گفتوگو با امیرعباس قِلیچلو سینماگرِ خادم قرآن
تأسیس «کمپانی فیلمهای قرآنی» اجتنابناپذیر است
آرش فهیم
سنت حسنه تجلیل از نخبگانِ قرآنی در حوزههای هنری در راستای رسالت و ماموریتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ابتکار مدیران فرهنگی کشور پیریزی، طراحی و به اجرا درآمده و طی سه دهه گذشته، در مراسم تجلیل از نخبگانِ سینمای قرآنی با حضور ریاست جمهوری «نشان ملی» خادم القرآن توسط رئیسجمهور اعطا گردیده است.
در مدت بیست و هشت دوره انتخاب خادمان قرآن کریم در حوزه فیلم و سینما به جای 28 نفر، چهارده نفر معرفی شدند و این، به علتِ سختگیری در کارنامه و دقت در آثارِ قرآنیِ سینماگر و نیز سایر ملاکهای فنی و تخصصی در نحوه انتخاب است.
علاوه بر چهرههای مشهور و مطرح، کشف اساتید محجوب و نجیب، یکی از وظایف وزارت ارشاد طی سالهای جاری بوده است و در کنار کارگردانان فیلمهای قرآنی، سایر تخصصهای مؤلف و مؤثر نظیر «فیلمبردار، فیلمنامهنویس، تهیهکننده، بازیگر، مستندساز، طراح صحنه، پویانما و...» به عنوان سینماگران قرآنی انتخاب و معرفی شدهاند.
سینماگرانِ پیشکسوتی که تاکنون مفتخر شدهاند، تا خادم قرآن لقب گیرند، طبق لیست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عبارتند از: «مجید مجیدی، رضا میرکریمی، عباس صالح مدرسهای، شهریار بحرانی، مجتبی راعی، کمال تبریزی، منوچهر محمدی، محمد داوودی، محمدعلی باشهآهنگر، سید ناصر هاشمزاده، سید داوود میرباقری، امیرعباس قِلیچلو، جمال شورجه و عبدالحمید قدیریان».
امیرعباس قِلیچلو فیلمنامهنویس، بازیگر سینما و مؤلف کتاب «روانشناسیِ بازیگری» پس از سی سال فعالیت مستمر در حوزه تخصصیِ فیلمهای قرآنی، سال گذشته از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انتخاب و «نشان ملی» خادم القرآن توسط رئیسجمهور به وی اعطا گردید. کیهان در این گفتوگوی اختصاصی، به دیدگاههای کلان و دغدغههای این سینماگر پرداخته است.
به عنوان هنرمندی که نشان خادم قرآن دریافت کرده، رسالت هنر سینما در جامعه و جهان امروز را چه میدانید؟
بسم الله الرحمن الرحیم؛ قلنا اهبطو منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون؛ گفتیم همه از بهشت فرود آیید، تا زمانیکه از جانب من راهنمایی برای شما آید. آنان که پیروی آن راهنما کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد. (بقره، 38) 1400 سال از بعثت آخرین پیامآور آفریدگار عالم میگذرد و حضرت محمد(ص)، خاتمالنبیین، هنگام رحلت، دو راهنمای جاودان خداوند که حاوی تمام پیامهای مورد نیاز بشر است را برای همه زمانها و همه جهانها و همه انسانها به یادگار گذاشتند؛ «قرآن و عترت». همه شاهدیم که قرنهاست به سعی بیوقفه دانشمندان، محققین، مفسرین و سخنوران قرآنی؛ پیام قرآن، به شیوه کلامی، در سطح جهان به سمع انسانها رسیده است ولیکن شیوه پیامرسانی امروزه یک تغییر اساسی کرده است. در این قرن که «درام» جای «کلام» را گرفته است؛ به یک شیوه هنری بسیار مؤثر، سریع و جهان شمول نیازاست زیرا درد انسان امروزی نه صرفا «ایمان» که تشنه «ایقان» است و ایقان به دیدن پدید آید نه شنیدن! و این سخن بزرگترین دانشمند روانشناس یادگیری قرن؛ «آلبرت بندورا» است که: «75 درصد یادگیری از طریق دیدن و تماشا محقق میشود»!
قرن حاضر، قرن هنر تصویر است و هنرهفتم، کمال تصویر است زیرا کمال تصویر در پدیده سینما که همه هنرها را در خود جمع کرده متبلور میشود. این سینماست که میتواند ظرف 50 ثانیه پیغامی را از طریق «فیلم کوتاه» در رسانههای تصویری و مجازی به سمع و نظر جهانیان برساند. آفریدگار هستی در قرآن خویش حرف از «کلمات» میزند و اما کلمات را در قالب داستانهایی پر درام به شکلی تصویری بیان میکند. پس راه همین است که کلام قرآنی به درام قرآنی و درام قرآنی به فیلم قرآنی تبدیل شود و پرواضح است که این کار با استفاده از سینما امکانپذیر است اما سینمای قرآنی!
تعریف شما از سینمای قرآنی چیست؟
سینمای قرآنی یعنی سینمای خداوند، نمایش هر آنچه خداوند میخواهد. تبدیل کلام الهی به درام قرآنی، ارائه حقیقت با رسوا کردن دروغ و جادو و رذیلت، آموزش نیک اندیشیدن و درست تصمیم گرفتن. سینمای قرآنی بیدارکننده عقلهای خفته و حیات بخش امیدهای مرده است زیرا قرآن، زنده جاویدانی است که شفادهنده قلبهای بیمار، پاککننده جانهای آلوده و در یک کلام؛ قرآن شگفتی همه زمانهاست و گر چه تمام جنود ابلیس دست به دست هم دهند تا نور قرآن را خاموش کنند اما قرآن نوری است الهی که خاموش شدنی نیست! واین وعده خالق حکیم و مقتدر همه جهانهاست که: والله متم نوره ولو کره الکافرون...یعنی الله نور قرآن را تمام و کامل خواهد کرد اگرچه کافران مانع شوند(صف،61).
قرآن نیز مانند خالق یکتایش بینهایت است و محبوس در ژانر صرفا تاریخی نبوده، نه تنها فراتر از ژانرها که فراتر از همه اندیشهها، زمانها، مکانها و جهانهاست. بنابراین هر فیلم سینمایی که محتوای ساطع شده از فرم قرآنی آن، تصدیقکننده و نمایشگر حقانیت یکتایی الله و فرستادگان الله و کلام الله باشد، یک فیلم قرآنی است؛ به اذن الله!
آیا دستها و عواملی در کار است تا قرآن در سطح جهانی مطرح نشده، مهجور و مغفول بماند؟
چندی پیش یک ویدئوی یک دقیقهای توسط یک زن مسلمان و به زبان انگلیسی در شبکههای اجتماعی منتشر شد. نمیدانم این زن اهل کدام کشور بود، اما یک خانم محجبه بود که در این ویدئو با بیانی فصیح میگفت میدانید چرا صاحبان «زر و زور» دنیا از اینکه انسانها مسلمان شوند میترسند و موانع متعددی ایجاد میکنند؟ چون اگر انسانها مسلمان شوند، صدها میلیارد دلار درآمدهای سالانه فیلمهای «پُرن»، مؤسسات مالی نزول خواری، قمارخانههای لاس وگاس، کارخانههای تولیدات مشروبات الکی و مواد مخدر و داروهای روان گردان صفر میشود. تمام درآمد حاصله از تبلیغات مربوط به مدلینگ برای فروش محصولات تجملی، تمام تبلیغات مربوط به پرخوری جهت فروش محصولات صنایع غذایی مضر و بیماریزا و... صفر میشود. در این حالت چه کسانی ضرر میکنند؟ البته که صاحبان این صنایع! پس، صاحبان این صنایع که از طریق این ابزار انسانها را کنترل و بر آنها حکومت میکنند، تمام تلاش و ثروتشان را به کار میبندند تا کسی مسلمان نشود زیرا ترس اصلی آنها از مسلمانی، شنیدن پیام قرآن است. چون این قرآن است که میفرماید: «یا ایها الذین آمنو اتقوا الله و ذروا ما بقی من الربا ان کنتم مؤمنین فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله...؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از خداوند بترسید و آنچه از طریق ربا بهدست آورده اید را رها کنید اگر براستی ایمان آورده اید و اگر رها نمیکنید پس به خدا و پیامبرش اعلان جنگ کنید...»(بقره، 278و279). و باز در آیهای دیگر اینبار اسراف را هدف قرارداده میفرمایند «کلوا واشربوا. لاتسرفوا...؛ بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید»! و هزاران آیه دیگر که روشنگر راه حقیقی برای زندگی و رسیدن به فردوس موعودی است که ابلیس، سببساز خروج آدم و هبوط وی به زمین شد. و این است علت قرآن سوزاندنها و هتک حرمت کردنها و افترا بستنها و مغفول و مهجور نگه داشته شدنها!... قرآن یک کتاب جهانی و حاوی پیام جهانی است که برای همه انسانهای جهان نازل شده است؛ اگر پیام قرآن به تک تک انسانها برسد و تک تک انسانها بفهمند که قرآن بزرگترین معجزه خداوند است و درک کنند که قرآن چه گنجینه بیبدیلی است و متوجه شوند که تنها راه نجات، تمسک به قرآن و چنگ زدن به دامان عترت رسولالله است، هر چه دارند فدا میکنند تا روح و نور قرآن در تمام سطوح زندگیشان جاری و ساری شود.
با یک مرور در سینمای دینی جهان، به انبوهی از فیلمهایی درخصوص زندگی پیامبران الهی مخصوصا حضرت موسی(ع)، حضرت مسیح(ع) و حضرت مریم(ع) برمیخوریم که غالبا با مستندات قرآنی تضاد و ناهمخوانی دارند و سال به سال بیشتر و بیشتر از قرآن فاصله میگیرند. براستی ما برای نمایش حقایق تحریف ناپذیر و شفافگر قرآن و پیامبران الهی چقدر سعی و تلاش کردهایم؟ تاکنون چند فیلم قرآنی ساختهایم؟ چقدر به سینمای ناب قرآنی نزدیک شدهایم؟
چرا طی چهل سال گذشته در جشنواره بینالمللی فیلم فجر جایگاه ویژهای برای حضور فیلم قرآنی در نظر گرفته نشده؟ چرا سالهاست به پیشنهاد «سینماگرانِ خادمِ قرآن» درخصوص طراحی و اختصاص جایزه «نشانِ عالیِ قرآن در سینما» برای انتخاب فیلمهای برگزیده قرآنی توجه نمیشود؟ چرا وقتی یک فیلمساز قرآنی به دفاتر و مؤسسات سینمایی مراجعه میکند، اکثرا پس میکشند و میگویند فیلم قرآنی مخاطب آنچنانی ندارد؟!
اگر فیلم قرآنی مخاطب ندارد پس چرا سریال «یوسف پیامبر» ساخته مرحوم فرجالله سلحشور، با آنکه هیچ ادعایی هم از نظر تکنیک نداشت؛ توانست مرزهای 70 کشور را درنوردیده، مخاطب میلیاردی بهدست آورد! ما سینماگران و دستاندرکاران سینما بهتراست هشیار باشیم و به همدیگر هشدار بدهیم که مبادا در اشاعه مفاهیم و مضامین قرآنی از طریق تبدیل آنها به فرمهای سینمایی با محتوای توحیدی تعلل کرده با بهانههای غیر منطقی مثل ضررمالی و نداشتن مخاطب، قرآن عظیمالشان خداوند را مهجور نماییم و خداوند صاحب قرآن را که ضامن خادمین قرآن است را به خشم آورده، باعث شویم که این گنجینه آسمانی از ما گرفته و به دیگران واگذارشود! حتما شنیده و دیدهایم که اخیرا یکی از سینماگران بنام هالیوودی گفته چه خوب میشود اگر فیلمهای قرآنی بسازیم! وقتی در سینمای هالیوود، به «واکین فنیکس» نقش «حضرت مسیح» داده میشود، تصور کنید روزی را که دست آنها به قصص قرآن و شخصیتهای قرآن و عترت(ع) باز شود!
سینمای دینی ما به یک تحول اساسی نیاز دارد. به یک حرکت و همت ملی بزرگ. سؤال اصلی این است که چه باید کرد و چگونه باید این تحول را در سینمای دینی ایجاد کرد؟
اول باید بدانیم که در دنیا ساخت و پخش فیلمهای بزرگ در دست چه کسانی است؟ راز و رمز موفقیت اینها چیست و پشتوانه اینها چه کسانی هستند و از چه روشها و ابزاری استفاده میکنند؟ با مطالعه روند شکلگیری و موفقیت و پیشرفت کمپانیهای بزرگی مثل برادران وارنر، پارامونت و...در آمریکا و کشورهای دیگری همچون هند، کره، چین، ژاپن، آلمان، هنگکنگ و... به این نتیجه میرسیم که ایجاد کمپانیهای بزرگ و پیشرفته سینمایی و تولید فیلمهایی با استاندارد جهانی، راه چاره است. بنابراین ما نیز برای ورود به سینمای جهانی باید در درجه اول از نظر ابزار و تکنیک و سرمایه، هم قدوقامت بقیه باشیم که اگر این اتفاق محقق شود انشاءالله از نظر مضمون و مفهوم و فرم، هیچ کس هم قد و قامت اندیشههای بلند ایرانی و علی الخصوص قرآنی نیست! در تایید این ادعا گفته «رابرت مک کی» خالق کتاب «داستان» را یادآوری میکنم: «کفگیر سینمایهالیوود به ته دیگ خورده و سینماگران هالیوود چشم به گنجینههای شرق دوخته اند». بنابراین اولین گام، «احداث بزرگترین و مجهزترین کمپانی فیلمهای قرآنی- توحیدی جهان است» البته منظورم چیزی شبیه به مؤسسات فیلمسازی بزرگ و کوچک موجود درایران نیست بلکه منظورم دقیقا یک کمپانی فیلمسازی تمام عیار با استانداردهای جهانی ویژه قرآن است. من بدینوسیله وظیفه الهی- انسانی خودم را انجام میدهم و از همین تریبون میگویم که درد سینمای دینی – قرآنی ما نداشتن یک کمپانی عظیم است. حال سؤال اینجاست که آیا برای نشرمفاهیم قرآن از طریق ساخت آثار سینمای قرآنی چقدر حاضریم از جان و مال خود مایه بگذاریم و به جهاد با «سینماگران شیطانی» برویم؟ اکنون که سینماگران شیطانی میلیاردها دلار برای تولید فیلمهای ژانر وحشت و جادو و پورن و تحریف حقایق تاریخی- دینی هزینه میکنند، ما باید چکار کنیم و براستی وظیفه ما در قبال آنها و افکار و کردارشان چیست؟
قرار است در این کمپانی قرآنی چه اتفاقاتی بیفتد؟
در زمینی وسیع، از یک تیم معماری متخصص و معتقد به قرآن میخواهیم که یک شهر را طراحی کنند بهنام «شهر فیلمهای قرآنی» که در این شهر تمام لوکیشنهای تاریخی مورد نیاز با استفاده از مصالح واقعی برای ساخت فیلم و سریالهای قرآنی پیشبینی شود. در سردر این شهر هم یک قرآن عظیم تعبیه میشود که روی یک رحل بهصورت باز شده قرار گرفته است. در این کمپانی فعالیتهای متعددی انجام خواهد گرفت از قبیل:
-کارگاههای دکورسازی برای ساخت تمام دکورهای مورد نیاز قصص قرآنی و توحیدی؛
- دانشگاه مخصوص تربیت سینماگران خادم قرآن که با حضور برجستهترین متخصصان و اساتید علوم سینمایی و قرآنی کشور و جهان، علاوه بر تدریس و آموزش دروس تخصصی جهانی سینمایی، دروس تخصصی ویژه قرآنی نیز به آنها آموزش داده شود تا هنرمندان و فارغالتحصیلان این دانشگاه، هم متخصص در علم و صنعت سینما باشند و هم متبحر در درک و فهم و ارائه مفاهیم و مضامین بلند و عمیق قرآن؛
- تیم تحقیقاتی متشکل از پژوهشگران، اساتید، علماء، متخصصان و هنرمندان برجسته کشور جهت مطالعه، بررسی و استخراج مفاهیم و مضامین گرانقدر قرآنی و تبدیل آنها به طرحها، فیلمنامهها، رمانها، داستانها و قصص قرآنی برای تولید فیلمها و سریالهای قرآنی؛
-برگزاری بزرگترین جشنواره بینالمللی فیلمهای قرآنی – توحیدی جهان با رعایت استانداردهای تخصصی جهانی و اهدای جوایز نفیس و ارزشمند مادی و معنوی به برندگان از قبیل؛ اهدای «قرآن طلا» بههمراه سفر به خانه خدا، سرمایهگذاری و حمایت از ساخت فیلم قرآنی بعدی و...؛
- ارتباط و همکاری و تبادل دانش با کمپانیها، محافل سینمایی، متخصصان و هنرمندان در تمام زمینههای هنری، پژوهشکدهها، دانشگاهها و محققان و سینماگرانی که قصد انتشار مفاهیم قرآنی را در سراسر جهان دارند؛
- دعوت از تمام انسانهای موحدی که آرزوی حاکمیت قرآن را بر زمین دارند، مخصوصا خیرین در سطح جهان، برای پیوستن به این حرکت جهانی؛
آیا بهنظر شما این پروژه قابلیت اجرا دارد و میتواند به یک حرکت جهانی مبدل شود؟
من یک تهیهکننده- کارگردان ترکیهای را میشناسم که تا 10،15 سال پیش بزرگترین تولیدکننده ظروف تفلون بود و تمام محصولاتش به آسیا، آمریکا و اروپا صادر میشد. ایشان سالها قبل به خاطر آشنا شدن با مفاهیم ناب قرآنی و تحولی که در درونش اتفاق افتاد، کارخانهاش را که بیش از 50 میلیون دلار ارزش داشت جمع و آن را تبدیل به یک کمپانی فیلمسازی قرآنی کرده، شروع به ساخت فیلمهایی با مضامین قرآنی میکند. بنده افتخار داشتم که چندین فیلم از ساختههای ایشان را در دفترشان و با خود ایشان به تماشا بنشینم. نام یکی از این فیلمها «mahşer» یا همان «محشر» است. این فیلم قریب به62 جایزه جهانی گرفته است و فیلمهای دیگرش نیز به همین منوال.
مثال دیگر سریال فاخر «یوسف پیامبر» ساخته مرحوم فرجالله سلحشور است. این سریال بدون اینکه امکانات پخش و تبلیغات جهانی داشته باشد مرزها را در مینوردد و در بیش از 70 کشور جهان مخاطب پیدا میکند. همین دو مثال نشان میدهد که مردم جهان تشنه مفاهیم قرآنی هستند و تجربه این دو سینماگر قرآنی نشان میدهد این ادعا که سرمایهگذاری روی فیلم قرآنی به شکست اقتصادی منجر خواهد شد یک اشتباه بزرگ است که ابلیس در ذهن اغلب تهیهکنندگان انداخته است.
به یاد و رسم شهید ابراهیم هادی به خودم و مسئولین فرهنگی کشور یادآور میشوم که روزی خواهد رسید که همه ما در پیشگاه خداوند حاضر خواهیم شد و از ما سؤال خواهد شد که آقا و یا خانمی که از طرف ما به شما هوش و سلامتی و مقام داده شد، امکانات مالی داده شد، هنر و تخصص داده شد، شما برای ما و قرآن ما چه کردید؟
آیا این ایده را به مسئولان فرهنگی و سینمایی منتقل کردید؟
بله انتقال دادم. از دو سال پیش که هم شاهد فعالیتهای قرآنی و هم حمایتهای قرآنی آقای معاف؛ معاون محترم قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بودم، ابتدا به ایشان مراجعه و ایدهام را مطرح کردم. ایشان بهخوبی استقبال کرده توصیه کردند که این ایده را به معاونت سینمایی ارائه دهم زیرا در حیطه تصمیمگیری آن حوزه است. من هم با آقای خزاعی معاون محترم وزیر و رئیس سازمان سینمایی ملاقات کرده این ایده را عنوان کردم که ایشان گفتند فکر بزرگ و خوبی است اما صبر و سرمایه عظیمی نیاز دارد. گفتم وظیفه من به عنوان یک سینماگر خادم قرآن این بود که فکرم را به شما بیان کنم و آن این است که درد سینمای دینی ایران نداشتنِ کمپانیِ فیلم سازیِ قرآنی است و درخواستم از شما این است که این ایده را به جناب وزیر ارائه کنید تا حداقل از مرحله فکر به مرحله ذکر برسد. ایشان هم قول مساعدت دادند.
من نمیگویم در عرض یکسال این کمپانی ایجاد شود، شاید دهها سال طول بکشد، میگویم حرکت را شروع کنیم. مگر این همه کمپانیهای سینمایی که امروز فعال هستند یک شبه به این نقطه رسیدند؟ برخی از این کمپانیها حاصل تلاش و صبر یکصد ساله هستند. ببینید امثال برادران وارنر و والت دیزنی و... از کجا به کجا رسیدهاند؟ ما چرا این کار را نکنیم و کمپانی خودمان را نداشته باشیم؟ قرآن گنجینه بیپایان مفاهیم و مضامین سینمایی ناب است. نباید از این گنج بیپایان غافل شویم!
ما در سالهای بعد از انقلاب اسلامی در فضای فرهنگی کشورمان با تعابیر مختلفی مثل سینمای دینی، سینمای معناگرا، سینمای اسلامی، سینمای قرآنی و... مواجه شدهایم. اما برخی اندیشمندان و هنرمندان مثل شهید سیدمرتضی آوینی اعتقاد داشتند که سینما ظرفی است که چنین مظروفاتی را نمیپذیرد و به تعبیر این شهید، سینمای اسلامی هرگز اتفاق نخواهد افتاد و سینما فقط میتواند در خدمت اسلام باشد. به نظر شما چطور میتوان ظرف سینما را با مفاهیم مقدس و آسمانی قرآنی متناسب کرد و به سینمای قرآنی رسید؟
با سلام و درود به شهید آوینی و همه شهدای گرانقدر ایران، سؤال خیلی خوبی است. شاید نگرانی شهید آوینی مربوط به خلط بین تکنیک و فرم بود که بسیاری از فیلمسازان گرفتار آن بوده و هستند. این جمله از ایشان است که هرگاه تکنیک کنار رود، فرم امکان ظهور پیدا میکند زیرا فرم و مخصوصا فرم قرآنی چیزی نیست که مثل تکنیک با دو دو تا چهارتا بشود به آن رسید، این دودوتا چهارتای ریاضی مخصوص تکنیک است. فرم قرآنی بعد از تسلط کامل فیلمساز بر تکنیک و آزادسازی توجه فیلمساز از آن، با مواجهه و غور در مفاهیم و مضامین قرآنی و ادراک و تحلیل و قبول آنها در ضمیر هشیار آغاز میشود و با هضم و پذیرش آن مفاهیم و عبور از ضمیر نیمه هشیار و ورود و رسوخ و نفوذ در ضمیر ناهشیار ادامه یافته و با تبدیل شدن به دغدغهای که «من» را وادار به یادآوری و توجه و رجوع به آن کرده هویت مییابد آنگاه با «من» فیلمساز میآمیزد و بهصورت نطفه اولیه فرم در جهان فیلمساز تشکیل شده سپس با خوراک مطالعه و تفکر و تخیل هنرمندانه پرورش داده میشود و در افکار و گفتار و کردار فیلمساز منعکس شده، روزی میرسد که فرمی منحصربهفرد از رحم ذهن فیلمساز در قالب یک فیلم زاییده میشود؛ فیلمی که آئینه درون فیلمساز است نه تسلط او بر تکنیک!
مرحوم سلحشور در «یوسف پیامبر» به فرم قرآنی خود رسیده بود. حداقل اینکه از پنجاه قسمت این سریال، برخی قسمتها و برخی سکانسها به فرم رسیده بود. اگر سینماگران ما به تعبیر شهید آوینی از حجاب تکنیک عبور کنند و در مفاهیم قرآنی غرق شوند و این مفاهیم به ناخودآگاه آنها راه یافته دغدغه آنها شود، فرم قرآنی در فیلمهای آنها متبلور خواهد شد. راستی چرا سریال «یوسف پیامبر» این چنین محبوب شد؟ چگونه است که کانال 7 تلویزیون ترکیه 16 سال متمادی است که «یوسف پیامبر» را دائم پخش میکند؛ اگر امروز به قسمت آخر میرسد از فردا دوباره از قسمت اول پخشش را شروع میکند و همیشه هم پر مخاطب است. آیا این تاثیر به خاطر تکنیک و داشتن امکانات پخش جهانی است؟ یا عامل دیگری در کار است؟
مرحوم سلحشور در تمام دورانی که فیلمنامه این سریال را مینوشت و نیز سر صحنههای فیلمبرداری هیچگاه بدون وضو کار نمیکرد. هنوز در کنار اوراق فیلمنامه یوسف پیامبر، رد اشکهای مرحوم سلحشور باقی است. اگر اینگونه با سینمای قرآنی مواجه شویم، تکنیک و تکنولوژی در مقابل مفاهیم و فرم قرآنی ذوب میشوند؛ امری که در سینمای امروز جهان بندرت دیده میشود و شکوه و نگرش شهید آوینی به سینما در این بحث نیز شاید به همین دلیل بود.
غیر از «یوسف پیامبر» چه آثار دیگری را میتوانید مثال بزنید که فرم دینی یا قرآنی داشته باشند؟
اجازه دهید از سینمای جهان مثال بزنم. فیلم «آهنگ برنادت» فرم دینی دارد چرا که توانست حداقل یکی از آیات الهی را به تصویر درآورد: این خداست که تصمیم میگیرد چه کسی را برای رساندن پیامش انتخاب کند؛ «الله اعلم حیث یجعل رسالته...».
فیلم «محمد رسولالله (ص)»(الرساله) مرحوم مصطفی عقاد، دارای فرم قرآنی است. بهعنوان مثال سکانسی که پادشاه حبشه برای اولین بار آیات قرآنی مربوط به حضرت مریم(س) را میشنود و اشک از دیدگانش بر لبهای خندانش جاری میگردد، هرگز فراموش نمیشود و یا معرفی حضرت حمزه در سکانسی که با اسب از شکار شیر میآید هرگز در قصه و رمان نمیگنجد.
این تاثیر صرفا به خاطر تسلط بر تکنیک مصطفی عقاد در استفاده از دکوپاژ، میزانسن، حرکات دوربین، نورپردازی و هدایت بینظیر بازیگران نیست، عقاد به فرم خاص قرآنی خود رسیده بود. همچنین در فیلم «عمر مختار» از ساختههای مصطفی عقاد، در سکانس دار زدن عمر مختار، آنتونی کوئین به پسر بچهای که شیفته عمر مختار است لبخند و نگاهی دارد که جاودان است و هرگز کهنه نمیشود.
مطمئن هستم که آنتونی کوئین نیز همچون عقاد، در مفاهیم قرآن عمیقا فرو رفته بود و گرنه چنین دکوپاژ و چنین ایفای نقشی را با چنین تاثیری نمیتوانستند ارائه نمایند.
اینکه چنین فیلمهایی پنجاه شصت سال قبل تولید شدند و ما هنوز هم میتوانیم پای آنها بنشینیم و متاثر شویم نشان میدهد که سینما میتواند مفاهیم قرآنی را نمایش دهد لیکن باید زبان سینمای قرآنی را بدانیم و فرم قرآنی را بهدست آوریم.