kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۲۸۶۳
تاریخ انتشار : ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۸
یادداشت دانشجویی

به چه کسی رای بدهیم؟


به این فکر می‌کردم که چرا با گذشت نزدیک به چهل سال از عمر انقلاب، هنوز شاهد آن پیشرفت مادی و معنوی مورد انتظار از یک جامعه اسلامی نیستیم و به قول رهبری، فاصله زیادی تا تحقق اهداف انقلاب اسلامی داریم. واقعا چرا؟
وقتی خوب به گذشته و حال نگاه می‌کنم می‌بینم، مسئولین کشور یا همان رجال سیاسی و مذهبی که طبق قانون انتخابات شرط اولیه برای نامزد ریاست جمهوری شدن است، مسئولینی که مردم با ناامیدی از انتخاب آنها خودشان برای رفع مشکلاتشان پا به عرصه انتخابات گذاشتند، و ما شاهد ثبت‌نام بی‌سابقه بیش از 1500 نفر برای ریاست جمهوری هستیم. این رجال سیاسی و در راسشان روسای جمهور، از سه حالت خارج نبوده و نیستند.
دسته اول: مسئولینی که هیچ دغدغه‌ای برای تبعیت از رهبری و اجرای فرامین ایشان در زمینه‌های مختلف اجرایی ندارند.
دسته دوم: با نگاهی خوشبینانه، این دسته اگر دغدغه تبعیت داشته باشند، اما فکر و سلیقه‌های شخصی و سیاسی خود را که معمولا با اشتباه و خطای محاسباتی همراه است، در اجرای فرامین رهبری لحاظ کرده و دلیلی برای اجرای مو به موی اوامر ایشان نمی‌بینند. به همین دلیل با اینکه تلاش‌های زیادی برای حل مشکلات کشور کرده و به نتایج خوبی هم دست پیدا می‌کنند، اما سرانجام به دلیل عدم هماهنگی کامل با رهبری دچار انحراف شده و در نهایت تبدیل به دسته سوم از مسئولین می‌شوند.
دسته سوم: مسئولینی که نه تنها لزومی برای تبعیت از رهبری نمی‌بینند، بلکه خلاف جهت مشی رهبر حرکت کرده و فرامین ایشان را نادیده می‌گیرند.
بله، هر چه فکر می‌کنم مسئولین ما از این سه حالت خارج نبوده‌اند. در ادامه دو دلیل برای اثبات این ادعا بیان می‌کنم.
دلیل اول: یکی از مشکلات مهمی که ‌گریبان‌گیر کشور عزیزمان ایران می‌باشد، مشکلات فرهنگی است و شاهد فاصله گرفتن فرهنگمان از فرهنگ جامعه اسلامی می‌باشیم.
نزدیک به 20 سال پیش رهبری خطر تهاجم فرهنگی را به مسئولین گوشزد کرده و از برنامه‌ریزی دشمنان برای نابودی فرهنگ و اعتقادات مردم، خصوصا جوانان، که آینده‌سازان کشورند، خبر داده و از مسئولین خواستند تا دیر نشده برای مقابله با این خطر چاره‌اندیشی کنند. اما شاهد آن بودیم که مسئولین با کم‌توجهی و شاید بی‌توجهی به این موضوع از کنار آن گذشتند. اما رهبر ناامید نشده و علاوه بر تکرار یادآوری این خطر، در سال‌های اخیر راهکار مقابله را نیز تحت عنوان «سبک زندگی اسلامی و ایرانی» برای مسئولین بیان کرده و موضوعات اصلی قابل پیگیری آن را مشخص نمودند. اما مسئولین چه کردند؟ به زدن بنرها و پوسترهای تبلیغاتی در نقاط مختلف شهرها و برگزاری همایش‌های پرهزینه و بیهوده اکتفا کردند که اگر غیر از این بود ما الان شاهد این وضعیت فرهنگی در جامعه نبوده و یا حداقل به این اندازه از فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی فاصله نداشتیم.
لازم می‌دانم به این نکته مهم اشاره کنم که شاید بعضی از مردم عزیزمان بگویند، چرا رهبری شخصا در امور اجرایی دخالت نکرده و مانع از کم‌کاری یا اشتباهات مسئولین نمی‌شوند؟ در جواب باید گفت: به فرموده خود رهبری، قانون اساسی کشور وظایف رهبری را مشخص کرده و ایشان حق ورود در بسیاری از امور اجرایی را طبق قانون ندارند. و اگر مایلیم که این اتفاق بیفتد، باید با انتخاب نمایندگان شایسته، قانون را اصلاح کنیم.
دلیل دوم: اقتصاد، اقتصاد، اقتصاد. دغدغه اصلی رهبری و مردم. همگان می‌دانند بزرگ‌ترین مشکل اقتصاد وابستگی آن به نفت است. نفتی که مسئولین با خام‌فروشی و گرفتن پول آن، بعد از کم کردن رقم‌های چند هزار میلیاردی از آن به صورت اختلاس و پرداخت حقوق‌های نجومی به مدیران و صد البته برگزاری همایش‌های پرهزینه برای پیگیری فرامین رهبری، باقیمانده آن را (در صورت وجود) برای عمران کشور و معیشت مردم هزینه می‌کنند. و دشمنان قسم‌خورده انقلاب هم به راحتی با تحریم‌های مختلف نفتی و بانکی مانع فروش نفت یا گرفتن پول آن شده و باعث به خطر افتادن وضعیت اقتصادی کشور می‌شوند.
رهبری در یکی از سخنرانی‌هایشان در میان مردم مشهد فرمودند: «اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم، دولت‌های ما در برنامه‌های اساسی خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم در چاه‌های نفت را ببندیم. آقایان به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر می‌شود؟! بله، می‌شود، باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه اقتصادی یک کشور به یک نقطه خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه خاص تمرکز پیدا می‌کنند.»
مگر می‌شود؟! مگر می‌توانیم؟! مگر ممکن است؟! بله شما از نفس افتاده‌ها و پشیمان‌شده‌‌ها، نمی‌توانید و نخواهید توانست.
رهبر انقلاب با پیگیری مسئله اقتصاد در سال‌های اخیر راهکاری را نیز تحت عنوان «اقتصاد مقاومتی» برای مسئولین بیان نموده و سیاست‌های آن را نیز مشخص کردند، تا شاید مسئولین با پیگیری این راهکار، اقتصاد کشورمان را نجات دهند. اما مسئولین چه کردند؟ مسئولین چه می‌کنند؟ مگر کاری بهتر از زدن بنر و برگزاری همایش هم می‌توان انجام داد؟!
آن‌قدر مسئله اقتصاد اهمیت دارد که شاهد آن هستیم رهبری سال‌های پی‌در پی شعار سال را با مشخص کردن نقاط کلیدی اقتصاد، نامگذاری نمودند تا شاید مسئولین به خودشان آمده و بر این نقاط کلیدی متمرکز شوند. رهبری در سال گذشته در جمع مردم مشهد فرمودند: «علت اینکه شعار امسال را هم شعار اقتصادی انتخاب کردیم، یک تحلیل و یک نگاه به مجموعه‌ مسائل کشور است. شاید در ذهن بعضی می‌گذشت که ترجیح دارد که شعار امسال یک شعار فرهنگی باشد، یا یک شعار اخلاقی باشد، لکن با توجه به مجموعه مسائل کشور به نظر رسید امسال هم مثل چند سال دیگر قبل از این، شعار سال را که باید به ‌صورت گفتمانی در میان مردم و افکار عمومی کشور رواج پیدا کند، یک شعار اقتصادی قرار بدهیم.»
به نظر من اینکه رهبری این‌قدر به اقتصاد قبل از فرهنگ و اخلاق تاکید دارند یک دلیل واضح دارد که می‌توان آن را در بیان مولای متقیان، امیرمومنان، حضرت علی علیه‌السلام دید، ایشان در نهج‌البلاغه به فرزندش محمد بن حنفیه می‌فرمودند: «اى فرزند! من از تهيدستى بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر، كه همانا فقر، دين انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمنى‏ است.»
پیگیری‌های مکرر رهبری باعث شد تا در این دولت شاهد آن باشیم که مسئولین برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی از فضای حرف وارد میدان عمل شوند، اما با چه روشی و چگونه؟ مسئولین این دولت، برخلاف توصیه رهبری، راه‌حل برطرف شدن مشکلات اقتصادی را، برقراری ارتباط با آمریکا و کشورهای غربی معرفی کردند. اینکه باید با فلان مسئول خارجی بنشینیم پای میز مذاکره، اینکه به بهمان مسئول خارجی لبخند بزنیم و دست‌هایش را به گرمی بفشاریم. دستی که تا آرنج که نه، بلکه تا کتف به خون مردم جهان آلوده است! دستی که به بهانه مبارزه با تروریسم ساخته و پرداخته خود در افغانستان، مجوز پرتاب بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای جهان، که مادر بمب‌ها لقب گرفته را به این کشور امضا می‌کند! دستی که چندین سال است با ایجاد گروه تروریستی داعش مردم سوریه را به خاک و خون کشیده و با حمایت عربستان ملعون، شیعیان یمن را قتل‌عام کرده است!
مسئولین دولتی با نادیده گرفتن توصیه‌های رهبری مبنی بر خوشبین نبودن به مذاکرات با کشورهای غربی و اینکه کلید حل مشکلات اقتصادی در داخل کشور است نه در خارج از کشور، به دلیل اینکه حتی آب خوردن مردم، همه وابسته به رابطه با آمریکاست، مذاکرات را شروع کرده و نزدیک به دو سال تمام انرژی نظام و کشور را صرف برقراری ارتباط با کشورهای غربی کردند. و حال نتیجه این ارتباط، مولود نامبارکی به نام برجام است که به اعتراف خود تنظیم‌کنندگانش به اهدافی که انتظار داشتند، نرسید.
در توصیف برجام اما فقط می‌توان به کنایه گفت: برجام، ما ادراک ما البرجام. تو چه می‌دانی که برجام چیست؟
مردم عزیز ایران، بدانید و آگاه باشید که تنها راه‌حل برطرف شدن مشکلات کشور و محقق شدن اهداف عالی انقلاب اسلامی، رای دادن به دسته چهارم از مسئولین است. دسته‌ای که همانند شهدای عزیزمان تبعیت محض از فرامین رهبری داشته باشند. شهدایی که آینه تمام‌نمای گوش به فرمان رهبری بودن، هستند. در اینجا برخود لازم می‌بینم که از شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی یاد کنم. فرمانده بزرگ و بزرگوار جنگ، زمین‌گیر‌کننده مجاهدین خلق در عملیات غرور‌آفرین مرصاد. امیر سرتیپ ناصر آراسته خاطره‌ای را از ایشان بیان می‌کنند که ‌ای کاش، ‌ای کاش! مسئولین از آن عبرت بگیرند:
«همراه جمعی از فرماندهان و مسئولان خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم، از وقتی كه حضرت آقا شروع به صحبت فرمودند، دیدم شهید صیاد شیرازی كل صحبت‌ها و فرمایش‌های آقا را یادداشت می‌كنند. وقتی از جلسه بیرون آمدیم، به ایشان عرض كردم: علی آقا! چرا صحبت‌های آقا را یادداشت كردید؟ این صحبت‌ها را كه اخبار اعلام می‌كند و متنش هم بعدا در اختیار شما قرار می‌گیرد. پس چه لزومی داشت در جلسه آنها را یادداشت كنید؟ صیاد به من گفت: آقا ناصر! آیا قبول داری كه سرپیچی از دستور فرمانده جرم است؟ گفتم: بله. گفت: آیا قبول داری تأخیر در اجرای دستور ولی هم جرم است؟ گفتم: بله. گفت: من از «ب» بسم الله تا آخر فرمایش‌های آقا را به مثابه امر و دستور تلقی می‌كنم و می‌خواهم از همان لحظه‌ای كه دستور را می‌شنوم و از محضر ایشان مرخص می‌شوم اقدام به اجرای امر مولا كنم و این نوشته‌ها برای همین است كه دائم به آن نگاه كنم و برای اجرای آن فكر و تدابیری بیندیشم و می‌ترسم از اینكه وقتی از اینجا خارج می‌شوم و سوار ماشین می‌شوم در بین راه اتفاقی برایم بیفتد و از دنیا بروم در حالی كه امر نایب امام زمان(عج) را اجرا نكرده باشم و در فكر اجرای صحیح و به موقع آن هم نبوده باشم.»
مردم بزرگوار ایران، کشور ما نیاز به چنین مسئولینی دارد تا بتواند به جایگاه واقعی خود دست پیدا کند. توصیه شهدا نیز همان توصیه رهبرشان بود، مردم شریف ایران، پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتتان آسیب نرسد.
پشتیبانی از رهبر در این برهه حساس از زمان، یعنی رای دادن به مسئولینی که گوش به فرمان رهبری باشند. شناخت چنین مسئولینی کار دشواری نیست. کافی است در این روزهای باقیمانده به انتخابات، صحبت‌های روشنگرانه رهبری را به دقت گوش داده و آن را با صحبت‌های نامزدهای انتخابات تطبیق دهید تا مشخص شود چه کسی از رهبری تبعیت می‌کند و چه کسی از هوای نفس. و اگر نتوانستید نامزد اصلح را بشناسید، به توصیه خود رهبر، باید از افراد اهل تشخیصی که به آنها اعتماد دارید، کمک بگیرید. و مطمئن باشید که اگر با نیت خالص و با هدف انتخاب رئیس‌جمهور ولایی، پای صندوق‌های رای بروید، قطعا خداوند متعال قلب نازنین شما مردم شهیدپرور را به سمت کاندیدای اصلح هدایت خواهد کرد. ان‌شاءالله.
 روح‌الله قبادی
فعال دانشجویی و دانشجوی ارشد کامپیوتر