kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۰۸۱۵
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۴

از جنگ‌های خاکستری تا ترفند حاشیه‌سازی (مقاله وارده)

 
 
در دنیای پیچیده و پویای امروز، مفهوم «جنگ» دستخوش تحولات اساسی شده است. درگیری‌ها، دیگر به شکل سنتی و مستقیم رخ نمی‌دهند، بلکه به «مناطق خاکستری» کشیده شده‌اند. منطقه خاکستری فضائی بین جنگ و صلح است که در آن از ابزارهای غیرنظامی مانند اطلاعات، فناوری و روانشناسی برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده می‌شود. در این فضا، «بازدارندگی» به معنای جلوگیری از درگیری مستقیم نظامی و تمرکز بر افزایش هزینه‌های دشمن برای اقدام است.
مفهوم منطقه خاکستری نخستین بار در بازنگری دفاعی سال 2010 وزارت دفاع آمریکا مطرح شد و به تعاملات بین دولت‌ها و گروه‌های غیر‌دولتی در مرز بین جنگ و صلح اشاره دارد. این منطقه شامل ابعاد مختلفی از جمله زمینی، هوایی، فضائی، سایبری، شناختی، دریایی و رسانه‌ای است. فعالیت‌ها در منطقه خاکستری‌، ماهیت پنهان و پیچیده‌ای دارند و شامل عملیات مخفی، جاسوسی، نفوذ سیاسی و رسانه‌ای و ایجاد ابهام است.
منطقه خاکستری ابزاری قدرتمند برای اعمال بازدارندگی است. با استفاده از این ابزارها می‌توان بدون درگیری مستقیم به اهداف استراتژیک دست یافت. فناوری نیز نقش کلیدی در این حوزه دارد. هوش مصنوعی، جنگ سایبری و اطلاعاتی از جمله فناوری‌های مهم در منطقه خاکستری هستند. همچنین، افکار عمومی یکی از اهداف اصلی در این نوع جنگ‌ها است و دستکاری افکار عمومی می‌تواند به اهداف سیاسی کمک کند.
اتفاقات اخیر بین ایران و اسرائیل(بخوانید آمریکا!!!) اعم از تغییر زمین بازی، حذف فرماندهان، استفاده از ابزارهای دفاعی و نوین، نابودی پدافند و ماهواره‌های ارتباطی و ابزارهای جاسوسی، هک، درگیرکردن دولت‌های منطقه‌ای خصوصا در کشورهای مقاومت، استفاده از نیروهای نیابتی، صلح و آتش‌بس، خرابکاری‌های مختلف داخلی، مشارکت‌های دیپلماتیک و... نشان می‌دهد که کنش‌های منطقه خاکستری به صورت کاملا آگاهانه و برنامه‌ریزی شده اتفاق می‌افتد. مقابله با این تهدید نیازمند رویکردی جامع است که شامل برنامه‌ریزی دقیق، استفاده از هوشمندی و طراحی اقدام مطابق با میدان و واقعیت باشد.
در کشور ما نیز اقدامات خوبی برای مقابله با تهدیدات منطقه خاکستری انجام شده است. نهادهای نظامی، امنیتی، مدیریتی و دیپلماتیک و با هدایت هوشمندانه مقام معظم رهبری (حفظه الله)، برنامه‌های جامعی را برای مقابله با این تهدیدات تدوین کرده‌اند. این برنامه‌ها شامل افزایش آگاهی عمومی، رایزنی‌های گسترده با شرکای منطقه‌ای‌، تقویت بیانیه‌های عمومی منسجم و هماهنگ، زمان‌بندی پیام‌های رسانه‌ای و نهادسازی صورت‌گرفته برای توسعه مکانیسم‌های عبور از منطقه خاکستری است.
 با وجود هماهنگی و برنامه‌ریزی دقیق همه نهادهای کشور در مواجهه با تهدیدات خارجی و جنگ ترکیبی، به نظر می‌رسد در حوزه داخلی، رویدادهایی در جریان است که نیازمند توجه بیشتری هستند. اقدامات هدفمند و زیرکانه‌ای در داخل کشور در حال شکل‌گیری است که اگر مورد غفلت قرار گیرند، عواقب جبران‌ناپذیری را به همراه خواهند داشت. 
تحولات (غیر طبیعی) اخیر در کشور نشان از یک برنامه‌ریزی دقیق و هدفمند دارد که با ایجاد آشفتگی و سردرگمی، افکار عمومی را به سمت اهداف مشخصی سوق می‌دهد.
رویدادهای پی‌در‌پی و اغلب متناقضی که در سطح جامعه رخ می‌دهد، حاکی از یک طراحی پیچیده است. این رویدادها نه تنها از نظر زمانی و مکانی با هم همخوانی ندارند، بلکه اغلب با استفاده از ابزارهای رسانه‌ای، فرهنگی، مدیریتی و اقتصادی به گونه‌ای مهندسی شده‌اند که توجه مردم را از مسائل اصلی منحرف کرده و آن‌ها را درگیر مباحث حاشیه‌ای کنند. 
شکل‌گیری ارتش مجازی-رسانه‌ای در لایه‌های مختلف قوه مجریه، انتصابات حاشیه‌دار گسترده در دولت، حتی در بین نزدیکان رئیس‌جمهور، تایید صلاحیت داوطلبان رد گزینش‌شده حرفه معلمی، پر رنگ کردن اختلافات بین ساترا و سکوهای پخش مجازی، ایجاد حواشی در پیرامون برنامه‌های تلویزیونی و مجازی، تایید صلاحیت مجدد افرادی که قبلاً رد صلاحیت شده بودند، ارائه لایحه‌ای برای حفظ جایگاه معاونت راهبردی، تشدید اختلافات بین دولت و مجلس و مباحث مرتبط با قانون حجاب، به وضوح قابل مشاهده است. این اقدامات، که اغلب با حواشی و انتقادات گسترده همراه است، به نظر می‌رسد با هدف ایجاد یک شبکه قدرتمند و هدایت افکار عمومی در جهت خاصی صورت می‌گیرد. 
یکی از مهم‌ترین ابزارهای این برنامه، ایجاد سرگرمی‌های فراگیر (با محتوای بی‌کیفیت) است که به صورت هدفمند و سازمان‌یافته در اختیار مردم قرار می‌گیرد. این حجم عظیم از محتوا، توجه افراد را به خود جلب کرده و آن‌ها را از مسائل مهم جامعه دور می‌کند. (مشغول سازی)؛ در واقع، با ایجاد «تله حواس‌پرتی دیجیتال»، افراد به جای پرداختن به مسائل اساسی، درگیر جزئیات و سرگرمی‌های بی‌اهمیت می‌شوند.
مباحث در پیرامون فیلترینگ که این روزها بسیار داغ شده است از جمله این موارد است. از یکسو، شاهد همراهی با رفع فیلترینگ توسط اقشار مختلف جامعه از متخصصان این حوزه گرفته تا کسبه مجازی و سکوها و حتی کسانی که مدعی مرجعیت هستند در تقابل و ضریب دادن مخالفت‌های مراجع تقلید با برخی سرویس‌های ارتباطی در گذشته و از سوی دیگر ایجاد فشارهای اجتماعی ـ روانی بر اعضای شورای عالی امنیت ملی (توسط یک فرد امنیتی با پرونده خاص و البته به عنوان معاون اجتماعی رئیس‌جمهور)، بر پیچیدگی این موضوع افزوده است.
موضوعاتی مانند هزینه‌های سنگین فیلترینگ، استفاده عمومی از فیلترشکن‌ها، آسیب‌های اقتصادی ناشی از آن برای کاسبان مجازی، وعده‌های دولت برای رفع فیلترینگ، فعالیت‌های فروشندگان فیلترشکن، افزایش قیمت برخی خدمات اینترنتی، مصاحبه‌های صورت گرفته برخی سکوها در ایجاد رقابت با سکوهای خارجی و حتی ارتباط فیلترینگ با تحریم‌ها، همگی در جریان مشغول‌سازی و البته با نیت حواس پرتی شکل گرفته است. 
علاوه ‌بر این، تکنیک دوگانه‌سازی به شدت در این برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرد. با ایجاد تقابل‌های کاذب و ساده‌سازی مسائل پیچیده، افکار عمومی به سمت قطبی‌سازی سوق داده می‌شود. این امر باعث می‌شود تا مردم به جای بررسی واقعیت‌ها، به دنبال انتخاب یکی از دو گزینه از پیش تعیین‌شده باشند. این در حالی است که اغلب اوقات، هیچ‌یک از این دو گزینه، راه‌حل واقعی مشکلات موجود نیست.
(مباحث مربوط به وفاق ملی، حواشی پس از انتخابات و ادامه آن در جبهه انقلاب بین هواداران دو نامزد، مسائل اقتصادی با ایجاد دوگانه‌سازی‌هایی همچون قطع برق و مشکل مازوت سوزی، گران‌سازی بی‌سر و صدای خدمات عمومی دولت، اختلال در عرضه بنزین و مسائل حاشیه‌ای آن، گران‌سازی عمدی خودروهای بی‌کیفیت، ایجاد حباب مصنوعی در بورس کالا، طلا و...‌، فشار اقتصادی به خانوار و مباحث مربوط به جنگ و افزایش قیمت عرضه دلار، همه و همه از جمله این رفتارهاست.) 
 نتیجه این اقدامات (با روندی بسیار آرام)، ایجاد یک جریان فکری مهندسی شده است که در آن، افراد به جای تفکر مستقل، از پیشداوری‌های دیگران پیروی می‌کنند. این جریان فکری، با استفاده از ابزارهای مختلف رسانه‌ای و روانی، به گونه‌ای طراحی شده است که ارزش‌ها و باورهای افراد را تغییر داده و آن‌ها را به سمت اهداف مشخصی سوق دهد.
به نظر می‌رسد همان طور که در جنگ‌ ترکیبی کنونی در منطقه (درگیری‌های جبهه مقاومت) نظام جمهوری اسلامی با درایت و برنامه‌ریزی دقیق در برابر تهدیدات خارجی و جنگ ترکیبی ایستادگی می‌کند‌، در جبهه داخلی، یک نبرد پیچیده‌تر در جریان است. اقدامی هماهنگ و هدفمند که با تقسیم به پروژه‌های کوچک‌تر و ایجاد حواشی متعدد، تلاش دارد تا افکار عمومی را از مسیر اصلی منحرف کرده و به اهدافی بلندمدت دست یابد.
این پروژه بزرگ با ایجاد تنش‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، جامعه را درگیر مسائلی می‌کند که گرچه فوری و جذاب به نظر می‌رسند، اما از اهمیت اساسی برخوردار نیستند. هدف این است که با تمرکز بر این مسائل سطحی، از توجه مردم به مسائل کلان و استراتژیک کاسته شود و در نتیجه، تغییرات بنیادین و مورد نظر طراحان این پروژه، به آرامی و بدون جلب توجه عمومی صورت گیرد.
این رویکرد، شباهت زیادی به تاکتیک‌های جنگ ترکیبی دارد؛ با این تفاوت که میدان نبرد به جای مرزهای جغرافیایی، در دل جامعه و اذهان عمومی است. دشمنان داخلی و خارجی با استفاده از ابزارها و سکوهای مختلف، تلاش می‌کنند تا با ایجاد آشفتگی و سردرگمی، اراده ملی را تضعیف کرده و به اهداف خود دست یابند.
برای مقابله با این تهدیدات، نیازمند هوشیاری و وحدت ملی هستیم. شناسایی و افشای این پروژه‌های بزرگ و زیرکانه، اجتناب از دید تونلی و دیدن همه محیط و ابزارهای موجود و جدید در کشور‌، فعال‌سازی مؤثرین و حلقه‌های میانی با هوشیاری کامل نسبت به شناخت دقیق صحنه وضعیت‌، حمایت از نهادهای نظارتی و افزایش اشراف اطلاعاتی و تحلیل دقیق وقایع و همچنین بالا بردن ارزش محوری و آرمان محوری به جهت تقویت تاب‌آوری ملی، از جمله اقداماتی است که باید در دستور کار قرار گیرد.
در این شرایط، حفظ آرامش و پرهیز از دام افکار عمومی، کلید موفقیت خواهد بود. با شناخت دقیق اهداف دشمنان و اتخاذ تدابیر مناسب، می‌توانیم از موفقیت این پروژه‌های مخرب جلوگیری کرده و آینده‌ای روشن برای کشور رقم بزنیم.
 محمود کشاورز