سالگرد شهادت آیتالله حسین غفاری
او زیر شکنجههای قرون وسطایی شهید شد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«...هموطن، آیتالله حاج حسین غفاری آذرشهری را قریب 6 ماه پیش، پس از یورش وحشیانه به منزلش دستگیر و 5 ماه تمام مورد بازجویی، تهدید همراه با وحشیانهترین شکنجهها قرار دادند تا ارتباط او را با انقلابیون و جنبش و (همچنین) ارتباطش را با پیشوای اسلام، آیتالله خمینی قطع کنند. در منزل او تعداد زیادی از بیانیهها و جزوات انقلابی پیشوای اسلامی، حضرت آیتالله خمینی را یافتند. این روحانی سرافراز، نمونه پایمردی، ایمان و صداقت بود. نمونه وفاداری به پیشوای اسلام، خمینی بزرگ و با اینکه حدود 60 سال داشت، به اتفاق فرزندش در زندانهای شاه، سختترین شکنجهها را تحمل کرد اما تسلیم بیدادگران ضد اسلامی حاکم بر میهن ما نشد. حوزه علمیه قم آن چنانکه شایسته است، مقاومت غفاری دلاور را شناخت و در مراسمی که به یادبود در مسجد فیضیه قم برپا کرد، با تظاهرات پرشور خود ثابت نمود با مشاهده خشونت و وحشیگری رژیم نه تنها نمیهراسد بلکه مصممتر با قهر و کینه فروزانتر به آرمانش با خدای خود، احترام میگذارد و آن را دنبال میکند...»1
این جملات بخشی از گفتاری بود که درباره شهادت آیتالله غفاری در ساعت 17/30 روز اول بهمن 1353 از رادیو صدای روحانیت مبارز ایران پخش شد. پس از آن که آیتالله غفاری برای آخرین بار در 12 تیرماه 1353 دستگیر شد و اینبار به کمیته مشترک ضدخرابکاری منتقل گردید و زیر شدیدترین شکنجههای ساواک قرار گرفت.
از 15 خرداد 1342 شروع شد
اما آیتالله شیخ حسین غفاری یکی از روحانیون انقلابی و علمای مبارزی بود که بارها و بارها توسط رژیم شاه دستگیر شد. او پس از سرکوب قیام 15 خرداد 1342، زندانی گردید و به علت حمایت بیچون و چرا از امام خمینی، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفت.
آیتالله غفاری پس از آزادی از زندان مانند دیگر علمای مبارز همچنان راه و نهضت امام را ادامه داد و با تبدیل مسجد «الهادی» در خیابان دماوند تهران به کانون مبارزه علیه رژیم شاه، مردم شرق پایتخت را از رهنمودها و سخنرانیها و اعلامیههای رهبری نهضت، برخوردار نمود. به همین جهت بار دیگر در سال 1345 دستگیر شد تا که شاید ارعاب و زندان و شکنجه او را از راه امام بازدارد.2 اما این دوره زندان نیز بر اراده آیتالله غفاری تاثیری نگذاشت و باز هم به مبارزه خود و ایراد سخنرانیهای افشاگرانه ادامه داد تا اینکه در سال 1350 و در آستانه جشنهای منحوس شاهنشاهی برای بار سوم دستگیر شد.3
در آن سالها رژیم شاه با گسترش نیروهای ضدامنیتی خود و با کمک گرفتن از تجربیات سازمان سیا (که ریچارد هلمز رئیسسابق و از افراد با نفوذ آن، در همان ایام به عنوان سفیر آمریکا در تهران ماموریت داشت)، همه نیروهای مخالف را از میدان به در کرده بود اما پیروان امام خمینی از جمله یک روحانی ساده همچون آیتالله غفاری، همه آنها را به ستوه آورده بودند.
تنها آیتالله خمینی میتواند ایران را نجات دهد
در آخرین بازجوییهای ساواک از او چنین آمده است:
«سؤال: چرا به زندان آورده شدید؟
جواب: نمیدانم
سؤال: آیا قبلا به زندان آمدهاید؟
جواب: نیامدهام، آوردهاند.
سؤال: نظر شما راجع به شاهنشاه آریامهر چیست؟
جواب: ایشان با کودتای پدرشان به سر کار آمدند و غاصبند.
سؤال: نظر شما نسبت به خمینی چیست؟
(در اینجا آیتالله غفاری با افزودن کلمه «آقای»، سؤال را به صورت «نظر شما نسبت به آقای خمینی چیست؟» تغییر شکل داد که مورد اهانت و ضرب و شتم بازجوی ساواک قرار گرفت)
جواب: من فکر میکنم تنها کسی که میتواند ایران را نجات دهد، آیتالله خمینی است.»4
شکنجههای وحشیانه
اسناد و گزارشهای ساواک از انتقال مداوم آیتالله غفاری به بهداری زندان، حکایت از شدت شکنجههایی است که بر ایشان وارد میشد. مثلا در روز 22 آذر، به بهداری زندان قصر منتقل و بستری شد. بستگان ایشان نقل میکنند که در آخرین دیدار، اصلا نمیتوانسته برروی صندلی بنشیند و خودش اظهار میکرده که این آخرین دیدار ماست.
از گزارشهای و اسناد ساواک مشخص است که خشم مزدوران شاه در مقابل پایداری و مقاومت آیتالله غفاری به نهایت رسیده بوده، چنانچه براساس این اسناد (و همچنین نقل شاهدان عینی در هنگام خاکسپاری)، دهانش را که همواره از اسلام و امام دفاع کرده و ظلم و ستم را رسوا نموده بود، با ضربات مشت در هم کوبیدند تا فریادش خاموش شود. دستانش را شکستند، پاهایش را در روغن داغ سوزاندند و...
سرانجام آیتالله حسین غفاری در تاریخ 4/10/1353 در ساعت 15:30 بر اثر شدت شکنجههای اعمالشده، به شهادت رسید. در گزارش بهداری زندان قصر، علت مرگ را خونریزی مغزی تشخیص داده و آثار شکنجه را به روشنی در آن گزارش درج کردهاند:
«... آثار چند لکه کبودی مربوط به زمان حیات که در حال زرد شدن میباشد(حدود یک هفته از وقوع آنها گذشته است) که به بزرگی یک بادام پوستدار در فاصله پهلوی چپ و 3 لکه به قدر سکههای 1 و2 ریالی در ناحیه کنار خارجی زانوی راست، کنار داخلی زانوی چپ و سمت پایین و خارج ساق پای راست و یک لکه دیگر با قطر یک سکه 2 ریالی در پشت زانوی راست مشاهده میگردد که باز شد. در طرح زیرجلدی نیز کبودی وجود دارد... داخل جمجمه دیده شد، در سمت راست خونریزی و لخته بودن به وزن 120 گرم... دیده میشود که روی نیمکره سمت راست هم بر اثر فشار گودی گذاشته است. پایین... خونی است. قفسه روی شکم باز شد... با توجه به علائم فوق، علت مرگ، خونریزی مغزی تعیین گردید.»5
خبر شهادت مظلومانه آیتالله غفاری به دلیل شدیدترین شکنجههای قرون وسطایی در زندانهای مخوف رژیم منحوس پهلوی، موجی از انزجار و نفرت عمومی از آن رژیم را در میان مردم پدید آورد و در آن شرایط خفقان و استبداد سیاه، نشانهای از مبارزات روحانیت در شرایطی بود که دیگر نیروهای به اصطلاح سیاسی در سکوت مرگباری فرو رفته بودند.
بازتاب گسترده شهادت آیتالله
اما روحانیت مبارز با استفاده از روشهای مختلف مانند تعطیلی درس مراجع، برگزاری مراسم گرامیداشت، چاپ و پخش اعلامیه درباره شکنجه و شهادت ایشان در زندان، صدای مقاومت آیتالله غفاری را در سراسر ایران پخش کرد. دروس حوزه علمیه قم در هفتم دی ماه 1353 به صورت یکپارچه تعطیل شد و مجلس پرشکوه فاتحهای در مدرسه فیضیه برگزار گردید که طلاب و روحانیون پس از پایان مراسم، تظاهرات پر شوری به راه انداختند.6
از طرف مراجع تقلید هم مجالسی در مسجد اعظم و حسینیه آیتالله نجفی برپا شد که پس از پایان این مجالس نیز روحانیون و طلاب انقلابی به تظاهرات علیه رژیم شاه اقدام ورزیدند که منجر به دستگیری و ضرب و شتم تعدادی از آنها شد.7 در مراسم هفتم آن شهید بزرگوار به تاریخ 12 دی ماه در مسجد اعظم قم ضمن بزرگداشت مقام شهید آیتالله غفاری، با شعارهایی از قبیل «درود بر شهید»، «درود بر خمینی بتشکن» و «مرگ بر حکومت استعماری» از حضرت امام خمینی حمایت به عمل آمد.8
در تهران اگرچه از سوی ساواک، اجازه برگزاری هیچگونه مراسمی داده نشده بود اما در 7 بهمن اعلامیه مجلس بزرگداشتی به مناسبت چهلمین روز شهادت آیتالله غفاری توسط خانواده ایشان منتشر شد که در آن از عموم مسلمانان، علمای اعلام، دانشجویان و طبقات مختلف دعوت شده بود تا جمعه 11 بهمن در مسجد الهادی حضور یابند.9 اما ساواک به هر شکلی که برایش امکان داشت و با زور و تهدید و ارعاب، از برگزاری آن مراسم جلوگیری کرد.
انتشار خبر شهادت آیتالله غفاری در مجامع دانشگاهی و همچنین خارج از کشور و در میان مسلمانان و شیعیان تأثیر شگرفی داشت، از جمله اعلامیهای با امضای روحانیون مبارز ایرانی خارج از کشور به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی منتشر شد و حتی بر در و دیوارهای مدرسه فیضیه قم نصب گردید که در آن چگونگی بازداشت ایشان و شکنجههای دوران زندان مطرح شده بود. در آن اعلامیه به صراحت عنوان شده بود که بدن آیتالله غفاری کاملا متلاشی، پیشانیاش سوراخ و پاهایش در روغن داغ سوزانده شده و در چنین حالتی به شهادت رسید.10
موجی که بر اثر شهادت آیتالله غفاری به وجود آمد، در سالگرد شهادتش و در سال 1354 و همچنین در سالهای 55 و 56 ادامه پیدا کرد، چنانچه ساواک و مزدوران شاه را به شدت از طرح نام و یاد آن شهید وحشت زده میکرد.
خیل علمای در حبس
از شهادت آیتالله غفاری تا پیروزی انقلاب اسلامی 4 سال بیشتر طول نکشید و شهادت مظلومانه او در کنار روحانیون انقلابی مانند آیتالله سعیدی و شیخ عبدالحسین سبحانی که در زیر شکنجههای ساواک به شهادت رسیدند، بیش از همه، درنده خویی و ددمنشی رژیم آمریکایی/اسرائیلی شاه را برملا نمود.
حضرت امام خمینی در 13 آبان 1357 در نوفل لوشاتو و برای انبوه جمعیتی که پیرامون محل سکونتشان گرد آمده بودند، درباره اینگونه شهادتها فرمودند:
«... زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علما (شهید غفاری) را اره کردند، آقا! توی روغن سوزاندند. زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال علمای ما در حبس هستند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بولتن 308- خبرگزاری پارس 2/11/1353 - مجموعه مستند محراب انقلاب (قسمت 7)- شبکه قرآن سیما- 18 بهمن 1384
2- یاران امام به روایت اسناد ساواک – کتاب 22- شهید آیتالله حاج شیخ حسین غفاری – مرکز بررسی اسناد تاریخی – چاپ اول – زمستان 1381
3- همان
4- افزایش اختناق و شهادت آیتالله غفاری – بررسی انقلاب اسلامی ایران (57)- مجله پیام انقلاب- نشریه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – دی ماه 1363
5- یاران امام به روایت اسناد ساواک (22)- پیشین- صفحه 151 و 152
6- کاوشی سیدآبادی، حسین- زندگی و مبارزات شهید آیتالله حسین غفاری- تهران- انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی- 1393
7- یاران امام به روایت اسناد ساواک (22)- صفحه 168
8- همان – صفحه 212
9- همان – صفحه 227
10- همان – صفحه 235