اخبار ویژه
بیریشهتر از مدعیان اصلاحطلبی سراغ دارید آقای عبدی؟!
عباس عبدی میگوید جناحی که یک فرد ناجیاش باشد، هیچگاه یک جناح امید نیست.
عضو مستعفی حزب منحله مشارکت در پاسخ به این سؤال روزنامه اعتماد که «آیا رئیسی میتواند ناجی جناح راست باشد؟ گفت: جناحی که یک فرد ناجیاش باشد، هیچگاه یک جناح اصیل و کارآمد نخواهد بود این جناح باید ذاتا بتواند مشکلات خود را حل کند و به سمت جلو برود. بنابراین باید فردی که نامزد یک جناح میشود. به نوعی مرتبط با آن جناح باشد. اصلا آقای رئیسی تا به حال هیچ ربطی به این جناح نداشته و فعالیتی نیز نکرده است. این امر به منزله اعلام شکست کلیه گروههای سیاسی جریان اصولگرا است.
وی همچنین در سخنانی که مربوط به قبل از اعلام نامزدی آیتالله رئیسی است ادعا میکند: من معتقد بودم که آقای رئیسی به عرصه انتخابات نمیآید نه به دلیل اینکه تمایلی به کاندیداتوری نداشته باشد، بلکه دلایلی وجود دارد که میداند آمدن یا نیامدنش از دو حال خارج نیست؛ یا شکست میخورد یا پیروز میشود. اگر در انتخابات آتی شکست بخورد وضعیت بدی بر آنها حاکم خواهد شد. اینکه اصولگرایان همه نیروهایشان را پشت یک نفر گذاشته باشند و با همه تبلیغاتی که میکنند، شکست بخورند برایشان خوب نیست. اگر هم در انتخابات پیروز شوند، بعدا شکست خواهند خورد. ایشان اصلا در عرصه سیاست به عنوان سیاستمدار شناخته نمیشود.
درباره این سخنان باید گفت که اولا آقای عبدی حدیث نفس کرده و گرفتاری اصلاحطلبان را به جبهه مقابل نسبت داده است؛ چه اینکه افراطیون مدعیاصلاحطلبی زمانی با وجود «عالیجناب سرخپوش» و «پدرخوانده مافیا» خواندن مرحوم هاشمی، آویزان وی شدند، سپس دور روحانی جمع شدند که همانها را به خاطر آشوب و فتنه 78، مزدور آمریکا و اسرائیل و انگلیس که باید سرکوب شوند، خوانده بود، پس از آن مدعی شیخوخیت ناطق نوری شدند که او را عامل مجلس زوری مینامیدند و در رفتار مشابهی، عارف را درصدر شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نشاندند، حال آن که در سال 92، او را نفوذی و برانگیخته نهادهای امنیتی و اصلاحطلب بدلی توصیف میکردند.
همین حالا هم اگر مدعیان اصلاحطلبی اصالتی برای خود قائل هستند، باید نامزدی از میان خود معرفی کنند و پای روحانی نمانند، حال آن که مجبورند و کسی را ندارند.
اما درباره اظهارات عبدی مبنی بر اینکه «آیتالله رئیسی هیچ رابطهای با جناح اصولگرا نداشته»، این موضع از سر عناد، اتفاقا تحسین رئیسی است که آدم جناحها نیست، حال آن که در متن تحولات سیاسی حضور داشته و صاحب تجربه فراوان است.
درباره شکست و پیروزی هم باید گفت این همه مدعیان اصلاحطلبی در انتخابات مختلف ریاستجمهوری و مجلس و شورای شهر و خبرگان در سالهای 81 و 82 و 84 و 85 و 88 و 90 و 94 شکست خوردند، اما به روی مبارکشان نیاوردند. بالاخره یک طرف هر انتخاباتی کامیابی و طرف دیگر آن ناکامی است. اما به احتمال قوی، ابعاد شکست برای افراطیونی که 4 سال فرصتهای مملکت را بر باد دادند و کاسه گدایی به سمت دشمن گرفتند، سنگینتر خواهد بود.
نرخ بیکاری در 9 استان 2 رقمی شده است
در حالی که نرخ بیکاری در 5 استان دو رقمی شده، یک نماینده اصلاحطلب درباره آمار شاغلان گفت دولت کسانی را هم که 2 ساعت در هفته کار میکنند، شاغل حساب میکند!
به گزارش مشرق به نقل از مهر، سقف نرخ بیکاری استانهای کشور از 17/4 درصد در سال 94 به 22 درصد در سال 95 افزایش یافت؛ در عینحال نرخ بیکاری پنج استان نیز دو رقمی شد.
بررسی وضعیت بازار کار بر اساس شاخصهای نیروی کار در 31 استان کشور نشان میدهد در سال 95 نرخ بیکاری پنج استان دیگر هم دو رقمی شد تا تعداد استانهای دارای نرخ بیکاری تک رقمی از 9 استان در سال 94 به 4 استان در سال 95 تقلیل یابد.
در سال 95 نرخ بیکاری چهار استان زنجان، سمنان، مرکزی و همدان همچون سال 94 تک رقمی بود اما پنج استان خراسان جنوبی، تهران، بوشهر، آذربایجان شرقی و کرمان در سال 95 به جمع استانهای دارای نرخ بیکاری «دو رقمی» پیوستند.
بدین ترتیب نرخ بیکاری استان خراسان جنوبی که در سال 94 معادل 8/6 درصد بود، در سال 95 با افزایش 2/1 درصدی به 10/7 درصد رسید. همچنین نرخ بیکاری استان بوشهر از 9/7 درصد در سال 94 با رشد 1/6 درصدی به 11/3 درصد افزایش یافت. علاوه بر این نرخ بیکاری استان آذربایجان شرقی از 7/3 درصد در سال 94 با افزایش 3/5 درصد مواجه شد به طوری که این نرخ در سال گذشته به 10/8 درصد رسید. همچنین نرخ تک رقمی بیکاری استان کرمان با افزایش 3/6 درصدی از 7/9 درصد در سال 94 به 11/5 درصد در سال 95 افزایش یافت.
اما نرخ بیکاری در پایتخت 3/5 درصد نسبت به سال 94 رشد داشت به طوری که این نرخ از 8/1 درصد در سال 94 به 11/6 درصد در سال 95 رسید.
در همین حال به گزارش تسنیم، علیاصغر یوسفنژاد نماینده اصلاحطلب مجلس گفت: دولت کسی را که دو ساعت در هفته کار میکند، شاغل محسوب میکند اما جامعه این شغل را نمیپذیرد.
وی افزود: مجموع سرمایهگذاریهای دولت در بودجه، بخش خصوصی و تعاونیها نیز آمار اشتغالزایی را تایید نمیکنند. در کشورهای دیگر کسی که دو ساعت در هفته کار میکند در زمان بیکاری پشتیبانی بیمهای میشود اما در ایران این پشتیبانی انجام نمیشود اما آن فرد در آمار شاغلان آورده میشود.
رشد اقتصادی بادکنکی ادعای کاهش تورم را هم زیر سؤال برد!
رئیس بانک مرکزی در توجیهی بدتر از اصل مطلب میگوید مردم تاثیرات رشد اقتصادی مورد ادعای دولت را حس نمیکنند چون کالاها را گران میخرند! این موضع در حالی است که دولت ادعا میکند تورم و گرانی را به شدت کاهش داده است.
روزنامه اعتماد نوشت: رشد اقتصادی اعلام شده برای سال گذشته، چشمگیر است اما هنوز مردم این امر را در زندگی خود احساس نکردهاند. دو مقام مسئول پولی و مالی درخصوص چرایی این ماجرا توضیحاتی دادند که قابل ذکر و بررسی است. طیبنیا وزیر اقتصاد معتقد است اگرچه سال قبل رشد اقتصاد بالا بوده اما هنوز سطح زندگی مردم به درجهای که در سالهای 88 و 89 بوده بازنگشته است.
بنابراین مردم به دلیل فاصلهای که بین دخل و خرجشان وجود داشته و وضعیت نامناسب معیشتشان این رشد را احساس نمیکنند. اما ولیالله سیف توضیحاتی میدهد که بیشتر به میزان تورم سالانه بازمیگردد. او در پاسخ به خبرنگاری که از او دلیل احساس نشدن رشد اقتصاد را میپرسد میگوید: کالاهایی که مردم خریداری میکنند، احتمالا نرخ تورم بیشتری از میانگین تورم کشور دارند.
کارشناسان اما پیشتر درخصوص حس نشدن رشد اقتصاد در زندگی گفته بودند تا مادامی که رشد اقتصاد از محل ارتقای تولید در بخش صنعت، ساختمان و کشاورزی صورت نگیرد و همراه با کاهش بیکاری نباشد برای مردم محسوس نخواهد بود. بیکاری سبب میشود آثار مثبت رشد اقتصادی خود را در معیشت مردم نشان ندهد. از سوی دیگر بخش مهم رشد سال گذشته کشور به بخش نفت بازمیگردد که رابطه پیشین و پسین چندانی با بخشهای دیگر اقتصاد ندارد، حال آنکه بخشهایی مانند ساختمان، صنعت و معدن یا رشد منفی داشتند یا رشدی بسیار ناچیز. به بیان دیگر، بخشهایی که میتوانند اشتغالزا باشند کماکان با رکود دست و پنجه نرم میکنند و حوزههایی که اثرات چندانی بر معیشت جامعه ندارند رشد کردند.
نگرانی اصلاحطلبان از تاثیر انتخاباتی بیتوجهی دولت به مشکلات جوانان
یک روزنامه اصلاحطلب نسبت به تاثیر بیتوجهی دولت به جوانان در انتخابات هشدار داد. اعتماد همچنین تصریح کرد دستاندرکاران جبهه اصلاحات همه پیر و سن گذشته هستند.
این روزنامه در تحلیلی نوشت: بررسی اجمالی مباحث و مذاکرات بین جوانان اصلاحطلب و حتی اصولگرا نشان میدهد یکی از مهمترین انتقادات به دولت در مورد پیرسالاری و عدم میدان دادن به جوانان است. ورود نیروهای تازه نفس و جوان در هر سیستم و اداره و سازمانی امری طبیعی و منطقی است و در صورت بیتوجهی به مرور آن مجموعه تحلیل رفته و ناکارآمدی و تعطیلی نتیجه طبیعی آن خواهد بود.
این روزنامه میافزاید: فرض بگیریم چند سال بعد یکایک بزرگان اصلاحات به این باور برسند که بازنشسته شوند واقعا چند مدیر نسل دومی در این جریان آماده و تربیت شدهاند؟ اما این تمام مشکل نیست بلکه با تربیت نشدن مدیران جوان و تازه نفس اتفاق دیگری در شرف وقوع است که میتوان کیان جریان اصلاحات را نیز با مخاطرات جدی مواجه سازد.
بر این اساس میتوان به جرات گفت آینده با ادامه وضع موجود برای اصلاحطلبان به هیچ عنوان روشن نیست. چه چیزی از جریان اصلاحات در 10 تا 20 سال دیگر باقی خواهند ماند؟ آیا جریان اصلاحات توانسته چنان کادرسازی کند که این خلأ احساس نشود؟ آیا مدیرانی در تراز شهری، استانی و کشوری تربیت شدهاند؟ اگر امروز نسل جوان اصلاحطلب نتواند وارد تصمیمسازیهای حیاتی شود 10 سال بعد که نخبگان سیاسی اصلاحطلب یکی پس از دیگری ایام بازنشستگی و کهولت سن را میگذرانند مقدرات این جبهه باید با کدام نیروی سیاسی و مدیر میانی و ارشد به پیش برود؟
اعتماد در ادامه نوشت: به این مسئله دغدغه مهمتری را هم باید اضافه کرد. فرای جوانان سیاسی و تشکیلاتی، جوانان غیرسیاسی این روزها اشتغال و ازدواج را مهمترین مشکل خود میدانند. متاسفانه به دلیل مجموعه شرایطی که جامعه کموبیش از آن آگاه است دولت هنوز در این زمینه نتوانسته پاسخ در خوری بدهد و اتفاقا اصلیترین دلیل نقد جدی به دولت همین حوزه معیشت و اشتغال بوده است. در نهایت اینکه به نظر میرسد این بار یکی از نقاط پر بحث در انتخابات ریاستجمهوری امسال همین مسئله جوانان باشد. چه جوانان در حوزه مدیریت و چه جوانان در حوزه زندگی (اشتغال و ازدواج). متاسفانه به دلیل کمتوجهی دولت در هر دو حوزه، هر کاندیدایی که با دست گذاشتن بر این موضوع به صحنه بیاید و حرف از جوانگرایی در دولت و ایجاد اشتغال برای جوانان بزند آقای روحانی را با مشکل جدی روبهرو خواهد کرد.
مگر اینکه جناب رئیسجمهور نیز این بار با برنامههای جدیتر برای جوانان وارد انتخابات شود.
آرمان: بانکهای اروپایی حاضر به همکاری عادی با ایران نیستند
یک روزنامه حامی دولت نسبت به عدم انجام همکاریهای عادی با ایران از سوی بانکهای اروپایی در پسابرجام اظهار نگرانی کرد.
احمد حاتمییزد اقتصاددان در گفتوگو با روزنامه آرمان گفت: «مسترکارتها و ویزاکارتها بیشتر توسط شرکتهای بزرگ آمریکایی مدیریت میشود. به رغم توافق برجام، آمریکا ادعا کرده معاملات دلاری ایران از قبل از قضیه هستهای ممنوع بوده و بانکهای اروپایی هم که مبادلات ایرانی را مدیریت کردهاند، جریمههای بسیار هنگفتی پرداخت کردهاند. بیشترین جریمه هم مربوط به بانک بیانپی پاریباس فرانسه با مبلغ حدود 9 میلیارد دلار بوده است. تصمیم بانکهای اروپایی و آسیایی تا حدی تحت تاثیر سیاستهای آمریکا است، یعنی اگر بدانند آمریکا آنها را به واسطه همکاری با ایران مورد مجازات و تحریم قرار میدهد، ترجیح میدهند از سود مختصری که از بانکهای ایران میبرند، صرفنظر کنند تا منافع بیشتری که در آمریکا دارند، محفوظ بماند. در نتیجه بعد از برجام برخی بانکهای آمریکایی و اروپایی حاضر به همکاری با ایران، حتی در حد مراودات معمولی هم نشدهاند، چه برسد به مسترکارت و ویزاکارت.
معاون اوباما: تقصیر ما نیست روحانی درباره دستاورد توافق «غلو» کرد
نشریه فارنپالیسی در تحلیلی به قلم «ایلان گلدنبرگ» از مقامهای دولت باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا نوشت؛ دولت روحانی، رئیسجمهور ایران درباره مزایای اقتصادی توافق هستهای غلو کرده است.
به گزارش رجانیوز «گلدنبرگ» که بین سالهای 2009 تا 2012، در دفتر معاون وزیر دفاع آمریکا به عنوان مشاور ویژه امور خاورمیانه و ایران حضور داشته در یادداشتی در فارنپالیسی نوشت: «در واقع، ایران از سرعت کاهش تحریمها در دوران اوباما ناراضی بود.»
او اضافه کرده است: «بخش زیادی از این موضوع تقصیر دولت ایران است، چرا که پرزیدنت روحانی این توافق را با غلو در مزایای اقتصادی آن به عموم مردم فروخت.»
«گلدنبرگ» اضافه کرد: تردید شرکتهای بینالمللی برای سرمایهگذاری در ایران در دوران پسابرجام پس از روی کارآمدن دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از گذشته هم بیشتر شده است.
شرکتهای اروپایی، رسانههای غربی و مقامات غربی در ماههای گذشته بارها به این موضوع اذعان کردهاند که بانکهای بینالمللی از بیم نقض تحریمهای آمریکا از انجام تراکنشهای بانکی مربوط به ایران امتناع میکنند.