kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۲۶۴۰
تاریخ انتشار : ۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۲۱:۵۱
چه کسانی شعار می‌دادند «مجلس زوری نمی‌خوایم ناطق نوری نمی‌خوایم»؟!

آقای جهانگیری! مرحوم هاشمی را دوستان شما خانه‌نشین کردند‌


سرویس سیاسی-
اسحاق جهانگیری در مناظره روز جمعه مدعی خانه‌نشین شدن هاشمی رفسنجانی از سوی رقبای خود در انتخابات شد ولی نگاهی کوتاه به رویدادهای کشور از سال 1376 و به قدرت رسیدن دولت اصلاحات نشان می‌دهد که این کدامین اشخاص و گروه‌ها بودند که هاشمی را خانه‌نشین کردند؟!
با روی کار آمدن دولت اصلاحات در خرداد 1376 شخصیت‌ها، گروه‌ها و احزابی که این روزها داعیه‌دار حمایت از مرحوم هاشمی رفسنجانی هستند حمله‌ای سنگین و همه‌جانبه را علیه رئیس‌جمهور سابق تدارک دیدند.
این حمله‌ها روز‌به روز گسترده‌تر از پیش شد تا آنجا که در انتخابات مجلس ششم به اوج خود رسید، افرادی نظیر اکبر گنجی که اینک در آمریکا مشغول وطن‌فروشی هستند در سلسله مقالاتی که روزنامه‌های زنجیره‌ای آن روزها از جمله صبح امروز، مشارکت، عصر آزادگان و...این یادداشت‌ها را منتشر می‌کردند هاشمی را عالیجناب سرخ پوش خوانده و به صورت مستقیم و یا به تلویح مسئولیت قتل‌های زنجیره‌ای را به دوش او انداختند.
فشارها تا آن‌جا گسترش یافت که هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات مجلس ششم از حضور در مجلس انصراف داده و کنار کشید و البته این تنها اکبر گنجی نبود که حمله به هاشمی را در روزنامه‌های زنجیره‌ای مدیریت و هدایت می‌کرد، افرادی که این روزها در جبهه اصلاح‌طلبان و نان‌خور تشکل‌هایی چون کارگزاران هستند مانند محمد قوچانی نیز دستی بر آتش داشته و مقالاتی علیه او می‌نوشتند و منتشر می‌ساختند!
کتاب «پدرخوانده و چپ‌های جوان» مقالاتی است که قوچانی در آن از دی ماه سال ۷۸ تا خرداد ماه ۱۳۷۹ به گفته خود به مبارزه‌ای برای نقد قدرت دست زده است.
اکثر مقالات این کتاب در نقد بی‌رحمانه هاشمی نگاشته شده و یا به نحوی به هاشمی و خانواده‌اش مرتبط می‌شود‌، قوچانی در مقاله‌ای با نام «هاشمی‌ها خانواده‌ای در قامت یک حزب» که در شماره روز ۱۳ دی ماه سال ۱۳۷۸ عصر آزادگان منتشر شده بود با حمله به تک تک اعضای خانواده هاشمی به مرعشی عضو برجسته حزب کارگزاران می‌رسد و می‌نویسد: سیدحسین مرعشی پسرعموی همسر اکبر هاشمی رفسنجانی دست کم در سال‌های اخیر سه موقعیت کاملا نزدیک به وی را به دست آورده است او که استانداری کرمان را وانهاد تا با ریاست دفتر رئیس‌جمهور هاشمی مقدمات پرش به سکوی نمایندگی مجلس را فراهم سازد اینک جانشین دبیرکل کارگزاران سازندگی و عضو برجسته حلقه کرمانی‌ها در این حزب است و مانند سیم رابطی میان خانواده و حزب عمل می‌کند تا هاشمی رفسنجانی یک حزب را از چند مجرا کنترل کند.
قوچانی بعد از ذکر مصادیق به اصل ماجرا می‌رسد و می‌نویسد: خانواده هاشمی رفسنجانی نمادی از روابط قدرت در جامعه‌ای است که هنوز دیپلماسی پنهان روش دیرین سیاستمداران آن است و مشروعیت حکومت به جای رقم خوردن در صندوق‌های انتخابات در اتاق‌های پشتی خانواده‌های مقتدر شکل می‌گیرد در پناه این اقتدار فرمانفرمایی است که هنوز سلول تشکیلاتی حکومت نه احزاب سیاسی که خانواده‌های قدرت است و طبیعتا در این میان نقش احزابی چون کارگزاران سازندگی و اعتدال و توسعه تا زمانی که مانند فرزندان وفادار خانواده گوش به فرمان پدر هستند جز رنگ و لعابی بر چهره چروکیده مناسبات کهنه قدرت نیست. « هاشمی‌ها خانواده‌ای در قامت یک حزب، عصر آزادگان، ۱۳ دی ۱۳۷۸»
هاشمی؛ علی دایی دنیای سیاست!
انتقادات قوچانی به هاشمی به دوره اصلاحات محدود نیست، وی بعد از شکست هاشمی در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز در مقاله‌ای در روزنامه هم‌میهن با مقایسه هاشمی با علی دایی نوشت: قهرمان شدن علي دايي در ليگ فوتبال ايران به ‌همان اندازه شگفت‌انگيز است كه اول شدن هاشمي رفسنجاني در انتخابات مجلس خبرگان رهبري و علي‌دايي در ميان اهل ورزش همان اندازه نامحبوب است كه هاشمي رفسنجاني در ميان اهالي سياست.
وی ادامه داد: هاشمي كه دوباره به ‌فاصله هفت ‌سال از پيروزي در انتخابات بازماند آنقدر «حرفه‌اي» بود كه دست به ريسك بزند و يك‌سال پس از شكست در انتخابات رياست‌جمهوري سال 1384 و شش سال پس از شكست در انتخابات پارلماني سال 1378 باز هم وارد انتخابات شود و اين ‌بار بيش از همه نامزدهاي اصلاح‌طلب و اصولگرا (كه هر يك در دوره‌اي او را از خود رانده بودند) راي آورد. اين احتمالا آخرين باري بود كه هاشمي خود را در معرض راي مردم قرار مي‌دهد چه سن ‌و سال او نسبتي با طبع‌آزمايي در انتخابات ندارد اما همين انتخاب آخر، هاشمي را در شرايطي قرار داد كه احساس كند با رضايت از صحنه انتخابات كنار مي‌رود. ‎
اکنون زمان خداحافظی هاشمی است
وی در ادامه می‌نویسد: «هاشمي رفسنجاني اگر پس از شكست در انتخابات رياست‌جمهوري از سياست خداحافظي مي‌كرد نيز زندگي سياسي خود را با شكست‌خوردگي پيوند مي‌زد. از اين ‌رو هم شركت هاشمي در انتخابات مجلس خبرگان ضروري بود و هم حضور دايي در رقابت‌هاي ليگ فوتبال ايران. اكنون اما زمان خداحافظي است و بهترين زمان خداحافظي.»
قوچانی ادامه می‌دهد: «دايي و هاشمي هر دو بايد از بازيگري استعفا دهند. چه بازي ورزش و چه بازي سياست و اين به معناي پايان دايي و هاشمي نيست، آنها مي‌توانند مربيگري پيشه كنند و به ‌جاي بازيگري، بازي‌سازي كنند. به ‌جاي رئيس‌جمهور شدن، رئيس‌جمهور تعيين كنند، به‌ جاي قهرمان شدن قهرمان معرفي كنند و اين كاري است كه اگر امروز نكنند هرگز فرصتي براي ديدن يك «پايان خوش» در زندگي حرفه‌اي خويش نخواهند يافت. نيمكت‌نشيني هميشه به‌ معناي حذف‌شدن نيست، گاه به معناي پيروز شدن است.»
هاشمی به گلیم خود قناعت کند
چنان چه گفته شد این تنها محمد قوچانی نبود که هاشمی را به شدت می‌نواخت که او ادامه‌دهنده راهی بود که اکبر گنجی‌ها از مدت‌ها پیش آغاز کرده بودند و روزنامه‌نگار جوان اصلاح‌طلب آینده سیاسی خود را در آن می‌دید که همانند دیگر هم‌مسلکانش هاشمی را بکوبد چنان که امروز نیز آینده را با جهت وزش باد به‌گونه‌ای دیگر و در حمایت بی‌حد و حصر از خاندان هاشمی تفسیر می‌کند.
اکبر گنجی یکی از اصلاح‌طلبان پناه‌گرفته به دشمن است که در دوره اصلاحات مجموعه مقالات او علیه هاشمی و خانواده‌اش در کتابی تحت عنوان «عالی‌جناب سرخپوش و عالی‌جنابان خاکستری» جمع و منتشر شد.
در برهه‌ای که هاشمی رفسنجانی تلاش داشت نماینده مجلس شده و ریاست بهارستان را از آن خود سازد، اکبر گنجی در مقاله‌ای به وی خاطرنشان ساخت که به همان «مجمع تشخیص مصلحت» قناعت کند و پای از گلیم خود بیرون دراز نکند.
در بخشی از این مقاله آمده بود: «شهروندان نمایندگان مجلس را برمی‌گزینند تا مطالبات و انتظارات آنان را دنبال کنند. مجلس منتخب مردم، به سادگی از کنار طرد و رد مطالبات مردم نمی‌گذرد لذا اگر شرایطی ایجاد شود که شورای نگهبان مصوبات مهم و اساسی مجلس را رد نماید و مجمع تشخیص مصلحت نظام هم رویه شورای نگهبان صحه بگذارد مجلس به سمت اجرای اصل 59 قانون اساسی گام برمی‌دارد یعنی کلیه مسائل مهم سیاسی - اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و ... را با تصویب دو سوم مجلس به آرای عمومی ارجاع خواهد داد ... آنچه آقای هاشمی رفسنجانی اگر نگران امنیت ملی است باید در مجمع تشخیص مصلحت باقی بماند و سطح خود را تا مرضی‌الطرفین گروه‌های سیاسی ارتفاع دهد تا سخنش برای همگان مقبول باشد» « صبح امروز، 24 آذر 78»
هاشمی نماد عصر سپری شده تاریکخانه‌ای
گنجی در مقاله‌ای دیگر دوره هاشمی را سپری شده خواند و نوشت «هاشمی با دوپینگ به مجلس راه یابد یا نیابد، رئیس‌مجلس شود یا نشود، مردم به او و سیاست‌هایش رای منفی داده‌اند و او را نماد عصر سپری شده تاریک‌خانه‌ای می‌دانند.» « آفتاب امروز، 4 اسفند 1378»
و یا در مقاله‌ای دیگر نوشت: «آقای هاشمی در دهه اول انقلاب پس از حضرت امام و در دهه دوم انقلاب پس از مقام رهبری نیرومند‌ترین مرد نظام جمهوری اسلامی ایران بود. عالی‌جناب سرخپوش می‌خواهد تا در دهه سوم انقلاب همچنان قدرتمند باقی بماند و برای بسط قدرت در صدد تصاحب همزمان کرسی ریاست مجلس و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است تا از این طریق به عضویت بسیاری از دیگر نهادها و ارگان‌های تصمیم‌گیر اصلی نظام درآید. ولی متاسفانه ایشان حاضر به پاسخگویی به پرسش‌های شهروندان و روزنامه‌نگاران نیست. قدرت غیر پاسخگو برای هر ملتی مضر و خطرناک است.»
گنجی همچنین نوشت: «آقای هاشمی و کارگزاران اینک که به پایگاه اجتماعی و مشروعیت دوم خردادیان نیاز دارند هیچ‌گونه انتقادی را از ایشان برنمی‌تابند اگر ایشان بر کرسی ریاست مجلس تکیه زند با چنین شخصیتی چه نوع رابطه‌ای می‌توان برقرار کرد؟»
بر اساس استدلال اصلاح‌طلبان در نشریات زنجیره‌ای «آیا هاشمی رفسنجانی غیر از تبعیت محض نوع دیگری از رابطه را به رسمیت می‌شناسد؟» « عالی‌جناب سرخپوش و عالی‌جنابان خاکستری، صفحه 143»
بر اساس آنچه ذکرش رفت به خوبی می‌توان فهمید که هاشمی برای اصلاح‌طلبان از گذشته چون پل بوده که باید از روی آن برای رسیدن به مقاصد سیاسی عبور کنند، روزگاری خواستار بازنشستگی هاشمی بودند و اینکه حد و حدودش را بشناسد و به مجمع تشخیص مصلحت قناعت کند و روزگاری دیگر خواستار حضور پررنگ هاشمی در انتخابات برای شکست رقیب بودند و پس از فوت آن مرحوم نیز عزادار شده و با فراموشی گذشته تیغ بر رقبا کشیده‌اند که چرا هاشمی را خانه نشین کرده بودید؟!
گفتنی است جهانگیری در مناظره مذکور از آقای ناطق‌ نوری هم نام برد و مدعی حمایت از وی شد. بهتر است آقای جهانگیری مراجعه‌ای به تاریخ چند سال پیش کرده و به یاد بیاورند چه کسانی بودند که شعار می‌دادند؛ «مجلس زوری نمی‌خوایم، ناطق‌نوری نمی‌خوایم»!