دوران حیات و امامت امام حسن عسكرى علیهالسلام(مقاله وارده)
اصغر منتظرالقائم -استاد دانشگاه اصفهان
حسن بن على علیهالسلام در هشتم ماه ربيعالاخر سال 232 هجرى از مادرش حُدَيث در مدينه منوّره به دنيا آمد.1 القاب وى صامت، زكى، شافى و مشهورترين آنها عسكرى بود زيرا در پادگان نظامى شهر سامرا زندگى مىكرد و كُنيه او ابومحمّد مىباشد.2 از دلايلى كه شيعيان براى امامت امام عسكرى علیهالسلام مطرح مىكنند، علاوهبر حديث لوح از رسولالله صلیاللهعلیهوآله نصوصى است كه پدر بزرگوارش بر امامت وى فرموده است. از جمله على بن مهزيار روايت كرده: «از حضرت هادى علیهالسلام پرسيدم، اگر براى شما پيشآمدى شد، ما به چه كسى پناه ببريم؟ فرمود: عهد من براى بزرگترين فرزندم ابومحمّد است». آن حضرت در علم، عبادت، زهد، كمال، دورى از پليدىها، شجاعت، كرم، سخاوت و ساير مكارم اخلاقى بر همگان پيشى داشت. دوست و دشمن او را به نيكى ياد مىكردند و مقام ارجمند او را گرامى مىداشتند.3
شرايط فتنه و اختناقآميز سامرا كه امام هادى علیهالسلام در آن زندگى مىكرد، مانع از معرفى مستقيم جانشين خود به همه پيروانش بود، لذا كار معرفى امام عسكرى علیهالسلام براى جانشينى در ماههاى پايانى حيات امام على بن محمّد علیهالسلام صورت گرفت و آن حضرت تنها به ياران نزديك خود، جانشينش را معرفى مىكرد. به همين سبب پس از رحلت امام هادى علیهالسلام شمار اندكى از شيعيان به برادرش جعفر بن على گرويدند4 ولى عظمت شأن و مقام علمى و معنوى امام عسکری علیهالسلام در همهجا پيچيد و امامت وى در ميان شيعيان تثبيت گرديد.5
اوضاع سياسى دوران امامت حسن بن على علیهالسلام
حيات آن امام همام در دوران سه تن از خلفاى عباسى گذشت. پس از معتز، مهتدى و سپس معتمد خليفه گرديد. به نوشته برخى مورخان، در ميان بنىعباس مهتدى همانند عمربن عبدالعزيز بود.6
امام حسن عسكری علیهالسلام در طى شش سال امامت خود، همواره تحت كنترل و مراقبت قرار داشت و او را چندينبار نزد سختترين دشمنان اهلبيت، محبوس كردند، ولى نفوذ كلام و معنويت آن حضرت سبب شد تا زندانبان وى، از ستايشگران آن حضرت گردد. بار ديگر عباسيان وى را به يكى از سرداران ترك سپردند تا در حبس بر او سخت گيرد. پس از مدّتى در پاسخ به اعتراض عباسيان كه چرا بر او سخت نگرفته است، گفت: «اين مرد روزها روزهدار و شبها به عبادت ايستاده و سرگرمى جز عبادت ندارد». عباسيان نيز سرافكنده بازگشتند.7 ترس و وحشت و مراقبت دستگاه خلافت به سبب:
1. امام عسكرى علیهالسلام راهنما و مرشد نيروى عظيم و سازمانيافته شيعيان بود.
2. دستگاه جاسوسى عباسى براساس اخبار و روايات مربوط به قائم آلمحمّد(عج)، مىدانستند كه مهدى(ع) از نسل امام عسكرى علیهالسلام خواهد بود.
نگرانى دستگاه خلافت عباسى چنان بود كه وى ناگزير بود، هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شود. برخى گزارشها نشان مىدهد كه در مسير رفتوآمد آن حضرت به دارالخلافه، شيعيان و انبوه مردم سامرا تجمع مىكردند8 تا امام عسكرى علیهالسلام را مشاهده كنند و از معنويت وى بهره ببرند. در مقابل اين مراقبتهاى سخت، امام ناگزير بود شيوه تقيّه را پيشه نمايد و گاه به شيعيان مىنوشتند در مسير راه سلام و حتى اشاره هم به من نكنيد زيرا شما در امان نيستيد. روزى يكى از شيعيان وى قصد داشت فرياد بزند اى مردم اين ابومحمّد حجّت خداست، ناگهان امام عسكرى(ع) با اشاره انگشت سبابه او را دعوت به سكوت كرد و بعداً به وى فرمود: «بايد رازدارى كنيد وگرنه كشته مىشويد، پس خود را به خطر نيندازيد».9
معتمد عباسى از آن حضرت چنان وحشت داشت كه دائماً از زندانبان خبر آن حضرت را مىگرفت و هنگامى كه از وى شنيد كه آن حضرت دائماً در حال روزه و عبادت است، دستور داد تا وى را در ماه صفر 260 هجرى از زندان آزاد سازند.10 سرانجام آن امام همام در هشتم ماه ربيعالاول سال 260 هجرى در سن 28سالگى به شهادت رسید و طى مراسم باشكوهى او را تشييع كردند. در آن روز شهر يكپارچه شيون و زارى بود، بازارها تعطيل گشت و سامرا در آن روز همچون روز رستاخيز گرديد.11 و جنازه آن حضرت را در كنار مرقد پدر گرامىاش دفن كردند.12 دلايل چندى به ما نشان مىدهد رحلت آن حضرت بر اثر مسموميت به شهادت رسيده است. اين دلايل عبارتند از:
1. خلفاى عباسى طى شش سال امامت آن حضرت پيوسته او را تحت كنترل و مراقبت و در حبس داشتند.
2. پيش از معتمد، مهتدى درصدد قتل آن حضرت برآمد ولى اجل به او مهلت نداد.
3. اصرار دستگاه خلافت عباسى براى نشان دادن سالم بودن جنازه در ملأ عام. آنگونه كه برادر خليفه در ميان مردم كفن را از روى چهره آن امام كنار زد و علويان و بنىهاشم و بزرگان و سران سپاه و قضات را شاهد گرفت كه جنازه سالم است.13
4. پيشبينى امام عسكرى(ع) به مادر خود كه فرموده بود، در سال 260 هجرى به من اذيتى خواهد رسيد كه مىترسم مرا دچار رنج و مشقت نمايد.14
5. كوتاهى عمر امام حسن عسكرى علیهالسلام و رحلت ناگهانى وى در 28سالگى بدون سابقه بيمارى، فاصله كوتاه رهايى آن حضرت از زندان تا رحلت وى كمتر از يك ماه بود كه نشان از توطئه دستگاه خلافت عباسى در به شهادت رساندن آن امام دارد.
فعاليّتهاى فرهنگى امام عسكرى در راستای توانمندسازی امامیه
الف: هدايت و ارشاد مسلمانان و شيعيان:
آن حضرت كوشش وسيعى براى دفاع از عقيده اسلامى و اصول اعتقادى شيعه به عمل آورد، آنگونه كه طى نامهاى به اسحاق بن اسماعيل نيشابورى وى را از كوتاهى در دين و آخرت بازداشت15 و شيعيانش را به پرواى از خدا، پارسايى در دين، كوشش در راه خدا، راستگويى، اداى امانت، سجده طولانى، نيكى با همسايه، احسان و محبت به خويشاوندان و خوشاخلاقى دعوت كرد و به آنان سفارش كرد زينت ما باشيد و ننگ ما نباشيد.16 امام انحرافات فرقههاى اسلامى را تصحيح مىکرد، آنگونه كه اعتقاد اهل حديث را درباره غيرمخلوق بودن قرآن ابطال كرد و فرمود: «خداوند خالق و آفريدگار همهچيز است و غير از او هرچه هست مخلوق و آفريده است».17 آن حضرت به هدايت شيعيان خود در برابر جريانات انحرافى غلو و مدعيان دروغين امامت، مىپرداخت. وى يارانش را از برداشتهاى انحرافى از قرآن و تفسيرهاى باطل بر حذر مىداشت. در عين حال مراقب بود كسانى عامل انحراف عقيدتى مسلمانان را فراهم نكنند از جمله پاسخ به يعقوب بن اسحاق كندى درباره تناقضگويى قرآن بود، که سرانجام كندى اعتراف كرد: «چنين نظرى جز از اين خاندان صادر نمىشود».18
ب: آمادهسازى اذهان عمومى براى مسئله غيبت:
امام عسكرى علیهالسلام با گفتار و رفتار خود اين پديده را براى شيعيان تبيين مىكرد آنگونه كه از پشتپرده با خواص و غيره سخن مىگفت، مگر اوقاتى كه براى رفتن به دارالخلافه ظاهر مىشد. اين عمل مقدمه غايبشدن امام زمان را فراهم مىكرد تا شيعيان با اين موضوع مأنوس شوند و منكر غيبت امام زمان نشوند.19 آن حضرت وجود مبارك حضرت مهدى(عج) را براى ياران خاص خود ثابت مىكرد و طى نامههايى تولد وى و مسئله جانشينىاش را به اطلاع آنان مىرساند. از آن جمله محمّد بن على بن بلال مىگويد: «امام عسكرى يكبار سال پيش از وفات خود و بار ديگر سه روز پيش از وفات خود جانشين خود را به من گزارش داده بود».20 امام عسكرى علیهالسلام پيش از وفات خود ياران خاص خود را چنان با مسئله غيبت آشنا ساخت كه وقتى رحلت كرد همگى آنان اتفاق داشتند كه او فرزندى را جانشين قرار داده است و به یاران خود مىگفتند اسم از او نبريد و آن را از دشمنان نهان داريد.21
ج: تربيت روایان و اصحاب:
امام عسكرى علیهالسلام برخلاف كوتاهى دوران امامتش و تحت كنترل قرار داشتن و حبس در طى ايّام امامت خود، به راهنمايى و ارشاد شيعيان خويش و ياران پدرش مىپرداخت و طى جلسات حضورى و با نامههاى كتبى آنان را هدايت مىكرد و از افتادن آنان در گرداب فرقههاى انحرافى جلوگيرى مىنمود. منابع، آمار ياران امام حسن عسكرى علیهمالسلام را به شمار 102 نفر نام بردهاند.22 سه نفراز آنان عبارتند از:
1. حسين بن أشكيب مَروَزى: وى از اصحاب امام هادى و امام حسن عسكرى علیهمالسلام و از متكلمين، محدّثين و نويسندگان عالىمقدار شيعه بود. اصل او از مرو و سپس مقيم قم و خادم مقبره فاطمه معصومه بود.23 وی راوى صحيفه سجّاديه است.24
2. هارون بن مسلم: اصل وى از انبار و ساكن سامرا بود. وى را از محدّثان و مورّخان ثقه و صاحب تأليف دانستهاند.
3. محمد بن حسن بن فَرُّوخ صَفّار: وى از محدّثان گرانقدر و ثقه شيعه و متوفاى 290 هجرى در شهر قم مىباشد. وى داراى بيش از 38 اثر درباره اعتقادات و مسائل شرعى و آداب اجتماعى و زندگى شيعيان مىباشد. از جمله كتاب بصائرالدّرجات مىباشد25.
آثار علمى امام حسن عسكرى علیهالسلام
1. روايات: در كتابهاى حديثى شيعه به ويژه كتب اربعه روايات بسيارى از آن امام همام نقل شده است.
2. رسالة المنقبة: اين كتاب درباره مسائل حلال و حرام بوده است.
3. نامهها: آن حضرت نامهنگاری یکی از راهبرهای توانمندسازی امامیه از سوی امامان علیهمالسلام بود. به وسيله آنها به شبهات و اشكالات آنان پاسخ مىگفتند، از آن جمله، نامه به اهالى قم و آوه است.26
نتیجه:
فعالیتهای علمی امام عسکری علیهالسلام ناظر به توانمندسازی مذهب امامیه و رد مبانی و آرای فکری مخالفان بود؛ جریانهای مذهبی و کلامی گوناگونی مثل مذاهب چهارگانه و معتزله و زیدیها و غالیان بود که موجبات اختلاف امت را فراهم میکرد. امام به شکل هوشمندانهای به تبیین مقوله امامت و رهبری پرداخت و با ادله و استدلالهای خود تفسیر مخالفان از این دو مقوله را رد کرد. آن حضرت با زمینهسازی مسئله غیبت و تبیین مفهوم ولایت و اجتهاد فقها به توانمندی و ادامه حیات مذهب امامیه حتی در زمان عدم حضور فیزیکی امام در جامعه کمک کردند. امام عسکری علیهالسلام، در محیط وحشت و اضطراب سامرا که در آن شیعیان کمی حضور داشتند، توانست برنامههای خود را در حفظ و تفسیر دین و هدایت امت و توانمندسازی شیعیان به روش تقیه اجرا نمایند و برای ورود به عصر غیبت آماده کند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نوبختى، فرقالشيعه، ص 139.
2. ابن شهرآشوب، مناقب آلابىطالب، الجزءالرابع، ص 421.
3. همان، ص 307.
4. نوبختى، فرقالشيعه، ص 138.
5. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 304.
6. مسعودى، التنبيه و الاشراف، ص 353.
7. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 316، 320.
8. محمد بن جرير بن رستم طبرى، دلائل الامامه، ص 226.
9. مسعودى، اثباتالوصية لعلى بن ابىطالب، ص 266.
10. همان، ص 269.
11. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 311.
12. همان، ص 301.
13. همان، ص 311.
14. مسعودى، اثبات الوصيه، ص 268.
15. ابن شعبه حرّانى، تحفالعقول، ص 577.
16. همان، ص580.
17. ابن شهرآشوب، مناقب آلابىطالب، الجزءالرابع، ص 436.
18. همان، ص 424.
19. مسعودى، اثباتالوصيّه لعلى ابن ابىطالب، ص 286.
20. شيخ مفيد، الارشاد، ج2، ص 328.
21. شيخ صدوق، كمالالدّين و تمامالنّعمة، ج1، ص 184.
22. شيخ طوسى، رجال، ص 427.
23. نجاشى، رجال، ص 44، شماره 88.
24. على بن الحسين(ع)، صحيفه سجّاديه، روايت حسين بن اَشكيب، ص 48.
25. نجاشى، رجال، ص 438، شماره 1180.
26. ابن شهرآشوب، مناقب آلابىطالب، الجزءالرابع، ص 424.