انحــراف فمینیسم از مطالبهگری در حوزه زنان
زهرا علیاکبری
بدون ترديد یکی از شاهکارهای خلقتِ خدایی، آفرینش «زن» است. زن اﺳﺎس و رﻳﺸﻪ ﻫﻤﻪ ﻧﻴﻜﻲﻫﺎﺳﺖ. شاهکاری که از ازل تا به ابد بیبدیل خواهد ماند و هستی مفتخر به داشتن چنین خلقی، بر تارک قدرت خویش میبالد که وی را در نهان و آشکار خود با طیفی از روحنوازیهای خداوندگاری دارد. نه حرف آنان که میپندارند و میگویند مردان جنس برتر هستند، درست و باورپذیر است و نه اینکه بگویند و مصر باشند که زنان جنس کمالپذیر و بدون مخاطره هستند. حقیقتا جهان زمانی تعریف میشود که در صورت و مخرج کسر خود مساواتي از كرامت زنان و مردان را داشته باشد، نه رادیکالی از زنان گرفته شود و نه دامنهای از مردان محدود شود. در چند دهه اخير موضوع مطالبات زنان يكي از مهمترين برنامههاي دولتها به شمار ميرفته تا جايي كه در وعده و وعيدهاي انتخاباتي هميشه نامزدهای انتخاباتی بر اثرگذاري نقش زنان در جوامع و پيگيري مطالبات آنان تاكيد ميكردهاند. در اين ميان با توجه به آنكه گرايشهايي از فمینيسم شكل گرفته است گاه خلط مبحث در طرفداري و عدم همراهي با اين رويكرد در پيگيري مطالبات زنان شكل گرفته است.
ظهور فمينيسم را شايد بتوان به تحولاتي چون رنسانس، انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتي نسبت داد كه مناسبات زن و مرد را در بعضي يا تمامي جهات مورد سؤال قرار داد. البته سير فعاليت فمينيستها در دو سه قرن اخير يكنواخت نبوده؛ زماني عمدتاً به محاق رفته و گاه به صورت حركتهاي سازمان يافته درآمده است كه از آن به سه موج تعبير ميكنند: موج اول از قرن نوزدهم شروع شد و تا سالهاي پس از جنگ جهاني اول ادامه يافت؛ موج دوم به دهه شصت میلادی برميگردد و موج سوم دو دهه اخير را شامل ميشود. اکثر فمینیستهای معاصر بر اين باورند كه مردان همواره به دلیل قدرت بیشتر در برآوردن نیازهای خود بر زنان اعمال قدرت مینمایند و پیوسته خواهان تسلط بر زنان بودهاند و اين تسلططلبي به عرصههاي اجتماعي، سیاسي و اقتصادی محدود نمیشود، بلکه تا محيط خانواده نيز گسترش مییابد. نمایندگان فمینيست معتقدند که زنان باید دنیای جدید برای خود به وجود آورند و به شالودههای اجتماعی معانی جدید ببخشند؛ بر همین اساس زنان را برای چیره شدن بر ستمی که بر آنها میرود و نیز رهایی از جنس دوم بودن تشویق مینمایند.
با وجود آنكه تصور ميشود تمامي مطالبهگران و طرفداران احقاق كامل حقوق زنان، با گرايشهاي فمینيسم و ابعاد آن همراهي و توافق دارند، بايد اذعان كرد كه هر مطالبهگري فمینيست نمیشود و هر فمینيستي مطالبهگر حقوق زنان. نگارنده و منتقدان فمینيست معتقدند كه جایگاه و تجربه زنان در بیشتر موقعیتها و جایگاه و تجربه مردان در همان موقعیتها برابر و مساوی نیست و متکی بر تفاوتهای جنسی در جنس زن و مرد در بدو تولد است و بر این اساس زنان از کودکی تا پیری تفاوتهای بنیادی را که پایه زیست شناختی دارد را طی میکنند. بنابراین مسئولیتهای مادری و نقشهای همسری و توجه به خانواده را ناشی از تفاوتهای بنیادی زیستشناسی مردان و زنان میدانند.
مکتب فکری فمینیسم به دلیل عدم شناخت صحیح انسان، هستی و رابطه میان این دو و عدم شناخت صحیح و واقعی ویژگیها و استعدادهای زن و مرد در مبنا و در نتیجه اشتباه در هدفگذاری نهایی به اهداف راهبردی و لذا نظام راهکارهای ناکارآمد در بعد زندگی زنان رسیده است؛ به گونهای که نهتنها نتوانسته هدف راهبردی خود را مبنی بر برابری مطلق زنان و مردان به دست آورد، بلکه در بسیاری از زمینهها، خود به مانعی برای کمال و تعالی زنان مبدل شده است. طرفداران فمینیست در دفاع از آزادی تا آنجا پیش میروند که ازدواج و تشکیل خانواده را به «بردگی» تشبیه کرده و آن را تنها بردهداری قانونی بر میشمرند. یکی از مسائل مهمی که جنبش فمینیسم از آغاز به آن گره خورده بود، مسئلۀ خانواده است. فمینیسم در طول عمر خود همواره به بررسی و تبیین علت فرودستی زنان پرداخته؛ لیکن از بررسی نقشهای مختلف زنان نیز غافل نمانده و برخی نقشهای اساسی آنها در خانواده را موردِ انتقاد قرار میدهد. مقابله با نقشهای زنان در خانواده همچون نقش مادری توسط برخی جریانهای فمینیستی نمونهای از تأثیر آنها بر مفهوم خانواده، ساختار و کارکردهای آن است. پرواضح است که فمینیسم در این حوزه و پرداختن به آن شکست خورده است چرا که پژوهشهای اجتماعی با بررسی زندگی خانوادگی و اجتماعی زنان موفق و سرآمد در جوامع نشان داده همواره بین موفقیت در محیط خانواده و حرفه و حضور اجتماعی زنان رابطهای مستقیم و وابستهای وجود دارد.
نهاد خانواده، رکن بنیادین اجتماع بشری است. اولین شرط داشتن جامعهای سالم و پویا، سلامت و پایداری خانواده است چرا که غالبا دستاوردهای علمی و تربیتی بشر در سایة خانوادههای سالم و امن پدید آمده است. بنابراین جامعهای توسعهیافته خواهد بود که توانسته باشد در خانواده با رعایت اصول تربیتی و فرهنگی فرزندان خود را رشد داده باشد و این میسر نمیشود مگر به اهتمام زن و مرد بهویژه تکیه گاهی زنان به عنوان مادران و نقش دهندگان اصلی خانواده موفق و پایدار.
فاطمه (س) دختر پیامآور اسلام با آنکه به تمامی احکام واصول اسلام آشنا بود- آنگونه که در تاریخ نگاشته شده است- با صلابت و کامله به اجتماع وارد میشود و در کمال خوشكرداري و عدالتطلبی، حق همسر خود، خانوادهاش و چه بسا تضمین سعادت آینده بشر را جویا میشود. فاطمه سلام الله علیها، اولین و کاملترین زنی است که به باور دینی معتقد است و نهان و آشکار خود را با آموزههای آن پیوند زده است. این چنین شخصیتی همسری میکند، مادری میکند و نهایتا آنجا که جهان از حقطلبی کم میآورد، در جامعه نیز حرف برای گفتن دارد. در حقیقت حضور اجتماعی و شایستگیهای سخنوری و عملکردی حضرت فاطمه (س) از یکسو و الگو بودن ایشان در نقشهای زنانه مادری و همسری از سوی دیگر، استناد قابل قبول و پرمفهومی است برای آنان که پیگیر مطالبات حضور زنان در جامعه و سپردن امور مهم سیاسی و فرهنگی و اجتماعی به آنان هستند.
اﺷﺘﻐﺎل و ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ اﻗﺘﺼﺎدي، اجتماعي و سياسي زﻧﺎن از ﻣﻨﻈﺮ دﻳﻦ اﻣـﺮي روا و ﺟـﺎﻳﺰ اﺳـﺖ. اﻟﺒﺘـﻪ، اﻫﻤﻴـﺖ اول از آن ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ، وﻟﻲ ﻫﻴچگاه وﻇﺎﻳﻒ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻣﻴـﺖ و ﻛﻠﻴـﺖ اﺷـﺘﻐﺎل و ﻓﻌﺎﻟﻴـﺖ در زمينههاي مختلف ﺗـﺰاحم ﻧﺪارد. اﺷﺘﻐﺎل زﻧﺎن در ﻋﺼﺮ پيامبر(ص) هم ﺑﻪ چشم ﻣﻲﺧﻮرد. در ﺗﻤﺎﻣﻲ ﺷﻐﻞﻫﺎي راﻳﺞآن زﻣﺎن زﻧﺎن ﺣﻀﻮر داﺷﺘﻨﺪ. زﻳﻨﺐ ﻋﻄﺎره، ﺷـﻐﻠﺶ ﻓـﺮوش ﻟـﻮازم آراﻳـﺶ زﻧﺎﻧـﻪ ﺑـﻮد (ﺻـﺪوق، ﻗـﻢ1398). راﺋﻄﻪ ﺑﻨﺖ ﻋﺒﺪالله ﺑﻦ اﻟﺜﻘﻴﻔﻪ و ﻫﻤﺴﺮ ﻋﺒﺪالله ﺑﻦﻣﺴﻌﻮد، درآﻣﺪ ﺧـﻮد، ﻫﻤـﺴﺮ و ﻓﺮزﻧـﺪاﻧﺶ را از راه صنعتگري ﺗﺎﻣﻴﻦ ﻣﻲﻛﺮد (اﻟﻄﺒﺮي، ج24).
حضور زنان در مديريتهاي كلان و مناصب سياستگذاري كشور و سپردن مسئوليتهاي مهم در گذرگاههاي خطير از جمله مطالبات زنان در ایران در چند دهه اخیر بوده است و البته این مطالبهگری سوای نظریههای فمینیستی و کوچكانگاری خانواده و وظایف زنان است. البته باید پذیرفت امروز جایگاه زنان در کرسیهای اندیشهورز دانشگاهی، کرسیهای سیاست مجلسی و دولتی، کرسیهای فقهی و دینی و... بسیار شایستهتر و امیدوارکنندهتر از قبل است. جهان امروز صلح، آرامش، فزونی دانش، کارایی و بهرهوری خود را در این پیدا خواهد کرد که ضمن داشتن خانوادههای امن و سالم، به زنان و مردان با در نظر گرفتن کرامت انسانی نقشهایی مساوی در مدیریتهای جامعه بدهد و در اين ميان جامعهاي موفقتر و با نشاطتر است كه از خانواده پايدار و مستحكمي برخوردار باشد.