ویژگی جامعه بهشتگونه از دیدگاه امام کاظم (ع)(خوان حکمت)
وجود مبارك امام كاظم(ع) به هشامبنحكم طبق آن سفارش معروفي كه دارد، ميفرمايد هشام! خداي سبحان اهل عقل را در قرآن كريم بشارت داد، به اين صورت كه در سوره مباركه زمر آيه هفده و هجده فرمود: (فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ)(1) خداوند در قرآن، مؤمنان را به بهشت بشارت ميدهد، بهشت جاي امنيت و امانت است، نه كسي بيراهه ميرود نه راه كسي را ميبندد، نه حادثهاي رخ ميدهد كه انسان مسلوبالامنيه بشود؛ چنين چيزي به نام بهشت است. خداوند، مؤمنان را به بهشت بشارت داد، انبيا مبشّران بهشتند؛ در قبال تبشير، انذار است و آنان را از جهنم خدا ميترسانند. پس يك بشير داريم و يك نذير كه بشير و نذير راجع به بهشت و جهنم سخن ميگويند.
بهشت اجتماعی در سایه عقلانیت و اخلاق
در دنيا، داشتن عقلانيّت و تمدّن اسلامي و اخلاق اسلامي يك بهشت اجتماعي و فرهنگي است كه جامعه در آن راحت است، دين همانطوري كه مردم را به بهشت بشارت ميدهد، به درست فهميدن، به درست عمل كردن، به درست تدبير كردن، به درست مديريت كردن هم بشارت ميدهد. آن جامعهاي بهشتگونه است كه كسي بيكار و بيعار و فقير و مفلوك نباشد. فرمود هشامبنحكم! خدا اهل عقل را و اهل فهم را بشارت داد، معلوم ميشود كسي كه در مجلسي مينشيند كه در آن مجلس، سخن از فهم و عقلانيّت است، آن يك محفل بهشتگونه است فرمود: (فَبَشِّرْ عِبَادِ)، سپس فرمود: (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) بعد فرمود اينها (أُولُوا الْأَلْبَابِ) هستند.
از اين تبشير، وجود مبارك امام كاظم(ع) مطالب فراواني را استفاده ميكند، بخش وسيعي از اين حديث نوراني، شرح همين جمله است، بعد آياتي كه مربوط به عقل و درايت و حكمت و قلب است را ذكر ميكند؛ بعد از اينكه آيه مربوط به قلب را ذكر كرد كه فرمود اين ذكر است (لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ)، فرمود قلب يعني عقل؛(2) يعني قلب در لسان قرآن كريم همين عقلي است كه «عُبد به الرحمن و اكتسب به الجنان»؛(3) يعني آن نيرويي كه انسان بتواند با آن، خدا را عبادت كند و در آينده بعد از مرگ وارد بهشتِ سعادت بشود.
از وجود مبارك پيغمبر(ص) نقل شد كه: «بادروا الي رياض الجنّهًْ» فرمود برويد در باغهاي بهشت، عرض كردند «و ما رياض الجنّهًْ» فرمود: «حلق الذكر»(4) عرض كردند باغ بهشت كجاست كه ما با شتاب به طرف آن برويم؟ فرمود مجلس علم. مجلس علم، مجلس عقل، مجلس فهم و درايت كه انسان را به معارف الهي آگاه كند، محفلهايي كه ياد خدا، نام خدا، نام اهل بيت، نام قرآن مطرح است، آن محفل، باغ بهشت است؛ را بنابراين جامعه وقتي سعادتمند است، مردم جامعه وقتي در رفاهاند كه بهشتگونه زندگي كنند، آنگاه وجود مبارك امام كاظم شرح داد كه چگونه انسان وارد بهشت ميشود، چه چيزي انسان را بهشتي ميكند، نمونههايي را هم ذكر فرمود؛ فرمود: «لكلّ شيء مطيّهًْ و مطيهًْ العاقل التواضع»(5) بالأخره انسان مسافر است، اين انسانِ مسافر، رهتوشه و زادي دارد و راحلهاي، آن كسي كه پياده ميرود ديرتر به مقصد ميرسد، آنكه سواره ميرود زودتر به مقصد ميرسيد، مطيّه آن مركب راهوار است. فرمود در اين سفر تكاملي، شما يک مركب راهوار ميخواهيد، مركب راهوار يك انسان خردمند، تواضع است؛ خودبيني، مغرور بودن، خودخواهي، هوامداري، هوسمداري بدترين مركب چموش است كه انسان را به زمين ميزند. پس آغاز سخنان حضرت در اين رساله اين است كه خدا بشارت داد؛ يك وقت است كه خدا امر ميكند، در دين به ما امر كردند، فرمودند عالِم بشويد: «طلب العلم فريضهًْ»(6) اين دستورها، اين ترغيبها، اين امرها يك پيام دارد؛ يك وقت به ما ميگويند به شما بشارت ميدهيم و خدا بشارت داد به اهل فهم و عقل و درايت، همانطوري كه به بهشت بشارت ميدهد. اگر مبشّر به بهشت، انبيا هستند، همان انبيا ما را به مجلس علم دعوت كردند، گفتند بشارت باد به كسي كه محافل علمي را درك ميكند، سخنان علمي را ميشنود، قدرت انتخاب دارد و بهترينش را برميگزيند. اولاً او حرفهاي باطل را اصلاً گوش نميدهد فقط سخنان خوب را گوش ميدهد ثانياً در بين خوبها، خوبترين را انتخاب ميكند (فَبَشِّرْ عِبَادِ* الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) اينچنين نيست كه هر حرفي را گوش بدهند،همه حرفهاي خوب و حق را گوش ميدهند، آن قدرت تشخيص را دارند كه چه چيزي حق است و چه چيزي باطل، چه چيزي صدق است و چه چيزي کذب، چه چيزي خير است و چه چيزي شرّ، چه چيزي حسن است و چه چيزي قبيح، اينها را ميشناسند، خوبها را انتخاب ميكنند، در بين خوب آن خوبترين را ميپذيرند.
وجود مبارك امام كاظم(ع) با شمارش جنود عقل و جهل، سعي كرد جامعه را به عقلانيّت برساند؛ جامعهاي كه به عقلانيت رسيد همان جامعه، متخلّق است،جامعه اخلاقي جامعهاي است كه در بين امور هشتگانه،آن چهار قسمش محقَّق باشد يعني در بين حق و باطل، حقگرا باشد؛ در بين صدق و كذب، صدقگرا باشد؛ در بين حَسن و قبيح، حُسنگرا باشد؛ در بين خير و شر، خيرمدار باشد؛ چنين جامعهاي جامعه متخلّق است، آن وقت هم خودش راحت است هم ديگران.
جبران شدن سریع بخشش و سخاوت
اگر وجود مبارك امام كاظم(ع) فرمود: «مَن أيقَنَ بالخَلَف جادَ بالعطيّهًْ» به ما فرمود يكي از مراحل عقل آن است كه انسان نه تنها دستش به مال حرام دراز نشود بلكه آنچه از راه حلال فراهم كرده است،اگر در راه خداي سبحان مصرف بكند يقيناً پاداش خوبي ميگيرد. اين بيان، هم از وجود مبارك اميرمؤمنان(ع)،هم از وجود مبارك امام صادق(ع)، هم از وجود مبارك امام كاظم(ع) و هم از وجود مبارك امام جواد(ع) رسيده است كه :«مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جَادَ بِالعَطِيَّهًْ»(7)، فرمود اگر خدا به شما نعمتي داد خواه نعمت علمي، خواه نعمت مالي، خواه نعمت جاه، خواه نعمت قدرت، نعمتي به شما داد كه بتوانيد با اين نعمت، باري را از دوش فرد يا جامعه برداريد، مضايقه نكنيد يقين داشته باشيد كه خداي سبحان جایگزین اين را تأمين ميكند.
بيان اين حديث شريف اين است كه اگر كسي كمكي به فرد يا جامعه كرد حالا يا كمك مالي يا كمك علمي، اگر مثلاً مالي را به ديگري داد، اين نظير سنگي نيست كه از يك گوشه بيابان بِكَند به ديگري بدهد؛چون ميدانيد اگر سنگي را انسان از بياباني بگيرد به ديگري بدهد جاي آن سنگ، خالي است و مدتها طول ميكشد تا پر بشود. فرمود خدمت كردن به فرد و جامعه از اين قبيل نيست،اگر رودخانه سيال و رواني باشد و شما يك ليتر آب از اين رودخانه برداريد، اين بلافاصله جايش پر ميشود، خلف يعني جاپركنِ آن مال از دست رفته، يقيني و فوري است. اگر كسي يقين داشته باشد مالي را كه در راه خدا داد خلف آن را خدا همان لحظه پر ميكند ـ حالا تا به او برسد ممكن است طول بكشد يا تا او بفهمد ممكن است طول بكشد، ولي جايش همان وقت پر ميشود ـ در بخشش، جود و سخا را فراموش نميكند. غرض آن است كه خيري كه انسان به ديگري ميرساند، نظير آن است كه يك ظرف آب از يك رودخانه روان بردارد كه فوراً جايش پر ميشود.اگر اين بيان نوراني در فضاي جامعه ما عملي بشود هر كدام ما مشكل ديگري را به اندازه توان خود حل كنيم و باور كنيم كه چيزي از ما كم نميشود، اين جامعه ميشود بهشتگونه، وجامعه اخلاقي به منزله بهشت است.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 16/3/1392
مرکز اطلاع رسانی اسرا
1. الكافي، ج1، ص13؛ تحفالعقول، ص383. 2. الکافی، ج1، ص16؛ تحفالعقول، ص385. 3. الكافي، ج1، ص11. 4. من لا يحضره الفقيه، ج4، ص409.
5. تحفالعقول، ص386، در كافي، ج1، ص16 به جاي «مطيهًْ العاقل»، «مطيهًْ العقل» آمده است. 6. الكافي، ج1، ص30؛ مصباح الشريعه، صص13 و 22.
7 نهجالبلاغه، حكمت 138.
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.