نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
دیروز حمایت از قاتلان شهید بهشتی/امروز مرثیه برای سید مظلومان!
سرویس سیاسی-
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم سیدرضا صالحی امیری، وزیر ارشاد نوشت: «شهید بهشتی مرد بحرانها بود و اگر در ترور سال 60 شهید نمیشد، در بحرانهای بعد از انقلاب نقشآفرینی میکرد. اما منافقان کوردل، انتقام خشم و کینه خود از یاران امام و مردان صدیق انقلاب را از بهشتی و بهشتیها گرفتند و ما را از سرمایههایی محروم کردند که کمتر جایگزینی داشتند. از نسل نخست انقلاب معدود یارانی در میان ما باقی ماندهاند. اما هنوز حقد و کینه مخالفان انقلاب ادامه دارد، هنوز مظلومیت رهبر انقلاب و فرزندان انقلاب باقی است، هنوز صدای توهین به منتخب ملت به گوش میرسد و هنوز تفکر شوم ترور و خشونت به فکر انتقام و ضربه زدن است».
البته روحانی نیز در توییتی به مناسبت سالگرد حادثه تروریستی هفتم تیر و شهادت آیتالله سید محمد بهشتی و بیش از هفتاد نفر از یارانش در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با یاد کردن از او با عنوان سید مظلومان، نوشت: «بهشتی انواع ناسزاگویی و ظلمهای به خود را تحمل میکرد ولی در برابر ظلم به مردم با قدرت میایستاد».
دولت و حامیانش در تبلیغات انتخاباتی، جای شهید و جلاد را عوض میکنند و در توهین آشکاری به نظام اسلامی مدعی میشوند که آنها در طول 38 سال فقط اعدام و زندان را بلد بودند. در چرخشی 180 درجه، سنگ مظلومان و شهدای دهه 60 را به سینه میزنند؟! این تغییر جهت و تغییر موضع سؤال برانگیز و قابل تامل است! حمایت دیروز این طیف از قاتلان شهید بهشتی را باید باور کرد یا اشک تمساح و مرثیهسرایی امروز را؟!
مظلوم نمایی برای سرپوش گذاشتن بر کارنامه خالی
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «ژنرالهای مردد» نوشت:«در کمتر از یک ماه مانده به تشکیل کابینه دوازدهم، شک و شبهه روحانی برای حضور در انتخابات به وزرایش نیز برای فعالیت مجدد در کابینه سرایت کرده است. آنطور که یک منبع آگاه از پاستور به خبرنگار «آفتاب یزد» گفته است، تعدادی از وزرای قدرتمند کابینه دعوت مجدد روحانی را بیپاسخ گذاشتهاند چرا که برای حضور دوباره در دولت و خدمت مجدد به مردم دچار تردید شدهاند. در میان این وزیران مرددِ کارکشته، نام بیژن زنگنه وزیر نفت و محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه رخ مینماید».
این گزارش میافزاید:«برای برجام میوه زحمات ظریف، یکصد دستاورد توصیف کردهاند که تنها یکی از آنها برداشته شدن 12 قطعنامه شورای حکام علیه ایران و لغو شش قطعنامه تحریم شورای امنیت سازمان ملل است. خروج ایران از پروسه ایران هراسی پس از هشت سال و آمد و شد سران ابرقدرتهای جهان در کشور و خرید هواپیماهای تراز اول مسافربری، تنها گزیدههایی از ثمرات برجام به شمار میآیند».
در بخش دیگری از گزارش آمده است:«وزیر نفت دولت روحانی یکی از موفقترین سرداران کابینه محسوب میشود، به طوری که حتی منتقدانش هم عملکرد او را مثبت ارزیابی میکنند»!
این گزارش تاکید میکند:«اگر دستاوردهای وزرای مردد را در یک کفه ترازو قرار دهیم و تخریبها، تهدیدها و توهینها را در کفه دیگر، به یک نابرابری فاحش برمیخوریم و اگر برای چندی خود را جای این افراد بگذاریم شاید تردید برای پیمودن ادامه راه را منطقی بدانیم».
کارنامه دولت خالی است، این جمله کوتاه را میتوان خلاصه پرونده روحانی در چهار سال گذشته دانست، کارنامهای که تیم رسانهای و امنیتی دولت را به تکاپو واداشته است. متاسفانه دولتمردان و رسانههای به ظاهر حامی دولت به جای اقدام و عمل و ارائه راهکار برای حل مشکلات، به فرافکنی روی آوردهاند. مظلوم نمایی، یکی از روشهایی است که برای سرپوش گذاشتن بر کارنامه خالی به کار میرود.
این روزنامه زنجیره ای، برجام را دارای یکصد دستاورد توصیف کرده است که یکی از آنها لغو شدن قطعنامههای تحریمی است. این در حالی است که تمام تحریمهای قبلی شورای امنیت در قطعنامه 2231 که روزنامههای زنجیرهای از آن به عنوان یک افتخار یاد میکنند، تجمیع شده است. علاوه بر آن، تحریمها همچنان در پسابرجام به بهانههای مختلف تصویب میشود.نتیجه برجام این شد که «هستهای رفت و تحریمها ماند».
این روزنامه زنجیرهای همچنین وزیر نفت دولت یازدهم را یکی از موفقترین! ژنرالهای کابینه معرفی کرده است. این در حالی است که کرسنت یکی از نتایج مدیریت خسارت بار زنگنه در وزارت نفت است. در سال 82- در دوره وزارت زنگنه-به واسطه زد و بندهای انجام شده، گاز ایران را 24 برابر زیر قیمت به شرکت اماراتی کرسنت فروختند و امروز هم به خاطر شکایت ترکیه( با استناد به مفاد کرسنت) دولت یازدهم را وادار به کاهش قیمت گاز و باز پرداخت چند میلیارد جریمه در قالب فروش گاز با قیمت پایینتر کرده اند!.
اعتراف به بیتوجهی دولت یازدهم به مشکلات معیشتی
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«یکی از مواردی که در چهار سال گذشته تا اندازه زیادی مانع از پیشبرد اهداف دولت شده بود، حضور برخی از وزرا و مدیرانی بود که ضمن عدم همسویی دقیق با دولت توانایی و کارآمدی چندانی نیز از خود نشان ندادند. اکنون زمان تغییر در کابینه، بهویژه در بخشهای اقتصادی آن و توجه به اولویتهای اقتصادی مردم در چهار سال آینده فرارسیده است. کابینه آینده در بخش اقتصادی باید ضمن بهکارگیری افراد توانمند و کارآمد، وزرایی را به خدمت گیرد که مخالف استفاده از رانت هستند و از سیاست کوچکسازی دولت و چابکسازی آن حمایت خواهند کرد».
این اعتراف بدان معنا است که دولت روحانی در چهار سال گذشته هم و غم خود را در جاهای دیگری غیراز آن چه که به درد اقتصاد کشور بخورد مصروف ساخته بوده و در دوره دوم تازه بایستی به مشکلات مردم رسیدگی کند.
تحریف شهید بهشتی
روزنامه زنجیرهای شرق در گزارشی به میزگرد خانواده شهید بهشتی درباره شخصیت این شهید پرداخت. تحریف بزرگان با سوء استفاده از آنچه برخی از اعضای خانواده آنان میگویند در سالهای گذشته بسیار رایج بوده است، به عنوان نمونه در حالی که اندیشه و مرام امام در آنچه که آن بزرگسالهای سال به آن شناخته شده بوده و در صحیفه امام ثبت و ضبط شده است چونان تحریف میشود که گویی امام قصد انقلاب نداشته و اتفاقی روز 12 بهمن 1357 در فرودگاه مهرآباد ظاهر و دیگران انقلاب را به پیروزی رسانده و امام نیز رهبر شدند!
این مسیر در رابطه با شهیدان بزرگی چون آیتالله بهشتی نیز سالیان متمادی است که پیش گرفته شده است. در میزگردی که شرق آن را پوشش داده است به ویژگیهای متعددی از شهید بهشتی که میتواند درست باشد و درست نیز بوده است از جمله دارایی این شهید اشاره شده و آمده است «مثلا ايشان به داشتن ثروت آنچناني متهم شد. تنها دارايي مرحوم بهشتي همين منزل که الان بازسازي شده و ماشينش بود و دارايي ديگري نداشت. در واقع زندگي متوسط خوبي داشت و معتقد بود اگر بچهها و خانواده بخواهند در زندگي تعادل داشته باشند، بايد اينجوري باشند»
در این گزارش به نقل از یکی از فرزندان شهید بهشتی آمده است که قبل از هفتم تیر در جلسات مسئولین با امام همه یک نظر داشتند و امام هم نظر محترم خودشان را، ولی بعد از شهادت آیتالله بهشتی مسئولان فقط نزد امام میرفتند تا نظر ایشان را بدانند و عمل کنند!
این که در جلسات امام و مسئولین، همه نظرات خود را اعلام میکردند امری طبیعی است و در اصل بسیاری از جلسات بزرگان نظام برای مشورت برگزار میشده و میشود و فلسفه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز که اتفاقا سالها پس از شهادت آیتالله بهشتی نیز تشکیل شد همین بوده و هست.
تلاش برای قرار دادن شهید بهشتی در مقابل امام با تفاسیری که ظاهر خوشایندی دارند در اینگونه میزگردها و گزارشات به چشم میخورد ولی آنچه که روزنامههای زنجیرهای بدان نمیپردازند روحیه ضدآمریکایی و ضداستکباری شهید بهشتی است که طبیعتا با مشی این روزنامهها سازگار نیست.
دلخوشی به اروپا پس از ناکامی در خوشبینی به آمریکا!
روزنامه دولتی ایران در سرمقاله خود نوشت:«در شرایطی که فیالمثل ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و رژیم اسرائیل و برخی دیگر از بازیگران منطقهای علیه کشورمان همگام شدهاند؛ او(ظریف) باید سیاست خارجی را به نحوی پیش ببرد که چنین دشمنانی نتوانند حلقهای تنگ در اطراف ایران ایجاد کنند. این وظیفهای است که وزارت امور خارجه و شخص وزیر آن را به درستی میداند و دنبال میکند. تلاش و تحرک ظریف در فضای بینالملل و سفرهای او به کشورهایی در مناطق مختلف جهان و به طور ویژه سفرهای دوجانبه او به کشورهای اروپایی را باید از همین منظر ارزیابی کرد.»
در ادامه این یادداشت خاطرنشان شده است: «سکاندار دیپلماسی کشورمان همچنان که در سفر اخیر به دو کشور آلمان و ایتالیا و با حضور و سخنرانی در شورای روابط خارجی اتحادیه اروپا نشان داد توانسته است چنان فضایی را فراهم نماید که کشورهای اروپایی از باب استقبال و همکاری با جمهوری اسلامی ایران تردیدی به خود راه ندهند و در مقابل ظریف از چنین تریبونی برای بیان مواضع جمهوری اسلامی و بیان جدیترین انتقادات به سیاست غرب در خاورمیانه بهره گیرد. این موقعیت به ویژه در شرایطی که دولت دونالد ترامپ در آمریکا رویه خصومتآمیز نسبت به ایران را تشدید کرده است، حائز اهمیت است.» حامیان دولت و روزنامههای زنجیرهای که به ستایش آمریکا مشغول بودند و در هوای خوشبینی به دولت عهدشکن آمریکا بهسر میبردند، پس از نقض مکرر برجام، به اروپا دلخوش کردهاند و حتی زمزمه امکان ادامه برجام با اروپا و بدون آمریکا را سرمیدهند! این در حالی است که تا امروز که حدود 2 سال از اجرای برجام میگذرد و آمریکاییها با انواع و اقسام تحریمها علیه ایران، به دفعات برجام را نقض کردهاند، اروپا نه تنها اقدامی برای جلوگیری از این بدعهدیها نداشته است، بلکه اتحادیه اروپا مدعی است که برجام نقض نشده است! در شرایطی که حتی پیشنویس برجام توسط آمریکا تنظیم شده و این مسئله را خودشان هم اعتراف میکنند، اگر آمریکاییها نخواهند، با اشارهای سایر کشورها از جمله اروپاییها را مجبور میکنند که از آنان تمکین کنند. امیدواری به اروپا برای حمایت از ایران در مقابل بدعهدی آمریکا، خوشخیالی و خامی دیگری است.
معیار پوپولیسم از نگاه زنجیرهایها
روزنامه اعتماد در صفحه اقتصادی گزارشی را با عنوان «برنامه دولت برای ایجاد 970 هزار شغل در سال 96» منتشر کرده است. در بخشی از این گزارش آمده است: «دولت بنا دارد در سال جاري نزديك به يك ميليون شغل جديد ايجاد كند. بر اين اساس برنامه اشتغال فراگير در سال ۱۳۹۶ براي ايجاد ۹۷۰ هزار شغل در سال جاري منتشر شد. سياستهاي دولت در بازار كار بيانكننده خطمشي و تصميمگيريهاي دولت در استقرار و استمرار فرآيندهاي توسعه بازار كار است كه از طريق ايجاد زيرساختها، بهبود عملكرد وظايف حاكميتي دولت، اقدامات حمايتي براي بهبود فضاي كسبوكار و تقويت و نهادينهسازي فرآيند پايداري و توسعه اشتغال انجام ميشود».
اکنون و پس از پایان یافتن رقابتهای انتخاباتی، طرح این موضوع یادآور مناظرات و بازخورد آن در روزنامههای زنجیرهای است. چراکه روحانی و جهانگیری، شعار ایجاد یک میلیون شغل در سال را که توسط دو نماینده جناح رقیب مطرح شده بود، غیرممکن عنوان کرده و آن را تنها شعاری برای جلب آرای عمومی خوانده بودند!
روزنامههای زنجیرهای با هیاهوی فراوان، مسائلی مانند ایجاد یک میلیون شغل را شعارهای پوپولیستی عنوان کرده بودند.حال با توجه به همین موضوع میتوان تشخیص داد که معیار پوپولیسم از منظر روزنامههای زنجیرهای چیست و تا چه اندازه نگاه حزبی و جناحی در مواضع آنها در بررسی یک موضوع دخیل است.
سالی 970 هزار شغل با تکیه بر سرمایه بانکهای ورشکسته!
روزنامه وقایع اتفاقیه در گزارشی در صفحه اقتصادی خود با عنوان «آزمون اشتغالزایی» و طرح این پرسش که آیا دولت ميتواند سالانه 970 هزار شغل ايجاد کند؟ با انتشار گفتوگویی با نايب رئيس کانون عالي انجمنهاي صنفي کارفرمايي ايران نوشت:«در ماده 5 ابلاغيه معاون اول رئيسجمهوري آمده است که بانک مرکزي جمهوري اسلامي ايران، نسبت به تعيين سهميه تسهيلات بانکي مورد نياز به ميزان 200 هزار ميليارد ريال براي اجراي برنامه اشتغال فراگير و ابلاغ به شبکه بانکي ظرف مدت 10 روز از ابلاغ اين مصوبه اقدام نمايد. اين درحالي است که بسياري معتقدند که بانکها ديگر توان اجرايي کردن تکاليفي که بانک مرکزي و دولت بر دوششان ميگذارند را ندارند، هزاران هزار ميليارد بدهي که دولت به اين بخش دارد، توان آنها را به شدت کاسته و عطارديان هم دراينباره معتقد است که بانکها با توجه به شرايطي که دارند به تبع نميتوانند در اين راه کمکي بکنند، مگر اينکه دولت بدهي خود را به اين بخش بپردازد و کمک کند تا بانکها در بخش واقعي که بايد در آن حضور داشته باشند، حاضر شوند».