کیهان بررسی کرده است
ریشههای فکری و تاریخی «جنایت» در فرقه صهیونیسم
حملات سنگین جنگندههای رژیم صهیونیستی با بمبهای 2000 پوندی (900 کیلو گرم) سنگرشکن طی 24 ساعت گذشته به لبنان که به شهادت 400 نفر از جمله رهبر مقاومت لبنان منجر شد و همچنین حملات وحشیانه و بعضا کور رژیم به مناطق مسکونی هم در لبنان و هم در غزه که باعث بیخانمانی و شهادت بیگناهان زیادی شده است، این سؤال را در ذهن متبادر میکند که چرا رژیم اشغالگر از خونریزی خسته نمیشود؛ چرا این رژیم منحوس به خونریزی و جنایت عادت کرده؟ حقیقتا در تاریخ، چنین رژیمی با این حجم جنایت، کم داریم.
طی حدود یکسال گذشته و از آغاز جنگ غزه طبق آمارهای رسمی بیش از 42 هزار غیرنظامی در غزه و کرانه باختری به شهادت رسیدهاند. شبکه تیآرتی ترکیه در گزارشی بیان کرده است حجم تخریب بمبهایی که بر روی باریکه غزه ریخته شده است، حدودا 5 برابر بمب اتمی است که بر روی هیروشیما ریخته شد. مقامات لبنانی نیز میگویند که از 7 اکتبر پارسال(15 مهر ۱۴۰۲) تاکنون بیش از 1200 نفر طی حملات رژیم صهیونیستی شهید شدهاند که دهها بیگناه اعم از کودک و زن در میان آنها بوده است. با تمامی این شرایط اما ماشین کشتار رژیم همچنان با قدرت ادامه دارد.
وضعیت به حدی بغرنج است که حتی صدای سازمانهای بینالمللی غربی مانند دیوان بینالمللی دادگستری، سازمان عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر نسبت به جنایات یکسال اخیر رژیم بلند شده و این سازمانهای بینالمللی رژیم اشغالگر را متهم به نسلکشی و آپارتاید کردهاند. همچنین روزنامه هاآرتص در گزارشی مینویسد که چندین گروه حقوق بشری شبکه 14 رژیم صهیونیستی را متهم کردهاند که بیش از 50 بار خواستار نسلکشی علیه فلسطینیان شده است و درخواست برخورد با شبکه 14 را داشتهاند اما وحشیگری صهیونیستها مسبوق به سابقه است؛ طوری که در سال 1975 میلادی در مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه 3379 علیه رژیم تصویب میشود. در این قطعنامه «صهیونیسم را نوعی نژادپرستی و تبعیض نژادی درنظر میگیرد.» با این حال این قطعنامه در سال 1991 با فشار آمریکا لغو شد. برای پیدا کردن عوامل و ریشههای این اعتیاد به آدمکشی، در کنار حمایتهای بیحد و حصر کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا برای کشتار مردم بیگناه باید تاریخ صهیونیسم را نیز تورقی کرد.
ریشههای تاریخی خشونت صهیونیسم
شاید بتوان گفت، اولین ریشههای خشونت رژیم صهیونیستی را در آموزههای تورات که کاملا تحریف شده میتوان پیدا کرد. در بخشی از تورات آمده که اگر به شهری نزدیک شدید، ابتدا از آنها بخواهید که تسلیم شوند و خدمتگزارتان باشند؛ اگر قبول نکردند، آنها را محاصره کنید و پس از غلبه بر آنها، مردان را بکشید و هر آنچه هست را بهعنوان غنیمت تصاحب کنید. همچنین تورات پیامبران را خشن و بیرحم توصیف میکند که این نوع نگاه کاملا برخلاف تعالیم واقعی ادیان ابراهیمی هستند. برای نمونه در فرازی از کتاب منسوب به یوشع (علیهالسلام) آمده است که هنگام ورود به «اریحا» این بیرحمی و قتل عام را اینگونه توصیف میکند: «و قوم به آواز بلند صدا زدند، حصار شهر به زمین افتاد... و شهر را گرفتند؛ و هرآنچه در شهر بود از مرد و زن و جوان و پیر و حتی گاو و گوسفند و الاغ را به دم شمشیر هلاک کردند... و شهر را با آنچه در آن بود، به آتش سوزانیدند.» در کتاب اعداد چهارمین بخش از کتاب تورات که منسوب به حضرت موسی علیهالسلام است، گفتههایی به آن پیامبر خدا نسبت داده شده که آشکارا دور از انسانیت و اخلاق است و با تعالیم الهی سازگاری ندارد. در این کتاب آمده است: «پس الآن هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که مرد شناخته، با او همبستر شده باشد، بکشید؛ و از زنان هر دختری را که مرد را نشناخته و با او همبستر نشده برای خود زنده نگاه دارید.»
این نوع نگاه نژادپرستانه در تلمود نیز وجود دارد؛ تلمود کتابی است که توسط عالمان یهود کتاب مقدس را شرح و تفسیر کردهاند. در بخشی از تلمود آمده است که « بهطور کلی، هر که بیرون از دین یهودی است، حیوان است که ما او را سگ، الاغ یا خوک، مینامیم. آنان از نطفه حیواناند... خداوند، اغیار را بهصورت انسان آفرید تا لیاقت خدمتگزاری برای یهود را که جهان به خاطر آنان خلقشده است داشته باشند؛ زیرا شایسته نیست که حیوان با همان صورت حیوانی بهطور شبانهروز، امیر را خدمتگزاری نماید. اغیار بهطور کلی، به دور از احساس و انسانیتاند. لذا، وقتی مرد یا زن مسیحی از دنیا برود، لازم نیست با همان شیوهای که انسان میمیرد تسلیت بگویی، بلکه باید به روشی تسلیت گویی که گویا یکی از حیوانات تحت اختیار تو مرده است... یهودی نباید مسیحی را تمجید کند، مگر اینکه هدفش از تمجید، چیزی شبیه به تمجید از حیوانات باشد چراکه خارج از دین یهود، شبیه به حیوان است.»
اولین پایههای صهیونیسم
با تحریف تورات، اولین پایههای صهیونیسم شکل گرفت. وبسایت میدل ایست آی در این زمینه مینویسد: «از آغاز ایجاد داستان صهیونیسم جمعیت موجود فلسطینی مانعی برای اسکان و استعمار سرزمین فلسطین بوده به همین خاطر جمعیت فلسطینی باید انتقال پیدا میکرد تا یهودیهای مهاجر جایگزین آنها میشدند زیرا صهیونیستها، قوم یهود را قوم برگزیده و فلسطین را سرزمین موعود میدانستند.»
عمروهاشم ربیع پژوهشگر برجسته مصری در مورد جنایتهای رژیم صهیونیستی اظهار میکند «بسیاری از حملات رژیم صهیونیستی به اهدافی است که ارزش نظامی ندارد و تنها بیگناهان کشته میشوند. با اینکه رژیم میداند؛ این خونریزیها موجب منفور شدن در سطح جهانی میشود. با این حال رژیم صهیونیستی تنها در یک صورت میتواند مردم یهود که پراکنده هستند را گردهم آورد و آن هم کشتار، اخراج ساکنان و آواره کردن صاحبان اصلی زمینهای فلسطین است.»
یک پروژه استعماری
وی در ادامه میگوید واقعیت این است که رژیم صهیونیستی یک پروژه استعماری است که توسط غرب برای در امان ماندن منافعشان شکل گرفته. به همین دلیل تئودور هرتزل تئوریسین اصلی صهیونیسم از کشورهای یهودستیز اروپا برای راهاندازی پروژه صهیونیستی کمک خواست و با اینکه صهیونیستم توسط یک یهودی بیدین تأسیس شده و یک دکترین سیاسی است، نه مذهبی اما یکی از ادعاهای اصلی صهیونیسم برگزیده بودن قوم یهود است که این موجب نگاه نژادپرستانه علیه دیگر قوم و مذاهب میشود برای مثال یوآو گالانت وزیر دفاع رژیم به راحتی به فلسطینیها میگوید «حیوانات انسان نما» که این راه را برای سرکوب و کشتار مردم فلسطین باز میکند.
بسیاری از اندیشمندان غربی صهیونیسم را یک جنبش نژادپرستانه و یا استعماری میدانند برای نمونه آوی شلیم یکی از تاریخ نگاران برجسته یهودی اظهار میکند که «صهیونیسم در طول تاریخ خود مملو از مظاهر خصومت عمیق و ریشهدار نسبت به جمعیت بومی بوده است». ادوارد سعید نویسنده مطرح کتاب شرقشناسی با استناد به خاطرات هرتزل در سال 1895 بیان میکنند که مفهوم اخراج فلسطینیان جزء ستونهای صهیونیسم بوده است. هرتزل در خاطرات خود میگوید که «ما تلاش خواهیم کرد تا جمعیت فقیر [فلسطینیها] را بدون توجه به آن سوی مرزها به بیرون برانیم و روند سلب مالکیت و حذف فقرا را به آرامی و با احتیاط دنبال کنیم.»
هدف اصلی رژیم صهیونیستی اخراج فلسطینیها از سرزمینهای خود است اما اگر فلسطینیها به هر طریقی حاضر به کوچ اجباری نشدند باید تسلیم این رژیم شوند و اگر هم کشته شدند مقصر حماس و خود آنها هستند که در خاک خود ماندهاند. در همین رابطه وبسایت مرکز اطلاعرسانی فلسطین مینویسد «کشتار غیرنظامیان توسط رژیم صهیونیستی به منظور ایجاد این تفکر در میان فلسطینیان است که حماس مقصر مرگ و میر وحشتناک است که این همان تاکتیک قدیمی استعمار یعنی تفرفه بینداز و حکومت کن است.» در ادامه این متن آمده است که هدف رژیم ایجاد ایده ترس و ناامنی است تا بدین گونه مردم فلسطین ایده مقاومت را فراموش کنند و اشغالگری را به عنوان یک امر بپذیرند که این یعنی زندگی خفتبار در ازای امنیت شخصی با کمترین میزان عزت و احترام.
با این حال حجم بالای وحشیگریهای ارتش رژیم صهیونیستی و ترس از عواقب آن در سطح جهانی حتی صدای ستوننویس روزنامه هاآرتص را نیز بلند کرده است. گیدوئن لوی روزنامهنگار روزنامه هاآرتص در سرمقاله خود مینویسد که «آیا اسرائیلیها باید از خود بپرسند حاضرند در کشوری زندگی کنند که بر خونریزی بنا شده است... رژیم صهیونیستی با سرعت تبدیل به کشوری
[دولت اشغالگر] میشود که بر خونریزی تکیه دارد.» گیدوئن لوی در سؤالی مهم میپرسد که «آیا ساکنین اراضی اشغالی آماده هستند که قبول کنند رژیم صهیونیستی تنها دولتی است که وجودش براساس خون بنا شده است؟»