبت كرديم مبادا از شما تجاوز كند.»
گفتم: «همينطور است.»
فرداي آن روز، آقاي هاشمي موضوع قائم مقامي آقاي منتظري را در مجلس خبرگان مطرح كرد !!
آقاي محمدي گيلاني اضافه كردكه:
پس از اين ماجرا، روزي آقاي هاشمي در حضور جمعي گفت: من بعدازظهر رفتم خدمت امام. امام فرمودند: «موضوع قائم مقامي آقاي منتظري را مطرح نكن.» گفتم: «چرا؟ ما در اجلاسيه قبل به آقايان گفتهايم كه ايشان را به عنوان قائم مقام مطرح كنيم.»
فرمود: «نه! يكي از دوستان آمده و چنين گفته...»
گفتم: «ما اعلام كردهايم نميشود!!!»
نكته عجيب در اين ميان بياطلاعي نزديك ترين افراد به حضرت امام مثل مرحوم حاج سيداحمد خميني، از نظر آن راحل عظيم الشان در اولين مراحل است. اين نكته را در ابراز نگراني آن مرحوم نسبت به مخالفت جامعه مدرسين با قائم مقامي آقاي منتظري در زمستان سال 1360 ميتوان ديد. اگر چه در سال 1360 هنوز مسائل مهدي هاشمي برملا نشده بود، اما هشدار امام به فرماندهان سپاه درباره مهدي هاشمي به عنوان يكي از نزديكترين افراد به آقاي منتظري، مربوط به همين مقطع است. علت نگراني دوستان ديرينه آقاي منتظري در جامعه مدرسين در نامه مرحوم آيتالله مشكيني دبير اين جامعه به وي در اول مهرماه 1364 قابل مشاهده است:
نظر اغلب دوستان براي روز مبادا شماييد. لكن با يك نگراني از ناحيه بيت و بعضي حواشي آن جانب كه متأسفانه مراجع قبلي پس از مرجعيت گرفتار ميشوند و شما قبل از آن. من در اينباره لامتثال امر كلي ميگويم پيوسته از دوستان صميميتان اظهار ناراحتي ميشنوم.
اين موضوع به هماناندازه كه نگراني بزرگاني مثل آيتالله مشكيني را برانگيخته بود، ضدانقلابيوني را كه امكان رصد كردن واقعي مسائل داخل كشور را داشتند، اميدوار ميكرد.