kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۰۰
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۶

راه ماندگار (يادداشت روز)

خيزش عظيم مردم ايران و نشاندن نسخه اسلام ناب محمدي(ص) بر کرسي حاکميت «حاکميت دين» در عصر يخبندان ايمان و عقيده و رواج  عقيده‌هاي باطل ليبراليستي و اومانيستي، چنان براي غرب و غرب‌باوران ويرانگر و شکننده بود که براي مقابله با آن به هر حربه‌اي از جنگ و شورش‌ تا توطئه‌هاي گوناگون متوسل شدند. اما يکي از راه‌هايي که به نظر آنها بسيار موثر و تعيين‌کننده بود، به صف کردن بردگان فکري غرب و پياده‌نظام تهاجم فرهنگي عليه ايمان و عقيده مردم بود. اين پياده‌نظام که در پوستين علم و دانش سال‌ها پُز روشنفکري داده بود و نان آن را خورده بود، اکنون مي‌بايست خدمتي درخور به صاحبان اصلي انديشه‌هايش تقديم کند! آنها که اغلب نشخوارکننده انديشه‌هاي قرون 16 و 17 ميلادي و سال‌هاي سياه فرهنگي غرب بودند حمله به نظام اسلامي در پوشش موج‌سازي عليه «دين دولتي» را در دستور کار خود قرار دادند و ناگهان  در يک فرايند هماهنگ، با روش‌هاي گوناگون به آن پرداختند. آنها چنان در مورد دين دولتي سخن مي‌گفتند  و براي جدايي دين از حاکميت سينه چاک مي‌کردند که گويي به کشفي مهم و شناسايي معضلي عظيم در پيش روي بشريت دست يافته‌اند! اما اندکي بعد و وقتي که غرب و رسانه‌هايش به صورت مستقيم وارد عرصه شدند و به صراحت از اين افراد با اسم و رسم به بزرگي ياد کردند و راه آنها را ستودند، ابرها کنار رفت و معلوم شد که اين ماموريت از کجا به بردگان فکري داده شده و اين جماعت بي‌ريشه عامل چه کساني هستند؟ بي‌بي‌سي در کسوت اسلام‌شناس و متخصص جريان مرجعيت و فقاهت ظاهر شد و با نام بردن از علماي بزرگي که در قيد حيات نيستند همچون مرحوم آيت‌الله مرعشي نجفي و مرحوم آيت‌الله گلپايگاني، آنها را مخالف حکومت ديني معرفي کرد! آنها حتي پا را فراتر نهادند و حوزه علميه نجف و مشخصا آيت‌الله سيستاني را در مقابل حوزه علميه قم و حاکميت ديني معرفي کردند! اما نقش بي‌بديل و غيرقابل انکار ايشان در قوام دولت و کشور عراق آب سردي بود بر آن همه دروغ و دروغپردازي. نمايندگان فکري آنها و برخي از افراد احزاب اصلاح‌طلب مانند حزب مشارکت و حزب کارگزاران هم مخالفت خود با حکومت ديني و لزوم جدايي دين از سياست و در پيش گرفتن مشي ليبراليستي را اعلام کردند! آنها به صراحت از ضرورت برپايي جمهوري خالص! در ايران دم زدند و باز هم بنگاه خبرپراکني دولت‌هاي انگليس و آمريکا و ماشين تبليغاتي رژيم اشغالگر قدس به تعريف و تمجيد از اين سخنان روي مي‌آورد.
اما وقتي مردم دين‌مدار کشورمان پاسخ اين سخنان را با قوت و قدرت و با به کار بستن تعاليم ديني در تمامي شئون اقتصادي، سياسي و اجتماعي خواستار شدند و براي رسيدن به اين مقصود، از بذل جان نيز دريغ نورزيدند، جماعت شبه‌روشنفکران غربزده و همان‌ها که دين دولتي را مانع نشاط و آزادي  و تحميل شده بر مردم مي‌دانستند سراسيمه به ميدان گسيل شدند و به دروغ در سوگ آزاد نبودن مردم اشک ‌ريختند و مردم را فاقد شعور و درک مباني اوليه سياسي دانستند و به ساحت مردم نجيب کشورمان توهين کردند! آنها به صراحت دين و پيروي از دين را مخالف عقل و برداشت عقلي معرفي کردند و دينداري را جبهه‌اي مقابل عقل‌مداري به تصوير کشيدند تا بدينوسيله به زعم خود توده‌هاي دين‌مدار جامعه را غيرعاقل معرفي کرده و تحقير نمايند! و اين چيزي نيست جز انتقام کور سيلي‌خوردگان و کوتوله‌هاي فکري از ملتي که پاي دين خود با همه وجود ايستاده است.
اما اصل ماجرا چيست و آنها به دنبال چه مي‌گردند؟! آيا به راستي دغدغه آنها نبود آزادي و امنيت مردم است؟!
واقعيت اين است که جامعه ايران، جامعه‌اي ديني و اعتقادي است و اين واقعيت بر هيچکس  پوشيده نيست و از اين منظر  سخنان اين مدعيان، توهين به باورها و ارزش‌هاي يک ملت بزرگ و فرهيخته است. رهبر معظم انقلاب در ديدار اخير اعضاء شوراي عالي انقلاب فرهنگي با ايشان در اين خصوص فرمودند: «مي‌بينم در بعضي از مطبوعات، نوشته‌ها و گفته‌ها، بعضي‌ها با عنوان کردن «دين دولتي» و «فرهنگ دولتي» مي‌خواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخريب کنند و به اصطلاح يک انگ غلطي به آن بزنند که آقا اينها مي‌خواهند دين را دولتي کنند، فرهنگ را دولتي کنند! اين حرف‌ها يعني چه؟! دولت ديني با دين دولتي هيچ فرقي ندارد. دولت جزو مردم است دين دولتي يعني دين مردمي، همان ديني که مردم دارند، دولت هم همان دين را دارد.»
اين سخنان، جان کلام و پاسخ روشن به مدعيان دين دولتي است که در خود نکته ظريف ديگري هم دارد و آن اين که ايشان از تلاش مدعيان اين موضوع براي محدود کردن نظارت دولت پرده برمي‌دارند. واقعيت اين است که غربزدگان به دروغ ادعا مي‌کنند که دين دولتي در حريم خصوصي مردم دخالت مي‌کند و جامعه را محسوس و نامحسوس مديريت مي‌کند و اين در حالي است که حکومت اسلامي با تکيه بر موازين ديني نه فقط حريم خصوصي افراد را محترم مي‌شمارد بلکه سخت‌ترين مجازات‌ها و موانع را براي دخالت‌کنندگان در حريم خصوصي مردم قائل است و بيشترين تساهل و تسامح را در مواردي که پاي حريم خصوصي مردم در ميان است، روا مي‌دارد. اين نکته را به آساني مي‌توان با مراجعه‌اي گذرا به آموزه‌هاي اسلام عزيز مشاهده کرد.
 اکنون به اين سخن يک مقام ارشد قضايي آمريکا در خصوص شنود مکالمات مردم آمريکا و جاسوسي از مردم جهان توجه کنيد که گفته است: اين حجم شديد از شنود و دخالت در زندگي مردم، در تاريخ آمريکا بي‌سابقه بوده و با اين روش مي‌توان گفت که هيچ حريم خصوصي باقي نمانده است. امروز روح واضعان قانون اساسي آمريکا از اين رفتارها آزرده و ناراحت است! 
حال بايد از اين مدعيان پرسيد که نظام سرمايه‌داري که قبله آمال شماست ناقض آزادي‌هاي شهروندي است يا دولت برخاسته از دين مبين اسلام که در باورهاي عميق و فطري مردم و بسترهاي عقلي و علمي جاي دارد؟
نکته ديگر آن که آرزوي آنها از کوبيدن بر طبل «دين دولتي» ساقط شدن اين حاکميت است. يعني حاکميتي که با 98/2 درصد رأي يک ملت حاکم شده، از ديد آنها حاکميتي تحميلي و مخالف خواست و عقيده مردم است! آيا اين عدد شما را به ياد موضوع خاصي نمي‌اندازد؟! حدود دو سال قبل در آمريکا، جنبشي موسوم به جنبش وال‌استريت يا جنبش 99 درصد برپا شد که خروش اکثريت 99 درصدي آمريکا در مقابل اقليت يک درصدي سرمايه‌داري بود. آيا نسخه‌اي که اين مدعيان براي جامعه ما مي‌پيچند، همان نسخه نيست؟ آنها دقيقا مي‌خواهند 99 درصد مردم ايران همانند مردم آمريکا برده يک درصد طبقه مرفه و سرمايه‌دار باشند و البته در تلاشي کودکانه اين آرزوي به گور بردني را در پوشش فريبنده دموکراسي و آزادي به خورد مردم مي‌دهند!
اما بايد به اينان گفت به رغم هياهو و دروغ‌پردازي‌هاي شما، مهمترين مسئله مردم دينشان است و دولت ديني افزون بر ابعاد ملکوتي و آسماني آن، مردمسالارترين دولت است که نماينده اصلي‌ترين خواست مردم يعني دين است و به همين دليل است که تکليف انکارناپذير و قطعي حاکميت، براساس خواست مردم، تحکيم و ترويج مباني و آموزه‌هاي ديني و پيشگيري از تخريب آن است همان تکليفي که رهبر معظم انقلاب تحت عنوان باغباني و کندن علف‌هاي هرز از آن ياد مي‌کنند.  به خصوص در حالي که به فرموده امام راحل عظيم‌الشان، جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدي(ص) است اين تکليف مضاعف مي‌شود و البته همگان مي‌بينند که اين هياهوها در مقابل نورافشاني خورشيد پرفروغ اسلام و انقلاب تاکنون نتيجه معکوس داده و شور و شعور مردم نسبت به اسلام عزيز گواه آن است. امانوئل والرشتاين جامعه‌شناس مشهور آمريکايي در اين باره گفته است: 
«تمام دکترين‌ها در دنيا به مرور کهنه و بي‌جاذبه مي‌شوند و تنها دکترين ولايت فقيه امام خميني(ره) است که نه تنها کهنه نشده، بلکه هر روز با طراوت‌تر و تازه‌تر شده و براي توده‌هاي مردم در جهان جذاب‌تر مي‌شود.»
حسين شمسيان