مسائل لاینحل و بحثهای تکراری)(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
هر سال با شروع فصل نقل و انتقالات فوتبال، بحثهایی هم درباره حقوق و دستمزدها و مبلغ قراردادها درمیگیرد و بخش قابل توجهی از برنامهها و فضای رسانهای به این موضوع اختصاص پیدا میکند. امسال نیز با گذشت چند هفته از شروع فصل نقل و انتقالات شاهد گرم شدن این بحثها و گفتوگوها هستیم. به نظر میرسد پیرامون این بحث اکثر قریب به اتفاق اهالی ورزش روی چند نکته توافق داشته باشند.
نکته اول اینکه وقتی صحبت از ورزش و فوتبال حرفهای به میان میآید لاجرم بحث حقوق و تامین مادی و معیشتی ورزشکاران، مربیان و دستاندرکاران ورزش هم مطرح میشود و در این باره که شاغلان و فعالان رسمی در ورزش حرفهای باید مثل سایر اقشار و گروههای شغلی جامعه از حقوق و مزایا برخوردار باشند، شکی نیست. در ورزش حرفهای بازیکن باید حتیالمقدور دغدغه مالی و نگرانی معیشتی نداشته باشد تا بتواند به هنگام تمرینات و مسابقات و فعالیتهای ورزشی - و شغلی - خود، تمرکز و انگیزه لازم را داشته باشد. نکته بعدی اینکه در ورزش ما که هنوز البته حرفهای نیست، اما افتان و خیزان به سمت حرفهای شدن پیش میرود، موضوع حقوق و درآمد و تامین مالی ورزشکاران در همه رشتهها به طور جدی مطرح نشده، چون بار سنگین این موضوع فعلا بر دوش دولت است و هنوز بخش خصوصی در ورزش ما ورود نکرده و... تنها در فوتبال است که موضوع حقوق و دستمزد به طور جدیتر مطرح است که البته بخش عمده - نزدیک به همه - آن از منابع دولتی و در واقع بیتالمال تامین میشود، و این نشان دهنده این است که آنچه از حرفهای شدن ورزش در میان است، بیشتر حرف است و ورزش ایران تا حرفهای شدن به معنای واقعی و تعریف قابل قبول و همگانی آن، فاصله زیاد دارد.
نکته دیگر مورد وفاق هم میتواند این موضوع باشد که کیفیت فوتبال با کمیت درآمدها و حقوقها و مبلغ قراردادها و... همخوانی و تناسب ندارد اگر به زبان ساده بخواهیم منظور خودمان را بیان کنیم باید بگوئیم اهالی فوتبال، آنقدر که پول میدهند، آش نمیخورند! در حالی که در کشورهایی که فوتبال به معنای واقعی حرفهای شده است، بین این دو تناسب و توازن وجود دارد و علاقهمندان به فوتبال نه فقط در یک کشور که در سراسر جهان از کیفیت اکثر قریب به اتفاق تیمها و مسابقات و... راضی و خشنود هستند. در آنجا بازیکن اگر پول هنگفت میگیرد و قرارداد سنگین میبندد، با همه وجود و تعهد در خدمت تیم و تماشاگر و پیشرفت فوتبال باشگاهی و ملی است. نه اینکه حقوق و قرارداد حرفهای بگیرد و بندد، اما موقع بازی و میدان رفتن در سطح محلی هم بازی نکند و کسی هم حق نداشته باشد به او بگوید بالای چشمان جنابعالی ابروست! بنابراین در ورزش حرفهای کمیت و کیفیت متناسب پیش رفته و در آنجا ورزش حرفهای، فقط به معنای انعقاد قرارداد حرفهای نیست!
و اما اینکه این قراردادها و دستمزدها که در فوتبال ما دیده و شنیده میشود چقدر منطقی و اصولی است، سوالی است که همانطور که گفته شد، هرکسی از زعم خود پاسخی برای آن دارد، بنابراین رسیدن به یک جواب و راهحل منطقی و عقلایی، نیازمند این است که موضوع به شکل دقیق و علمی و کارشناسانه مورد بررسی و مطالعه قرار بگیرد و در واقع اول اصل سوال و موضوع شناسایی شود، آنوقت رسیدن به راهحل آسان است، بزرگان گفتهاند، سوال خوب، نصف جواب است!
در این باره مثلا باید بررسی شود این پرداختها و این افزایش در مبالغ قراردادها، چقدر حاصل یک پروسه طبیعی است و چقدر ناشی از اعمالنظر و دخالت جریانهای دلالی و منفعتپرست است باز باید بررسی کرد آیا تعداد تیمهای حاضر رشتههای مختلف لیگ؛ کافی است یا زیاد یا کم است و تغییر در آن چقدر میتواند از یکسو بر کیفیت فوتبال تاثیرگذار باشد و از سوی دیگر جلوی خیلی از سوءاستفادهها و بریز و بپاشها و... را بگیرد و بررسی مسائل دیگری که میتواند در تبیین و سامان یافتن موضوع یاری رسان باشد آن را ضابطهمند کند و برایش چارچوب مشخص و قانونی پیدا کند.
روشن است که این کارها در فوتبال - و ورزش - ما کمتر صورت میگیرد، و همین کوتاهی، علتالعلل بسیاری از مشکلات و کمبودها از جمله موضوع مورد بحث است.
متاسفانه این کمکاری و کوتاهی همانقدر که به ضرر ورزش و حل نشدن بسیاری از مسائل آن، تمام میشود، بدون تعارف منافع افراد و باندهای منفعتجو را تامین میکند. مطلوب و ایدهآل این جریانات آویزان و مخرب همین است که مسائل ورزش حل نشود، سیاست روزمرگی بر کار و بار ورزش حاکم باشد، موضوعات ریز و درشت ورزش ضابطهمند نشود، وضعیت هرکی به هر کی و بیقانونی تداوم داشته باشد، تا آنها بتوانند نام و نانی برای خود به هم بزنند و جایگاهی کسب کنند، که کردهاند!
باری، ما در اینجا هم علت را فراموش کرده، به معلول چسبیدهایم و این کاری است که در خیلی جاها و درباره خیلی از مسائل دیگر ورزش هم انجام میدهیم و البته طبیعی هم است که به نتیجه نرسیم و شاهد تداوم و مشکلات و تکرار بحثهای تکراری و بیحاصل باشیم!