kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۵۹۴۹
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۸

سلام فدایی زینب! عجب ماه رمضانی بود!


مجتبی برزگر

دی‌ماه سال 94 بود که زمزمه شهادتش بلبشویی از جنس تردید در میان بزم دوستان ایجاد کرد و هر روز خانواده‌اش تماس می‌گرفتند که بلکه مهدی جوابگوی آنها باشد! چون هانیه همسرش برای آخرین بار یک تبریک زودهنگام بابت تولدش از او شنیده بود و دیگر از مهدی خبری نبود تا اینکه تردیدها به واقعیت پیوست و اعلام کردند شهد شیرین شهادت را در دفاع از حریم ولایت سرکشیده است. این خبر، هانیه و فرزند سه‌ساله‌اش را اندوهگین‌تر از همیشه کرد. روز موعود فرا رسید و همرزمانش گردهم آمدند تا با خانواده و همسرش دیداری داشته باشند و وصیت‌نامه این شهید والامقام را قرائت کنند. البته هانیه در خاطره خود این‌گونه می‌آورد:- تا آن موقع نمی‌دانسته پیکری از مهدی برنگشته و به این امید که یک بار دیگر او را ببیند پا به این جلسه خصوصی می‌گذارد. اما وقتی می‌رود و جویا می‌شود به او می‌گویند چقدر مظلومانه، چقدر سلحشورانه مهدی به مقام والای شهید گمنامی نائل آمد. از همان موقع او به پشتوانه عمه سادات حضرت زینب کبری(س) تمرین صبوری را در دستور کار خود قرار داد و روزهای سخت نبودنش را می‌گذراند تا این‌که شهید به خوابش می‌آید و به او می‌گوید به زودی بازمی‌گردد. از همان موقع هانیه، جان دوباره‌ای می‌گیرد و به نیابت از همسرش به زیارت شهید مدافع حرم افغانستانی می‌رود به این امید که روزی با او تماس بگیرند و بگویند مهدی برگشته است! و این اتفاق در ایام ماه مبارک رمضان سال گذشته افتاد و رویای صادقه هانیه مالمیر همسر شهید مدافع حرم مهدی حیدری به واقعیت پیوست. پیکر مطهر این پاسدار سلحشور و با صلابت پس از وداع در معراج‌الشهداء بر دستان همرزمان، مردم شهیدپرور ورامین و خانواده معظم او تشییع و در قبور شهدای خیرآباد به خاک سپرده می‌شود. شربت شهادت گوارایت باد و چه وصال شیرین دیگری میان تو و همسرت رقم خواهد خورد آن‌هم با زبان روزه و احوال عبادی و مناجاتی روزهای پرفضیلت ماه مبارک رمضان!
واقعاً خدا را شاکریم که چنان آرامش،‌ متانت و صبر زینب‌گونه‌ای به همسرش القاء کرده که وقتی با او صحبت می‌کنی باور نداری که چندی است عزیزی را از دست داده است. او ترجیح‌داد به مصاحبه کوتاه همسرش قبل از شهادتش بپردازد؛ آنجا که گفت: «کشور سوریه مردم مظلومی دارد. هرجا که صدای مظلومی شنیده می‌شود، وظیفه مسلمانان است که به کمکش بشتابند». بسیاری از دوستان و همکارانش با شنیدن این سخنان و رفتارهای خاص مهدی به این باور رسیده بودند که دنیا برای مهدی دیگر تمام شده و او دیگر تعلقی به این جهان ندارد.
وی در این گفت‌وگو چند خاطره هم برای ما مطرح کرد؛ همسر شهید حیدری، اظهار داشت: وقتی اتفاقات شمال غرب در سال 90 به شدت خودش رسید و او داوطلبانه به جمع مجاهدان مقابله با این فتنه‌ها شتافت دیگر فهمیدم او کسی نیست که دست روی دست بگذارد. حتی وقتی ابتدای سال 94 به قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء(ص) انتقال پیدا کرد هم اضطرابم تمامی نداشت. چون می‌دانستم او دست‌بردار نیست؛ ماه‌ها برای رفتن به سوریه تلاش کرد و بالاخره هم به مقصودش رسید.
همسر شهید حیدری در خصوص ویژگی‌ها و خصوصیات اخلاقی این شهید مدافع حرم، گفت: عاشق اهل‌بیت بودند. واقعاً‌ تعلق خاطر ایشان به امام حسین(ع) و ائمه‌اطهار بلامنازع بود. محرم و صفر را کامل سیاه می‌پوشید اما برای آشنایانی که به رحمت خدا می‌رفتند خیلی زود لباس مشکی خودش را از تن بیرون می‌کرد. چون اعتقاد داشت تنها برای حضرت سیدالشهداء(ع) باید مداوم عزاداری کرد.
وی خاطرنشان کرد: یکی از خصوصیات دیگر مهدی که خیلی به چشم می‌خورد این بود که خیلی دوست داشت کار همه همسایه‌ها، دوست و آشنا را راه بیندازد. به همین‌خاطر کارت‌های ویزیتی را چاپ کرده بود که دوستان و آشنایان و همسایگان هر موقع مشکل کامپیوتری پیدا کردند به او مراجعه کنند. او شب‌ها به جهت اینکه منزل ما در خیرآباد ورامین بود و آقا مهدی برای رسیدن به محل کار خود باید سه ساعت زمان صرف می‌کرد تا برسد، دیروقت به منزل می‌آمد. شام می‌خوردند و دو سه ساعت مشکل کامپیوترهایی که همسایه‌ها یا دوستان در طول روز به منزل ما می‌آوردند را برطرف می‌کردند. دستمزد ایشان هم بسیار کم بود؛ چرا‌که او اعتقاد داشت در منزل این کار را انجام می‌دهد و مغازه‌دار نیست که بخواهد عوارض، مالیات و اجاره بدهد.گفتنی است، شهید مهدی حیدری متولد بیست و هشتم بهمن‌ماه سال 1363 در قروه همدان،‌ دارای کمربند مشکی جودو، خادم حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، مربی دفاع‌شخصی و از همه مهم‌تر جوانی که همسر و یک پسری که اول اردیبهشت‌ وارد 5 سالگی شد از همه تعلقات دنیوی گذشت و بیست و یکم دی‌ سال 94 در سوریه به شهادت رسید.