کد خبر: ۳۰۴۷۱۵
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۱:۰۶

میراث سیاه فرانسه در آفریقا و پیامدهای طبیعی آن (نگاه)

 
 
امین‌الاسلام تهرانی
در یکی دو سال اخیر بسامد خبرهای «ضدفرانسوی» از قاره آفریقا بسیار بالا رفته است؛ از اخراج نظامیان فرانسوی تا ممنوعیت نوشتن به زبان فرانسوی در روزنامه‌ها، که اخبار آن‌ها را کم ‌و ‌بیش در همین صفحه روزنامه و جراید دیگر خوانده‌اید. اما آنچه باید مورد توجه قرار داد علتِ این امر است که آن را باید در تاریخ استعمارگری طولانی فرانسه در این قاره و دخالت‌های مخرب آن حتی در دوره پس از استعمارگری جست‌و‌جو کرد. در یادداشت پیش رو پرتوی بر تاریخ استعماری فرانسه و دخالت‌های آن در قاره آفریقا انداخته‌ایم.
استعمار فرانسه در آفریقا و دیگر نقاط جهان نمونه‌ای از خشونت ساختاری و بهره‌کشی سیستماتیک است که اثرات آن تا قرن‌ها باقی مانده است. یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های این استعمار، الجزایر است که در سال 1830 تحت سلطه فرانسه درآمد. مردم الجزایر طی این دوران با سرکوب شدید و جنایاتی مانند کشتار، شکنجه، و تخریب مواجه شدند. «الکسی دو توکویل»، اندیشمند فرانسوی، در سفر خود به الجزایر در سال 1841 اذعان داشته است که تخریب روستاها، آتش زدن مزارع، و بازداشت غیرنظامیان بخشی از استراتژی جنگی فرانسه برای نابودی مقاومت مردم بوده است. افزون بر این، حدود 1.5 میلیون نفر از مردم الجزایر طی دوران استعمار فرانسه شکنجه یا کشته شدند؛ هرچند مقامات فرانسوی این رقم را تنها 350 هزار نفر عنوان کرده‌اند. خشونت‌های فرانسوی‌ها در الجزایر از روش‌های متعددی برای سرکوب استفاده کرد. ژنرال‌های فرانسوی، از جمله «ژاک ماسو» و «پل آسارس»، اعتراف کرده‌اند که شکنجه و اعدام‌، بخشی جدایی‌ناپذیر از سیاست جنگی فرانسه بوده است. روش‌هایی مانند شوک الکتریکی، فرو بُردن قربانیان در آب منجمد، و تجاوزهای گروهی از جمله شیوه‌های رایج شکنجه بوده‌اند! یکی از نمادهای مقاومت الجزایر، «جمیله بوپاشا»، قربانی همین خشونت‌ها بود. او که به اتهام بمب‌گذاری دستگیر شد، تحت شکنجه‌های وحشیانه و تجاوزهای مکرر قرار گرفت، اما هرگز اتهامات را نپذیرفت. روایت‌های او و دیگر مبارزان، از جمله در کتاب سیمون دو بووار، به نمادی از جنایات فرانسه علیه الجزایری‌ها تبدیل شده است. افزون بر الجزایر، فرانسه در بسیاری از کشورهای آفریقایی سیاست‌های استعماری مشابهی را اجرا کرد. کشورهایی مانند مراکش، تونس، سنگال، ساحل‌عاج، مالی، نیجر، بورکینافاسو، گینه، بنین، توگو، چاد، گابن، کامرون، آفریقای مرکزی، و کنگو سال‌ها تحت سلطه فرانسه قرار داشتند. در این کشورها، فرانسه منابع طبیعی را به نفع خود استخراج کرد و مردم بومی را به ‌عنوان نیروی کار ارزان به کار گرفت. این سیاست‌ها نه‌تنها موجب فقر و نابرابری گسترده شد، بلکه ساختارهای سیاسی و اجتماعی 
این کشورها را نیز تضعیف کرد. حتی پس از استقلال این کشورها، فرانسه از طریق دخالت‌های سیاسی و حمایت از دولت‌های وابسته، نفوذ خود را حفظ کرد.
در دوران معاصر نیز فرانسه نقش مخربی در آفریقا ایفا کرده است. یکی از نمونه‌های برجسته‌، حمله به لیبی در سال 2011 بود. با تشدید جنگ داخلی در لیبی، فرانسه به رهبری نیکلا سارکوزی از پیشگامان مداخله نظامی شد و حملات هوائی گسترده‌ای را به بهانه ایجاد منطقه پرواز ممنوع آغاز کرد. اگرچه هدف اولیه این حملات سرکوب نیروهای وفادار به معمر قذافی بود، اما در عمل، منجر به تلفات گسترده غیرنظامیان و ویرانی زیرساخت‌ها شد. فرانسه که پیش‌تر از حامیان قذافی بود، با مرگ او پرونده نفوذ دیرینه‌اش در لیبی را بست، اما این مداخله بی‌ثباتی بیشتری در منطقه ‌ایجاد کرد. استعمار و دخالت‌های مخربِ فرانسه در آفریقا، از الجزایر تا لیبی و سایر کشورها، با خشونت، استثمار و تخریب اجتماعی همراه بوده است. این میراث نه ‌تنها موجب ویرانی اقتصادی و اجتماعی این کشورها شده، بلکه بستری برای مداخله‌های مداوم سیاسی و نظامی فراهم آورده است. فهرست کشورهایی که تحت استعمار فرانسه بودند، از کانادا و آمریکا تا آفریقای مرکزی و تونس، گواهی بر گستره این امپریالیسم است. امروز، افشای این تاریخ و پذیرش مسئولیت از سوی فرانسه، خواسته بسیاری از مردم و فعالان حقوق بشر است که برای عدالت و جبران این جنایات تلاش می‌کنند. تصمیماتی نظیر ممنوعیت نگارش به زبان فرانسوی در روزنامه‌های الجزایر یا اخراج نیروهای نظامی فرانسه از کشورهای مختلف آفریقایی بازتاب طبیعی همین تاریخ سیاه است. مردم آفریقا امروز با تلاش برای بازسازی هویت ملی خود و کاهش وابستگی به فرانسه، می‌کوشند تا میراث استعماری را پشت سر بگذارند و آینده‌ای مستقل و عادلانه‌تر رقم بزنند. این اقدامات نشان از آگاهی جمعی درباره لزوم بازنگری در روابط با فرانسه دارد.