خاک برسر! (گفت و شنود)
گفت: تلویزیون رژیم صهیونیستی صحنهای از یک ساختمان بتنی که دیوارهای آن فروریخته و ساختمان نیز در آتش سوخته است را نشان داد که یک نظامی اسرائیلی مقابل آن ایستاده و با آب و تاب میگوید درون این ساختمان ۱۸ کودک بودند که رزمندگان حماس با تیراندازی و پرتاب نارنجک ساختمان را منهدم کرده و بعد، هر ۱۸ کودک را سر بریدهاند!
گفتم: با تیراندازی و پرتاب نارنجک چگونه توانستهاند این دیوارهای بتنی را منهدم کنند؟! بعد از انهدام آن ۱۸ کودک چگونه زنده ماندهاند؟! و رزمندگان حماس چگونه و چرا کودکان را از زیر آوارها بیرون کشیده و کشتهاند؟!
گفت: اتفاقاً روزنامه صهیونیستی هاآرتص نوشته است نظامیان اسرائیل به تصور این که نیروهای حماس درون ساختمان بودهاند، ساختمان را با توپ و راکت ویران میکنند و بعد متوجه میشوند که تعدادی کودک را کشتهاند! و...
گفتم: خود این نظامی صهیونیست که این داستان ساختگی را نقل میکند و میگوید با چشمان خودش صحنه را دیده! هنگام حمله حماس کجا بوده و چرا هنوز زنده است؟!
گفت: چه عرض کنم؟!
گفتم: یارو میگفت رفته بودم شکار شیر، تفنگم گیر کرد و شیر آمد و مرا خورد! پرسیدند پس چرا زندهای؟! گفت؛ خاک بر سر این زندگی! این هم شد زندگی؟!