kayhan.ir

کد خبر: ۲۹۹۱۹۱
تاریخ انتشار : ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - ۲۱:۲۹
ترامپ چهل و هفتمین رئیس‌جمهور آمریکا شد

آمریکا شیطان بزرگ است فرقی نمی‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد

با پایان رأی‌گیری و شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا، دونالد ترامپ برای بار دوم و پس از وقفه‌ای چهارساله به ریاست جمهوری آمریکا رسید، بررسی سیاست‌های آمریکا در چهار سال غیبت ترامپ نشانگر این است که کمتر تغییری را در دوران تسلط دموکرات‌ها نسبت به دوران ترامپ شاهد هستیم.
 
سرویس سیاسی-
 
«بازگشت تاریخی»، این کلیدواژه‌ای است که توسط نتانیاهو برای انتخاب مجدد ترامپ استفاده شد و به سرعت در سطح رسانه‌های غربی و بین‌المللی نیز به‌کار گرفته شد.
بازگشت ترامپ به ویترین سیاست آمریکا یعنی جایگاه ریاست جمهوری فرصتی برای بازخوانی 4 سال سکونت بایدن در کاخ سفید و ریاست وی بر اتاق بیضی و مقایسه وی با دوره اول ریاست جمهوری ترامپ است.
این بررسی به وضوح نشانگر این است که برخلاف تصور ابتدائی که ترامپ را عنصر بد و از دموکرات‌ها فرشته‌سازی می‌کند هر دو نوع دولت دموکرات و جمهوریخواه در ضربه به منافع ملی ایران، حمایت از رژیم صهیونیستی و به آشوب کشیدن جهان هدف و مشی مشترک داشته و دارند.
در این دوگانه‌سازی که به وضوح در داخل کشورمان نیز از سوی مدعیان اصلاحات پیگیری می‌شود، این طیف با قهرمان‌سازی و فرشته‌سازی از بایدن، هریس و حزب دموکرات، به پیاده نظام بی‌جیره و مواجب این حزب در ایران تبدیل شده بودند.
نگاهی کوتاه به مشی دولت‌های آمریکا از زمان بیل کلینتون تاکنون نشانگر این است که اتخاذ رویکرد تقابل با ایران و ضربه به منافع ملی ایران همواره دارای اجماع دو حزبی بوده و تنها کارویژه‌های هر یک از این دولت‌ها در نوع تقابل با ایران فرق داشته است. 
در این تقسیم کار در حالی که هر دو نوع دولت دموکرات و جمهوریخواه در تقابل و دشمنی با ایران از به‌کار بردن هر روشی اغماض نکردند ولی کارویژه‌هایی به خصوصی را در پیش گرفتند.
دموکرات‌ها شدید‌ترین تحریم‌ها را بر کشورمان اعمال کرده، رویکرد آشوب‌آفرینی را برگزیدند و مهم‌تر از همه از عنصر نفوذ استفاده شایان کردند و جمهوریخواهان با اقدامات نظامی، انجام عملیات‌های تروریستی و جاسوسی و قلدری روی دیگر دشمنی آمریکایی را نشان دادند.
در ذیل به بررسی این دوگانه و یکسانی دو حزب در دشمنی با ایران می‌پردازیم.
داماتو و تحریم‌های ثانویه
هدیه معشوقه اصلاح‌طلبان به ایران
با نگاهی به تاریخچه تحریم‌ها و فشارهای آمریکا می‌توان دریافت که دولت‌های دموکرات ید طولاتری در طراحی تحریم‌ها بر علیه ایران داشته‌اند.
آمریکا در حالی که در روزهای پس از انقلاب اسلامی، از هیچ خدعه‌ و ضربه‌ای به انقلاب جوان و نوپای ایران دریغ نمی‌کردند در دوران پس از اشغال لانه جاسوسی نیز با صدور فرمان اجرائی 1217 درباره تهدید بر علیه امنیت ملی آمریکا (که مبدع و پایه بسیاری از قوانین تحریمی است) در زمان ریاست جمهوری کارتر و حمله به ایران در عملیات ناموفق طبس، نه تنها از رویکرد دشمنی و خیانت خود به ملت ایران دست برنداشتند که رویکردی تهاجمی‌تر را برگزیدند.
مذاکرات الجزایر در پایان ریاست جمهوری کارتر و اشتباه راهبردی مذاکره‌کنندگان ایرانی در آن مذاکرات که منجر به سازوکار غلط دیوان دعاوی ایران و آمریکا و ایجاد ساختاری برای تضییع حقوق ملت در طی سال‌ها و ده‌های آینده شد، گوشه کوچکی از اعتمادساده‌لوحانه و پاسخ ناجوانمردانه آمریکا به این اعتماد بوده است.
رئیس‌جمهور دموکرات بعدی یعنی بیل کلینتون نیز با طراحی قانون معروف به قانون تحریمی ایران و لیبی (که در کشورمان با نام قانون داماتو معروف است) روند افزایش تحریم‌های ایران را ادامه داد. 
این قانون که عمده تجارت دوجانبه را با محدودیت‌های اضافی برای شرکت‌های خارجی در حوزه نفت ایران دخیل هستند هدف قرار می‌داد و از سرمایه‌گذاری‌هایی بیشتر در حوزه نفت و انرژی ایران جلوگیری می‌کرد به سنگ‌بنای قانون‌های تحریمی ایران بدل شد.
در دوران دیگر رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا و سلطه دموکرات‌ها بر مجلسین کنگره بار دیگر تحریم‌ها برعلیه ایران شدت یافت و لایحه جامع تحریم‌ها، پاسخگویی و عدم سرمایه‌گذاری ایران ۲۰۱۰ به تصویب رسیده و اجرا شد.
تحریم‌هایی که در زمان باراک اوباما علیه ایران وضع شد، کشورمان را تحت شدیدترین رژیم‌های تحریمی اولیه و ثانویه در حوزه‌های مختلف همچون نفت و انرژی، حمل‌ونقل محموله‌های نفتی و کشتیرانی و مالیه و بانکداری قرار داد، تحریم‌هایی که وزارت خزانه‌داری آمریکا و دفتر کنترل سرمایه‌های خارجی (اوفک) هر تجارتی با ایران از سوی شرکای تجاری آمریکا و شرکت‌های غیرآمریکایی وابسته به آمریکا را هدف تحریم‌های خود قرار می‌داد.
آشوب، دلیل علاقه مدعیان اصلاحات
به دموکرات‌ها 
دموکرات‌ها نقش مهم دیگری را نیز در چینش سیاست‌های آمریکا علیه ایران برعهده داشته‌اند. دولت‌های دموکرات در اکثر موارد، نقش مهمی در طراحی و حمایت از آشوب‌ها در داخل ایران، به عنوان کلیدی‌ترین ابزار فشار بر نظام جمهوری اسلامی و اجبار نظام به عقب‌نشینی داشته‌اند.
نگاهی به حمایت‌های دولت اوباما از آشوب‌های فتنه 88، طراحی این آشوب‌ها و سوءاستفاده دموکرات‌ها از این فتنه برای ایجاد فشار بر کشورمان، شاید دلیل اصلی عشق مدعیان اصلاحات به دموکرات‌ها را نشان دهد.
اساسا این طیف که حیات خود را تنها در وجود بحران‌های مختلف و متعدد و همچنین آشوب در کشور و سوءاستفاده از این مسئله می‌بینند، همیشه رابطه عاشقانه با دموکرات‌های آمریکایی داشته و دارند. نمود این موضوع نامه‌های خائنانه‌ای است که در سال‌های پس از فتنه 88 از سوی این افراد برای تحریم بیشتر به سوی آمریکایی‌ها فرستاده می‌شد.
برجام و مرگ مولود 
عشق امیرکبیرهای خودخوانده
به دموکرات‌ها
برجام یکی دیگر از جلوه‌های اعتماد ساده‌لوحانه به دموکرات‌ها است. جالب‌تر اینکه ردپای ساده‌لوحان امیرکبیر پندار در تمامی تجربه‌های شکست‌خورده خوش‌بینی‌هایی که با ناجوانمردی آمریکایی رو‌به‌رو شد هویداست.
افرادی که از زمان مذاکرات و بیانیه 1981 الجزایر تا بروکسل‌، سعدآباد و برجام هربار بدون درس گرفتن از تاریخ مسیری را آزمودند که نهایتا با ناجوانمردی و عدم وفای به عهد آمریکا رو‌به‌رو شد.
اعتماد به اوباما و خنده‌ها و تضمین‌های جان کری نهایتا به توافقی ختم شد که حتی در دوران ریاست جمهوری اوباما نیز به لغو تمامی تحریم‌ها همان‌طوری که روحانی در روز اجرای برجام گفته بود نیز منجر نشده و در دوران پیش از ریاست جمهوری ترامپ نیز نتوانست مانعی برای وضع تحریم‌های جدید علیه ایران در آمریکا شود.
تاریخ بعدتر نشان داد که در دعوای توئیتری ظریف و تام کاتن کسی که حقوق بین‌الملل و ساختار حقوقی آمریکا را بهتر از دیگری می‌دانست کاتن سناتور جمهوریخواه آمریکایی بود.
مرگ برجام نیز زمانی اتفاق افتاد که به اذعان موگرینی و سناریوهای لابی صهیونیستی بنیاد دفاع از دموکراسی FDD ترامپ از بی‌عملی دولت روحانی و ادامه اعتماد ساده‌لوحانه این دولت به برجام مطمئن شده بود.
ترور ابزار مشترک جمهوریخواهان و دموکرات‌ها
ترامپ، بایدن و اوباما هر سه اشتراک خاصی در استفاده از ابزار ترور علیه کشورمان داشته‌اند. ترور دانشمندان، افراد ذی‌نفوذ و صاحب تاثیر در تقویت قدرت ایران، عملیات‌های خرابکارانه علیه تاسیسات هسته‌ای کشورمان، حمله‌های سایبری و در نهایت به شهادت رساندن شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی به عنوان عمود و ستون قدرت منطقه‌ای ایران گوشه‌ای دیگر از اجماع دو حزبی در ضربه و جنایت و ترور علیه ملت و کشورمان است.
ترورهایی که چه آشکار و چه پنهان از سوی سازمان‌های جاسوسی آمریکایی و نیروهای جنایتکار ارتش آمریکا طراحی، هدایت و اجرا می‌شد.
دولت‌های دموکرات وجمهوریخواه در استفاده از این ابزار هیچ‌گاه دریغ نکردند.
پایان ماه عسل 
عشق یکطرفه مدعیان اصلاحات 
به دموکرات‌ها
نگاهی به تیترها، گزارش‌های و مطالب رسانه‌های زنجیره‌ای و کارشناسان خود دانشمندپندار دوم‌خردادی و برجامی در روز پیروزی بایدن بر ترامپ در سال 2020 و همچنین رویکرد آنان به رقابت هریس و ترامپ، ذوق‌زدگی ساده‌لوحانه و همیشگی آنان به دموکرات‌ها را نشان می‌دهد. 
این عشق یکطرفه به سرعت با بی‌علاقگی بایدن برای احیای برجام رو‌به‌رو شد و علی‌رغم خیز مجدد دولت روحانی برای احیای توافق شکست خورده برجام در ماه‌های پایانی آن دولت، آمریکای بایدن هیچ رغبتی را برای بازگشت به برجام از خود نشان نداد.
این بی‌رغبتی بایدن در حالی صورت گرفت که دولت روحانی عقب‌نشینی‌های مجددی را در صنعت هسته‌ای در مذاکرات ماه‌های پایانی سال 99 و آغاز سال 1400 پذیرفته بود.
دولت بایدن در سال ابتدائی خود که مصادف با سال پایانی دولت روحانی بود نه تنها به خوش‌خیالی برجامی‌های دولت روحانی علاقه‌ای نشان نداد که خواستار توافقی جدید که طولانی‌تر و قوی‌تر باشد شدند.
جاش گاتهایمر نماینده دموکرات ایالت نیوجرسی در مجلس نمایندگان آمریکا در روزهای پایانی اسفند 99 در توئیتی عنوان کرد: من و مایکل مک کال (نماینده جمهوریخواه ایالت تگزاس در مجلس نمایندگان) هدایت‌کننده گروهی ۲۴ نفره از دموکرات‌ها و جمهوریخواهان هستیم که از محدودیت‌های قوی علیه ایران حمایت می‌کند. ما با بلینکن موافقیم که یک توافق طولانی‌تر، قوی‌تر و سختگیرانه‌تر با ایران رویکرد صحیحی برای حفاظت بهتر از خود و متحدانمان در برابر تهران است.
4 سال جلوس بایدن بر صندلی اتاق بیضی، نه تنها به احیای برجام و وفای آمریکا بر تعهدات خود در برجام منجر نشدکه برعکس به تحریم‌های بیشتر بر ضد ایران و رویکرد خصمانه‌تر نسبت به کشورمان ختم گردید.
مدعیان اصلاحات در این انتخابات نیز همچون گذشته با ابراز عاشقی نسبت به دموکرات‌ها بار دیگر در سراب آرزوهای خود سیر می‌کردند.
در همین راستا نیز یکی از افراد تندرو مدعی اصلاحات در پیامی در فضای مجازی با خوش‌باوری به تفاوت میان هریس و ترامپ عنوان داشت: «تحمل یک آدم خودشیفته و نادرست‌گو و غیرقابل پیش‌بینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتری عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!»
کاربری در فضای مجازی به زیبایی تفاوت دید مدعیان اصلاحات به دموکرات‌ها و جمهوری خواهان را این‌گونه روایت می‌کند: «سیاست اصلاحات با هریس: به به حالا وقتشه که بدیم بره؛ سیاست اصلاحات با ترامپ: اوه اوه حالا وقتشه که بدیم بره»
پنجه چدنی و دستکش مخملی
رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای پیش‌تر در زمان پیروزی بایدن در انتخابات سال 2020 میلادی عنوان داشتند: «سیاست ما در قبال آمریکا مشخص است و با رفت و آمد اشخاص تغییری نمی‌کند. اینکه چه کسی برود و بیاید برای ما فرقی نمی‌کند.»
ایشان در آبان ماه 1389 نیز در سخنانی اظهار داشتند: «رؤسای‌‌جمهور آمریكا در دوره‌های مختلف بعد از پیروزی انقلاب خیلی دولا راست شدند، خیلی حرف‌های چرب و نرم زدند، شاید بتوانند این راه بسته را دوباره باز كنند. ظاهراً حرف‌هائی می‌زنند، اما باطن قضیه همان پنجه‌ چدنی است كه من گفتم در زیر دستكش مخملی پنهان شده است.»
اکنون پس از 4 سال از این سخن حکیمانه رهبری، علاوه‌بر درستی این گزاره، عدم تفاوت میان جمهوریخواهان و دموکرات‌ها در سیاست‌های خصمانه بر علیه ملت ایران بیش از پیش نمایان شده است.
مواجهه ایران با دولت‌های اوباما، ترامپ و بایدن درس‌های بزرگی را برای ملت ایران به همراه دارد که بی‌توجهی به این درس‌ها ضربات بزرگی را به کشور وارد خواهد کرد.
درس‌هایی که غفلت از آن در بروکسل و سعد‌آباد به ضربه به منافع ملی ایران در برجام ختم شد، و به همین منوال، غفلت از تجربه شکست خورده برجام نیز می‌تواند در آینده به ضربات بزرگ‌تری به کشور منجر شود.
اطمینان خاطر دادن از بی‌عملی در برابر جمهوریخواهان همانند وضعیت و مواضعی که در زمان خروج آمریکا از برجام به آنان داده شد به اندازه خوش‌بینی به دموکرات‌ها برای کشور خطرناک خواهد بود.
این مهم‌ترین درسی است که باید از 16 سال مواجهه با 3 دولت اخیر آمریکا گرفت.