kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۵۹۴۴
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۴۸

اطعام فقیران سفارش ویژه قرآن


هادی مرتضوی
یکی از مستحبات و اعمال نیک انسانی، اطعام به فقیران است. هرچند که در اسلام و آموزه‌های قرآنی سخن از احسان و نیکوکاری و انفاق به فقیران و بینوایان به میان آمده که شامل انواع کمک و یاری نسبت به آنان می‌باشد، ولی اطعام به معنای تامین غذای فقیران، به عنوان مصداق کامل تمام احسان و نیکوکاری، در قرآن مورد تاکید ویژه قرار گرفته است.
نویسنده در این مطلب با نگاهی به آموزه‌های قرآنی به بررسی اهمیت اطعام فقیران و آثار و پاداش‌های آن پرداخته است.
***
فقر و فقیر در آموزه‌های قرآنی
فقر به معنای نیاز و ضد غناست. در ادبیات فارسی کاربردهای مختلفی برای فقر بر اساس فرهنگ قرآنی وجود دارد. عارفان خود را فقیران واقعی می‌شمارند و بدان افتخار می‌کنند. آنان نیز چون پیشوایان خویش بر این باورند که «الفقر فخری؛ فقر افتخار من است.» هرچند که در تفسیر این معنا از فقر، اختلاف وجود دارد ولی می‌توان با توجه به آموزه‌های قرآنی این گمان را تقویت کرد که مراد از آن، می‌تواند فقر ذاتی انسان به خداوند باشد که در آیه 15 سوره فاطر به آن توجه داده شده است.
در این آیه خداوند فقر و نیاز شدید و همه‌جانبه انسان‌ها به خداوند را مطرح می‌کند و تنها خود را غنی و حمید معرفی می‌نماید. اینکه انسان در همه چیز از هستی و رزق و زندگی و امور دیگر به خداوند وابسته و نیازمند می‌باشد، احساس و بینشی بسیار خوب است که باید به آن افتخار کرد. هرکسی می‌کوشد تا از نیاز و وابستگی به دیگری رهایی یابد و مستقل شود، ولی اولیای الهی خوشحال هستند که نیاز وجودی ایشان به خداوند است و هیچ‌گاه از وی بی‌نیاز نمی‌باشند. چنین بینش و احساسی است که می‌تواند آدمی را به سوی خداوند سوق داده و زمینه تقرب به سوی وی را فراهم آورد.
اولیای الهی از آنجا که خود را در همه چیزشان نیازمند به خداوند می‌یابند بر آن افتخار و مباهات می‌کنند و چنین فقری را عین ثروت و غنا برمی‌شمارند. حضرت موسی(ع) چنانکه آیات 20 و 24 سوره قصص گزارش می‌کند، به خداوند اظهار می‌دارد که در همه چیز نیازمند و فقیر است. وی از خداوند می‌خواهد تا هر آنچه خیر است نصیب او گرداند، زیرا خیر هر نعمتی است که به خوبی از آن بهره گرفته می‌شود و برای رشد و کمال آدمی مفید است؛ چون بسیاری از نعمت‌های الهی با آنکه نعمت هستند به سبب عدم بهره‌گیری درست از سوی انسان و یا عوامل و علل درونی و بیرونی، به جای آنکه باعث رشد و کمال تقرب آدمی شود می‌تواند به نقمت و گرفتاری تبدیل شود.
خداوند در آیه 8 سوره ضحی گزارش می‌کند که حضرت محمد(ص) نیز در برهه‌ای از زمان به تنگندستی و فقر مادی گرفتار بوده است و خداوند وی را در این باره غنی و بی‌نیاز ساخته است. این بدان معناست که فقر مادی نمی‌تواند عامل اصلی بازدارنده از رشد و تعالی آدمی باشد؛ هر چند که بستر مهمی برای آن به شمار می‌آید. از این رو پیامبر گرامی(ص) فقر مادی را یکی از موجبات گرایش به کفر در آدمی معرفی می‌کند و از آن برحذر می‌دارد.
این بدان معناست که آن حضرت(ص) به دیگران فرمان می‌دهد تا به کمک و احسان به فقیران اجازه ندهند تا فقر آنان با کفر بینجامد. تاکید بر این نکته به آن معناست که وظیفه و تکلیف مومنان در برابر فقیران بسیار بزرگ و شدید است و کفر فقیران، بازتابی از عمل غلط و نادرست مومنان در عدم یاری به آنها است.
فقیر در کاربردهای قرآنی به هرکسی گفته می‌شود که نیازمند به غذا و خوراک است و از تامین معاش و زندگی روزانه خود ناتوان می‌باشد. البته در کاربردهای فقهی چنانکه مقدس و محقق اردبیلی می‌فرماید، فقیر کسی است که از بالقوه یا بالفعل در تامین زندگی خود در طول سال ناتوان است. (زبده البیان، ص 262)
احسان به فقیر
خداوند احسان و نیکوکاری را دوست می‌دارد و برای نیکوکاران پاداش‌های بسیار برمی‌شمارد. با این همه احسان و نیکوکاری را نسبت به قشری از جامعه مورد تاکید بیشتر قرار می‌دهد. فقیران بویژه مسکینان که افرادی زمینگیر هستند و نمی‌توانند معاش خود را تامین کنند و به غذای سالم و مطلوبی دست یابند، از جمله کسانی هستند که می‌بایست بیش از دیگران مورد توجه نیکوکاران قرار گیرند.
خداوند در آیه 83 سوره بقره پس از بیان لزوم توحید در عبودیت و عبادت و احسان و نیکوکاری به پدر و مادر، از احسان نسبت به مسکینان به عنوان عهد الهی سخن میان به می‌آورد. به این معنا که انسان‌ها می‌بایست به عنوان یک عهد و پیمان با خداوند به دستگیری و یاری فقیران و مسکینان توجه کنند؛ زیرا احسان به فقیران و نیکی در حق آنان موجب می‌شود تا برکات و آثاری در زندگی هر دو طرف پدید آید که سرنوشت جامعه را به شکل دیگری رقم زند.
نیکوکاران با کمک و احسان به فقیران زمینه جلب محبت الهی را برای خود فراهم می‌آورند (نساء آیه 36) و در کارنامه‌شان عنوان نیکوکاران و اهل احسان ثبت و ضبط می‌شود و از آثار و برکات این مقام الهی برخوردار می‌شوند. (بقره آیه 177) علاوه بر آن، دستگیری آنان موجب می‌شود تا فقیران نیز در مسیر کمالی قرار گیرند و از آموزه‌های الهی سود برده و از کفر و بی‌ایمانی رهایی یابند و در دام وسوسه‌های شیطانی نیفتند و بی‌دین و بی‌ایمان نشوند.
خداوند در آیات بسیار از جمله 36 سوره نساء و 83 و 177 سوره بقره از ضرورت احسان به مساکین و فقیران سخن به میان می‌آورد و برای آن ارزش والا قائل می‌شود.
قرآن در آیه 36 سوره نساء ترک احسان به فقیران را یکی از علل و عواملی معرفی می‌کند که موجب محرومیت انسان از محبت خداوند می‌شود. این بدان معناست که اگر انسانی به فقیران احسان نکند نمی‌تواند امید داشته باشد تا از محبت الهی برخوردار شود و در زندگی دنیوی و اخروی و مادی و معنوی روی آرامش و آسایش واقعی و پایدار را ببیند.
اصولا از نظر قرآن کسانی دارای خصلت ترک کمک و احسان به دیگران بویژه فقیران می‌شوند که گرفتار تکبر و خود بزرگ‌بینی باشند (نساء آیه 36) فخرفروشی نیز مانع دیگری است که در همین آیه بدان توجه داده شده است؛ زیر مختال فخور کسی است که تکبر و تفاخر او مانع از احسان وی باشد.
اطعام فقیران، از صفات بهشتیان
یکی از مصادیق مهم احسان و نیکوکاری به فقیران، اطعام آنان است. اطعام به معنای خوراندن غذا و خوراکی است. به این معنا که سفره‌ای انداخته می‌شود و بینوایان و فقیران بر سر آن مهمان می‌شوند تا از آن بخورند.
در برخی از موارد اطعام فقیران بر افراد واجب می‌شود. از جمله در مراسم حج خداوند به حاجیان فرمان می‌دهد تا از گوشت قربانی خود فقیران را اطعام کنند. (حج آیات 27 و 28 و 36) فقیرانی که مورد اطعام قرار می‌گیرند می‌توانند افراد ساکن یا رهگذر فقیری باشند که نیازمند به غذا هستند (حج آیه 36) حضرت امام‌صادق(ع) درباره معترکه در این آیه معرفی شده می‌فرماید که معتر همان رهگذری است که بر تو می‌گذرد تا او را اطعام کنی (تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 498، حدیث 134)
امام صادق(ع) درباره واژه قانع که در همین آیه مطرح شده نیز می‌فرماید: قانع کسی است که به آنچه به او می‌دهی راضی می‌شود و نسبت به آن ناراحتی، ترشرویی و دهن‌کجی نمی‌کند. (همان، ص 498، حدیث 134)
اصولا توجه به فقیران در آموزه‌های قرآنی بسیار است. لذا بسیاری از احکام مرتبط با حوزه اقتصادی و مالی به نوعی با فقیران ارتباط داده شده است. خداوند برای فقیران در هر مالی سهم و حقی قرار داده است تا به انسان‌ها بفهماند که همه اموالی که در اختیار دارند از آن خودشان نیست از سوی دیگر، در امور عبادی چون حج و روزه نیز به مسئله اطعام فقیران توجه داده است و در کفار شکستن قسم و برخی از مجازات‌ها نیز اطعام به فقیران را به عنوان یک راهکار دفع و رفع عذاب مطرح می‌کند. در آیه 89 سوره مائده اطعام و تغذیه مساکین و فقیران به عنوان کفاره شکستن قسم و یکی از سه عمل اختیاری برای آن مطرح می‌شود. در آیه 95 سوره مائده نیز اطعام مساکین یکی از کفارات تخییری کشتن صید در حرم و در حال احرام مطرح می‌شود و در آیات 183 و 184 سوره بقره وجوب فدیه اطعام به مساکین در صورت طاقت فرسا بودن روزه ماه رمضان جایگزین می‌گردد.
اطعام شصت مسکین در کفاره ظهار کننده در صورت ناتوانی از گرفتن دو ماه روزه (مجادله آیات 3 و 4) نیز از جمله مجازات جایگزین است تا این‌گونه به فقیران کمکی شده باشد.
خداوند در آیات 14 تا 18 سوره بلد اطعام به مساکین را از صفات اصحاب میمنه یعنی بهشتیان معرفی می‌کند و اینکه یکی از علل بهشتی شدن آنان اطعام به فقیران و مساکین بوده است.
چنان‌که گفته شد فقیران از کسانی هستند که در اموال مردم شریک می‌باشند و حقی در هر مالی دارند. در آیه 3 سوره ماعون این معنا مورد تاکید است که مساکین دارای سهم غذا در اموال مردم می‌باشند. این مطلب را می‌توان از اضافه طعام به مسکین در آیه به دست آورد که نشانگر استحقاق آنان در غذای دیگران است؛ زیرا دلالت  می‌کند که آن غذا، طعام خود مسکین است. (ولا یحض علی طعام المسکین) بنابراین هر مسکینی در هر غذای مردم شریک است. به این معنا که مساکین، هم در مال و هم در غذای دیگران شریک و صاحب حق می‌باشند. بنابراین ثروتمندانی که تارک تامین حقوق مالی مساکین هستند و یا حق آنان را از اموال نمی‌دهند، مورد تهدید خداوند هستند و می‌بایست خود را برای عقوبتی سخت آماده کنند. (حشر آیه 7) زیرا اطعام نکردن مساکین جرمی بزرگ است. (قلم آیات 24 و 31‍ و 35)
از نظر قرآن جامعه نباید به گونه‌ای باشد که در آن مردمانی گرسنه زندگی کنند. بنابراین هر انسانی به طور طبیعی حقی از غذا و مال دارد و اگر کسی گرسنه و یا فقیر باشد، در حقیقت عدالت نسبت به وی رعایت نشده است که دچار چنین تنگدستی شده و از غذا و مال بی‌بهره است.
هدف از تغذیه تهیدستان و مساکین و دعوت مردم به آن برای این است که جامعه از فقر رهایی یابد و انسان گرسنه‌ای نباشد. کسانی که به آخرت و پاداش‌های اخروی آن اعتقاد و باور دارند، برای فقیر زدایی از جامعه از طریق اطعام و احسان می‌کوشند. (ماعون آیات 1 تا 3)
پاداش‌ها و کیفرها
اگر انسانی نسبت به فقیران کوتاهی کند می‌بایست خود را آماده عذاب‌های شدید الهی در دنیا و آخرت کند؛ زیرا خداوند ترک اطعام فقیران را عامل مهم در حسرت و تاسف (قلم آیات 17 تا 31) و زوال نعمت (همان) و کیفر دنیایی (همان) و محرومیت از شفاعت (مدثر آیات 41 تا 48) و ملامت و بدبختی (قلم آیات 17 تا 30) برمی‌شمارد. بر این اساس هرکسی که می‌خواهد گرفتار تاسف و حسرت و زوال نعمت و سرزنش خداوند و بدبختی دنیوی و اخروی نشود می‌بایست به اطعام به فقیران به عنوان یک راهکار مهم توجه کند.
از نظر قرآن تنها کسانی که اهل دوزخ هستند (حاقه آیات 25 تا 34)، منکران خداوند و معاد و رستاخیز (یس آیات 47 و 48)، کافران (همان) مجرمان (مدثر آیات 41 و 44) و شیفتگان مال (فجر آیات 18 و 20) از اطعام فقیران خودداری می‌کنند.
به هر حال اطعام به فقیران و رحمت و محبت به آنان توصیه ویژه خداوند در بسیاری از آیات قرآن از جمله آیات 14 تا 18 سوره بلد است.
کسانی که این‌گونه باشند و به اطعام و احسان به فقیران توجه کنند از پاداش‌های دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی بهره‌مند می‌شوند. از جمله خداوند در آیات 8 تا 22 سوره انسان از نعمت‌های بهشتی که به اطعام‌دهندگان داده می‌شود خبر می‌دهد و در گزارشی که درباره اطعام اهل بیت(ع) به فقیران بیان کرده به این نعمت‌های مهم و مختلف و متعدد توجه داده است.
باغات بهشتی، حریر و ابریشم بهشتی، خادمان بهشتی، دستبندهای بهشتی، سایه‌های جان‌نواز و روح‌افزای بهشتی، سرور و شادی در بهشت، نوشیدنی‌های گوارای بهشتی، جامه‌ها و لباس‌های سبز و نازک و دیبای ضخیم بهشتی، میوه‌های بهشتی و رهایی از عذاب‌های دوزخی از پاداش‌هایی است که در سوره انسان برای اطعام‌دهندگان بیان شده است.
به هر حال کسانی که می‌خواهند عدالت‌پرور و عامل به آن باشد و یا از مصادیق محسنان گردند باید به اطعام به عنوان یک اصل توجه کنند. ترک اطعام به معنای عدم پرداخت حق و حقوقی است که در مال و غذای انسان است. بنابراین هرکسی که می‌خواهد نسبت به حق شریک خود خیانت نورزد باید به اطعام فقیران همت گمارده و در این راه کوتاهی نکند.