مشکل بزرگ همچنان هدفگذاری غلط است
خروج فدراسیون فوتبال از انفعال با انتخاب دبیرکل جدید
با حکم رئیس فدراسیون فوتبال محمدرضا ساکت به عنوان سرپرست دبیری انتخاب شد تا علیرضا اسدی یک روز پس از درگیری لفظی با کی روش، حکم برکناری خود را دریافت کند.
سرویس ورزشی-
پس از بالا گرفتن اختلافات میان سرمربی تیم ملی و دبیر فدراسیون فوتبال، صبح روز گذشته مهدی تاج حکم به برکناری علیرضا اسدی داد تا محمدرضا ساکت به عنوان سرپرست دبیری فدراسیون انتخاب شود.
در بخشی از حکم رئیس فدراسیون آمده است: «با عنایت به تعهد، تخصص و تجارب ارزشمند جنابعالی و با استناد به ماده 38 فدراسیون و به موجب این ابلاغ به سمت سرپرست دبیرکلی فدراسیون منصوب میشوید. امید است در راستای مسئولیت جنابعالی، شاهد ارتقاء بیش از پیش فدراسیون باشیم.» با برکناری اسدی، وی از این پست به عنوان مشاور عالی رئیس فدراسیون فوتبال انجام وظیفه خواهد کرد.
انتخاب محمدرضا ساکت به عنوان دبیر جدید فدراسیون فوتبال در شرایطی بود که وی پارسال و پس از انتخاب مهدی تاج به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال، به عنوان رئیس سازمان تیمهای ملی فدراسیون فوتبال برگزیده شد تا همانطور که در سازمان لیگ همراه تاج بود، در فدراسیون هم به دست راست او تبدیل شود اما تعداد مسئولیتهایی که به او واگذار شده تا حدودی زیاد است و مشخص نیست که چرا مسئولیتها به دیگر رجال فدراسیون واگذار نشده است.
ساکت چندی بعد و در حکمی عضو چندین کمیته و سازمان هم شد. او در حال حاضر علاوه بر دبیرکلی فدراسیون و ریاست سازمان تیمهای ملی، عضو کمیته فنی و توسعه، عضو کمیته فنی و توسعه فوتسال و فوتبال ساحلی و عضو سازمان اقتصادی و بازاریابی فدراسیون فوتبال هم است.
همه این سمتها از جهتی اهمیت بسیار بالایی دارد و نیازمند گذاشتن وقت کافی برای هر کدام از مسئولیتها است و حالا پرسشی که مطرح میشود این است که آیا ساکت تا این حد توانمند است که بتواند در تمام این سمتها و مسئولیتها موفق ظاهر شود و وقت کافی را برای آنها صرف کند؟! مطمئنا در آیندهای نزدیک پاسخ این پرسشها داده خواهد شد.
تاج:تغییر دبیر کل به نفع فوتبال است
اما مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال روز گذشته در مراسم تجلیل از داوران فوتبال کشور در خصوص تغییرات در سمت دبیری فدراسیون گفت: ما یک استراتژی در فدراسیون فوتبال داریم. تغییرات براساس این استراتژی است و عجلهای نداریم برای این کار. هر جایی لازم باشد به موقع آن را انجام میدهیم. تغییرات دبیرکلی فدراسیون فوتبال یک سیاست بود و به خاطر فوتبال انجام شد. در انتخابات هم قول داده بودیم. فضا به گونهای پیش میرود که از حضور همه اعضا استفاده کنیم. دبیرکل فدراسیون مسئول بخش اجرایی است و این حق رئیس فدراسیون فوتبال است که این تغییرات را بدهد. حتما هر رئیس فدراسیونی در هر جایی لازم باشد نظر خود را براساس قانون اعمال میکند. این تغییر به خاطر دو، سه روز گذشته نیست. با هر دو طرفی که سمت گرفتند صحبت شد. من یادم نمیرود که اگر به نظر برخی سایتهای منتقد احترام میگذاشتم باید کیروش را برکنار میکردم. تصمیم ما منطقی بود. تصمیم در فدراسیون گرفته میشود و به نفع فوتبال هم است.
تاج درباره علیرضا اسدی گفت: او زحمات زیادی کشید. او کارهایی را برای جامعه داوری انجام داد. آقای کفاشیان شاهد است که از هفتههای قبل درباره این موضوع صحبت کردیم. او مشاور فدراسیون فوتبال است و در روزهای آینده به دادگاه CAS میرود تا موضوع عربستان را حل کند. من شک ندارم در این دادگاه پیروز میشویم. این را جدی میگویم. با مقدماتی که فراهم کردیم در موضوع عربستان پیروز میشویم. این دادگاه با حضور نمایندگان AFC، ایران، عربستان و دادگاه CAS برگزار میشود و ثابت میکنیم ایران امن است و هزینه تمام بازیهایی که در کشور سوم انجام شده را میگیریم و چون AFC رای به این حکم داده غرامت را میدهد.
هدفگذاری غلط در فوتبال
فارغ از درست یا غلط بودن تصمیم اخیر رئیس فدراسیون فوتبال، باید گفت تغییرات اخیر نشانه خروج مسئولان فدراسیون از انفعال بود. این تغییرات نشان داد که اتفاقات فدراسیون فوتبال برای مسئولان مهم بوده و در نهایت تصمیم گرفتند به برکناری یکی از طرفهای درگیری اخیر فوتبال حکم بدهند.
مخاطبان عزیز اطلاع دارند یکی از موضوعاتی که روزنامه کیهان - به ویژه طی سالهای اخیر- بر آن تأکید داشته و از مسئولان ورزش و مدیران رشته فوتبال و علاقهمندان به آن خواسته تا درباره آن با تأمل و جدیت بیشتری بیندیشند، بحث «هدفگذاری در فوتبال» است.
بارها این پرسش مطرح شده که هدف بزرگ و نهایی این رشته ورزشی چیست؟ آیا اعتلا و پیشرفت این رشته که حتماً با استقبال تماشاگران و گرم بودن تنور رقابتهای لیگ و ارتقای سطح کیفی آن در داخل و موفقیتها و پیروزیها در میادین قارهای، جهانی و المپیکی همراه خواهد بود، هدف اصلی است یا برعکس هدف اصلی فقط دستیابی به یکی از این موفقیتهایی است که به آن اشاره شد؟ یعنی از میان توفیقهای ذکر شده، مثل ارتقای سطحی رقابتهای داخلی، قهرمانی و موفقیت در آسیا، آن هم در همه ردههای سنی و سطوح ملی و باشگاهی، صعود به المپیک و جام جهانی و درخشش در آن میادین بزرگ، و... فقط یکی را به عنوان هدف اصلی تعیین کرده و تمام سرمایه و وقت و... اهداف دیگر و آن هدف اصلی (اعتلای فوتبال ملی) را قربانی آن کردهایم، و آن یکی هم «صعود به جام جهانی» است.
متأسفانه سالهای اخیر هدف بزرگ و اصلی فوتبال، شده است «صعود به جام جهانی» و معیار و متر موفقیت یا عدم توفیق یک فدراسیون و مدیریت آن را نه انجام کارهای زیرساختی و رشد فوتبال پایه و... در یک کلام اعتلای فوتبال ایران، بلکه با ملاک «صعود یا عدم صعود به جام جهانی» میسنجند!
وقتی هدفگذاری به این شکل باشد، در مشکلات بوجود آمده میان سرمربی تیم ملی و سایر ارکان فوتبال ازجمله درگیری لفظی کیروش با دبیر فدراسیون، اختلافات سرمربی تیم ملی با مربیان لیگ برتری، تماشا نکردن لیگ از سوی کی روش، چرت زدن در هنگام برگزاری مسابقات داخلی و ... «کی روش» مقصر نیست زیرا برای او هیچ چیز جز صعود به جام جهانی مهم نبوده و نیست.
این هدفگذاری غلط است که وضع فوتبال را چنین آشفته کرده، سطح و کیفیت فنی و اخلاقی لیگ و فوتبال داخلی را پایین آورده، روابط و مناسبات را چنین درگیرانه و همراه با حرمتشکنی و توهین و... کرده است، و هدف باشگاهها را با هدف تیم ملی مغایر و دوگانه ساخته است و...
حرف در این باره زیاد است، برای همین بوده که بارها نوشتهایم صرف رفتن و آمدن مدیران برای فوتبال دردی را دوا نمیکند، بلکه برای نجات و اصلاح فوتبال باید حتماً نگرش و هدفگذاری در فوتبال تغییر کند.