جنگ رسانهای چالشها و الزامات -بخش پایانی
حکمرانی رسـانهای
از انفعال تا تهاجم
حسن رضایی
جنگ رسانهای علیه جمهوری اسلامی و ملت عزیز ایران، امروز ابعاد تازهای به خود گرفته و شاید گستردهتر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر است. دشمنی که در میدان، قافیه را باخته، سعی دارد با ابزار رسانه، واقعیت را معکوس نشان داده، جنگ را مغلوبه کند. و این شاید آخرین حربه باقیمانده در اختیار دنیای غرب است. غرب به صورت روشنی در حال از دست دادن تفوق خود در حوزههای اقتصادی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و حتی علمی است.
قدرت رسانهای این تمدن وحشی و خونریز اما هنوز هم بیش از هر جریانی است که بخواهد در برابر آن قرار بگیرد. اکنون امواج رادیو تلویزیونی و کلیکهای مجازی، جایگزین شنیهایتانک و صفیر گلولهها میشوند و چه بد است حال آن جامعهای که بدون شلیک حتی یک گلوله در جنگی واقعی، قافیه را در جنگ رسانهای باخته و خود را خودخواسته تسلیم این دشمن خونآشام کند.
به این لحاظ، جنگ رسانهای شاید ترسناکتر از جنگ واقعی همراه با توپ و تفنگ به نظر بیاید. رهبر حکیم انقلاب در همین زمینه میفرمایند: « امروز در دنیا چالشها، درگیریها و چالشهای رسانهای است. بیش از آنچه موشک و پهپاد و هواپیما و ابزارهای جنگی و مانند اینها تأثیر بگذارند در عقب راندن دشمن، رسانهها هستند که تأثیر میگذارند و دلها را تحت تأثیر قرار میدهند، ذهنها را تحت تأثیر قرار میدهند. جنگ، جنگ رسانهای است؛ هر کس رسانه قویتر داشته باشد، در اهدافی که دارد ـ هر هدفی ـ موفّقتر خواهد بود.» درک این خطر و عمومی شدن این فهم، شاید اولین گام برای مقابله با جنگ رسانهای دشمن محسوب شود. هدفی که طبعا نخستین جایگاه تحقق آن در ساختار آموزش و پرورش خواهد بود. در دنیای انفجار اطلاعات، اگر ما روایت درستی به فرزندان خود ندهیم، لاجرم دیگران مسائل را برای آنها به صورتی معکوس روایت خواهند کرد.
هویتبخشی به عرصه رسانه
محمد لسانی، کارشناس حوزه رسانه در همین زمینه به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «رهبری سه تا تمثیل از رسانه دارند. تمثیل اول، موشک و بمب اتم است در تخریب گسترده. تمثیل دوم، سلاح شیمیایی است که فضا را آلوده و مسموم میکند. تلفات میگیرد اما خیلی وقتها این فضای مسموم با چشم سر قابل مشاهده نیست. سومین تمثیلی که به کار میبرند، پهپاد است. میگویند که این رسانه امروز با احساسات و هیجانات بشر ارتباط دارد و مثل یک پهپاد ارزانقیمت و سبک حرکت میکند و به هدف خودش هجوم میبرد. نگاه رهبری این است که رسانه یک یاریگر در میدان نبرد است. لشکر رسانهای در کنار و در عداد سایر لشکرهای نظامی، اقتصادی و...، تهییجکننده و بسیجکننده ارادههای عمومی است.» سؤال اما این است که مجموعه مدیران فرهنگی کشور چقدر با این نگاه رهبری همراه بوده و فضا را برای سربازان این عرصه فراهم و هموار کردهاند؟
این کارشناس حوزه رسانه با بیان اینکه مجاری و فرآیندها در عرصه رسانه، به صورتی است که حوزه رسانه، اصولا سودآور نیست و یک زیست در آن شکل نمیگیرد، میافزاید: «به همین خاطر ما قهر و متارکه از دنیای رسانه زیاد داریم و شما در عرصه رسانه، کمتر آدم استخواندار میبینید. این در حالی است که ما میبینیم جبهه مقابل، فردی مثل مایک والاس را چند دهه با چنگ و دندان حفظ میکند و تبدیل به برند میکند. آنها استخواندارها را در رسانه حفظ میکنند. ولی این باعث تاسف است که بگویم در کشور ما، رسانه معمولا بازی نوجوانان است. یعنی افراد مدتی پس از حضور در عرصه رسانه یا میروند نماینده مجلس میشوند، یا در هیئتمدیرههای اقتصادی شرکت میکنند و غیره. اصولا انگار رسانه یک پل به منافع است، رسانه یک چرخه و یک زیستگاه نیست. چون زد و خورد در آن زیاد است، تزلزل و عدم امنیت شغلی و حرفهای در آن زیاد است. برای همین، عالم رسانه، تبدیل به عالم جدالهای کوچه بازاری نوجوانانه میشود. لذا هویت بخشی به عرصه رسانه یکی از نیازهای ما در این حوزه است.»
ساماندهی کار خبری و رسانهای
این کارشناس حوزه رسانه میافزاید: «تسهیل مجاری و فرآیندها در این زمینه، یکی از مهمترین اقدامات است. الان تولید در حوزه رسانه سخت است، اینکه جوان ما یک اثر رسانهای تولید کند و حاصل کارش در رسانه پخش و حمایت شود، برای خودش، یک هفتخوان رستم است.»
پرواضح است که تسلط چنین شرایطی بر فضای رسانهای کشور میتواند تبعات مخربی بر توانایی ما در نبرد نابرابر رسانهای برای دفاع از هویت ملی، بنیانهای معرفتی و آرامش روانی خانوادههای ایرانی داشته باشد.
در این فضا، ممکن است نیرویی که سالها عمر خود را صرف تجربهاندوزی در عرصه رسانه کرده است، به خاطر شرایط شغلی و اقتصادی، رسته فعالیت خود را عوض کرده، عطای رسانه را به لقای آن ببخشد. لذا مجموعههای رسانهای کشور مکرر مجبور میشوند چرخ را از نو اختراع کنند و فرآیند کارآموزی و کسب مهارت رسانهای را برای دیگرانی که تازه پا به عرصه رسانه گذاشتهاند، تکرار کنند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی البته سال گذشته از طرح ساماندهی خبرنگاران و تامین امنیت شغلی آنها در دولت فعلی خبر داده بود. وی گفته بود: «بنای ما این است که با ساماندهی همه خبرنگاران عزیز که کار اصلی آنها خبر است بتوانیم به صورت کامل امنیت شغلیشان را تامین کنیم. به نظر من رفع مشکل مسکن؛ بیمه و امنیت شغلی حداقل وظیفه دولتها است و باید کاستیهای گذشته جبران شود. افرادی که کار اصلی آنها خبر و روزنامهنگاری میباشد، ساماندهی خواهند شد.»
دغدغه حضور در فضای مجازی
روی دیگر سکه رسانه در عصر جدید اما حتما شبکههای اجتماعی هستند. امری که سیاستگذاری و هدایت آن طبعا به شورای عالی فضای مجازی باز میگردد. جایی که اواخر سال گذشته طی مصوبهای، مجوز حضور سکوهای خارجی در داخل کشور را صادر کرد. امری که با انتقادات فراوانی از سوی کارشناسان این حوزه روبهرو شد.
کریم اسلامینیا، کارشناس سیاسی در همین زمینه میگوید: «ابزار اصلی نبرد در جنگهای موج چهارمی، رسانهها و شبکههای ارتباطی هستند و در جریان انجام عملیاتهای مختلف به جای حمله به مرزهای جغرافیایی، ذهن و شناخت افکار عمومی جامعه هدف مورد هجوم قرار میگیرد. از طرفی، توسعه رسانههای نوین بهویژه شبکههای اجتماعی موجب شده که شهروندان کشورهای مختلف به شبکهوندان شبکههای اجتماعی تبدیل شوند. در چنین شرایطی دشمن با طراحی عملیات بر مبنای جنگ شناختی و استفاده از مهندسی اطلاعات، ادراک شبکهوندان را برای جهت دادن به رفتارهایشان مورد هجوم قرار میدهد.»
وی میافزاید: «وقتی که ادراک شبکهوندان حاضر در یک جغرافیا که میتواند یک یا چند کشور باشد، دستخوش تغییر شود، عملا امکان هدایت رفتاری و ایجاد فضاهای لازم برای شکلگیری کنش و واکنشهای مورد نظر از سوی آنها فراهم خواهد شد. این کارزار فراگیر بهدلیل شکلگیری در میادینی که تماما در اختیار طراحان جنگ رسانهای است، عملا امکان مقابله و پدافند را به حداقل میرساند. دستورالعملهای سختگیرانه و یکجانبهای که سکوهای پیامرسان و یا شبکههای اجتماعی عمدتا آمریکایی برای فعالیت کاربران غیر همسو به بهانههای مختلف حمایت از تروریسم و حقوق بشر و... وضع کردهاند، عملا مصداق مهندسی میادین نبردی است که دشمن با طراحی دقیق و هوشمند آن، اجازه بهرهگیری از هرگونه ابتکار عملی را از حوزههای هدف خود سلب میکند. در این میدان سخت حتی اگر دولتها بخواهند از حق حاکمیت خود با ابزارهای محدودکننده نیز استفاده کنند با روشهای جایگزین با آنها مقابله میشود.»
نظریه اینهمانی حاکمیت و فضای سایبر
کاظم فولادی، سرپرست آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر دانشگاه تهران با اشاره به موضوع «اینهمانی سایبر و حاکمیت» و با ارائة پنج دیدگاه در زمینه رابطه میان «سایبر» و «حاکمیت»، دیدگاه صحیح را «اینهمانی» این دو بیان کرده، میافزاید: «نتیجه دیدگاه نادرست بسیاری از نخبگان و مسئولان درباره رابطه میان این دو، تصمیمات اشتباه در زمینه فضای سایبر بوده است که مصوبه خطرناک اخیر شورای عالی فضای مجازی نیز در همین راستا قرار دارد.»
این استاد دانشگاه و کارشناس برجسته هوش مصنوعی، میافزاید: «هیچ حکومتی حاضر نیست سهم خودش از حاکمیت را با کسی تقسیم کند و در حال حاضر کشورهایی مانند آمریکا، روسیه و چین، با همین دیدگاه پنجم فضای مجازی خود را مدیریت میکنند. جمله معروف مقام معظم رهبری نیز که فرمودهاند؛ «فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد»، ناظر به همین نگاه است.»
پرواضح است که مجوز دادن به فعالیت پوستههای داخلی سکوهای خارجی برای فعالیت رسمی در داخل کشور، مادامی که شرکت اصلی، دفتر و نمایندگی رسمی در ایران ایجاد نکرده و به قوانین موضوعه کشور تن نداده است، مصداق تسلیم کردن میدان جنگ رسانهای به دشمن است. این در حالی است که بنا بر تصریحات رهبر حکیم انقلاب، نداشتن عملکرد انفعالی در مقابله با تهاجم رسانهای همهجانبه دنیای غرب علیه کشور، مهمترین رکن فعالیت رسانهای مؤثر تلقی شود. مقدمات اتخاذ چنین رویکردی در عرصه رسانه اما چیست؟
محمد لسانی، کارشناس حوزه رسانه در همین زمینه میگوید: «ما نیاز به تشکیل و تقویت چرخه حکمرانی رسانهای داریم. برای تشکیل حکمرانی رسانهای، نیاز به رشته دانشگاهی، انتشارات، اندیشکده رسانهای قوی و به روز، رسانههای زیرساختی پرمحتوا، نیروی انسانی، زیرساخت فنی و... است. در برخی از این حوزهها ما واقعا قوی هستیم ولی در برخی دچار ضعف هستیم که باید آن را برطرف کرد.»
اهمیت نوآوری فنی در عرصه رسانه
این کارشناس حوزه رسانه، پیشدستی در نوآوری فنی را یکی از ملزومات در پیش گرفتن رویکرد تهاجمی در حوزه رسانه دانسته، میگوید: «طرف مقابل از صدا به سادهترین شکل در نرمافزاری به نام کلابهاوس استفاده میکند و شبکه اجتماعی صوتی راهاندازی میکند. خب این نوآوری فنی در حوزه رسانه است. یا از دیگرسپاری و جمعسپاری محتوایی با کمترین هزینه بیشترین استفاده را انجام میدهد. بزرگترین دایرهًْالمعارف جهان به نام ویکی پدیا حاصل یک جمعسپاری است. این پدیده در صورتی که میخواست با پول و کارمند، اداره و تولید شود، شاید چند ده هزار نفر کارمند نیاز داشت. اما شما میبینید پیشدستی و خلاقیت در حوزه فنی، فضائی را فراهم کرده است که با کمترین امکانات بزرگترین کارها انجام میشود.»