تحریفگری و روایتسازی دشمنان از نگاه قرآن
سید حسن خلیلی
روایت سازی دروغین از یک حادثه و رخداد همواره در طول تاریخ مطرح بوده تا جای قاتل با مقتول تغییر کند و ظالم در مقام مظلوم بنشیند.
از قدیم گفتهاند: تاریخ را قدرتمندان پیروز میدان مینویسند؛ زیرا زر و زور و تزویر در اختیار آنان است و با استفاده از رسانههای گوناگون به وارونهسازی و وارونهنمایی رخدادها وحقایق مسلم میپردازند. از آنجا که جریان شیطانی بر خلاف جریان ایمانی از همه ابزارهای راست و دروغ بهره میبرد، تحریف و روایتسازی این جریان بهویژه درزمانی که سلطه فرعونی خویش را تثبیت کرده،بیش از هر دورهای است. امروزه رسانههای استکباری شیطانی در خدمت قدرتمند زرسالار به تحریف و روایت سازی میپردازند و اینگونه فتنهگری میکنند تا جایی که نه تنها حق و باطل از هم بازشناخته نمیشود، بلکه جلاد را در جای شهید قرار میدهند و ظالم را به عنوان مظلوم جلوه میدهند. نویسنده در این مطلب شمهای از تحلیل و تبیین قرآن از تحریف و روایت سازی دروغین دشمنان کافر و مستکبر را بیان کرده است.
***
تحریفگری و روایت سازی کافران و منافقان
واژه تحریف از حرف به معنای کناره است. در تحریف،اصل حفظ میشود ولی حقیقت اصلی به کنار میرود و چیز باطل در مرکز قرار میگیرد. به عنوان نمونه واژه «ولیّ» در اصل وضع، به مفهوم سرپرستی همراه با محبت با مولفههای دیگر است که درجای خود بیان شده است؛ اما تحریف گر، ضمن حفظ واژه «ولی»، موضع له اصلی را کنار میگذارد و کناره را به اصل و مرکز سوق میدهد.
اینگونه است که مفهوم «سرپرستی» اصلا یا دیده نمیشود، یا در کناره قرار میگیرد و «محبت» در مرکز و موضع له مینشیند؛ بنابراین، وقتی گفته میشود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه؛ هر که من مولای او هستم، پس این علی مولای اوست؛ ضمن حفظ این لفظ ولایت و صحت حدیث، مراد از ولایت پیامبر(ص) و علی(ع) را همان داشتن محبت میداند، نه ولایت سرپرستی و حکومت.
کسانی که به تحریف رو میآورند، بر آن هستند تا ضمن حفظ ظاهر و عدم عصیان مستقیم، به عهد و میثاق الهی عمل نکنند. آنان با بهرهگیری از تحریف به گونهای عمل میکنند که با ظاهر حدیث و حکم الهی مخالفتی نداشته باشد، ولی در عمل با روح میثاق و عهد مخالفت کرده و عصیان و خیانت خویش را اینگونه در ظاهری زیبا نهان میکنند.(مائده، آیه 13)
از نظر قرآن، کسانی که به تحریفگری رو میآورند گرفتار نفاق و کفر حقیقی هستند و از سنگدلی رنج میبرند.(همان) از همین رو منافقان در امت اسلام نیز اینگونه همانند یهودیان گرفتار تحریفگری بودند و هستند. گرایش به کفر در آنها بسیار زیاد است؛ بنابراین گرایش به تحریفگری نیز در آنان قوی است؛ چرا که زبان و دلشان با هم نیست، بلکه چیزی را میگویند که بدان ایمان ندارند و بیش از آنکه دنبال شنیدن حق و صدق باشند، دنبال کذب و دروغ میروند. پس اگر مطلب حق و صدقی به آنان گفته شود، به آن گرایش نمییابند و نمیپذیرند، اما مطالب دروغ و باطل را به آسانی و سادگی میپذیرند. آنان دنبال چیزی میروند که با دلشان هماهنگ است، وگرنه آن را نمیپذیرند.
در حقیقت پیشداوری دارند و از قبل موضع خویش را درباره اخبار و روایات و سخنان مشخص کردهاند و کاری به حق و باطل امری ندارند.(مائده، آیه 41)
تحریفگران و روایتسازان از کافران و یهودیان و منافقان، انسانهای بیخردی نیستند که از روی سفاهت و سبکمغزی به تحریفگری و روایتسازی بپردازند، بلکه سخنی را میشنوند و در آن تعقل میکنند و آگاهانه و عالمانه به تحریف رو میآورند؛ زیرا آنان دنبال اهداف مادی دنیوی خویش هستند و کاری به حق و باطل، صدق و کذب، زشت و زیبا و خیر و شر ندارند، بلکه هر چه به نفع آنان باشد همان مطلوب بوده و برای به دست آوردن آن دست به هر کاری میزنند.(همان؛ بقره، آیه 75)
یکی از بازیهایی که تحریف گران انجام میدهند، تظاهر به همراهی وهمدلی در جمع و مخالفت و مبارزه با حق و عدالت در محافل مخفی خویش است.(بقره، آیات 75 و 76) شگفت اینکه خود چون حق را میشناسند نسبت به آن تعقل ورزیده و میدانند که حق چیست، ولی چون نمیخواهند آن حق دیده و شنیده شود، در محافل خویش میگویند که حق را عیان نکنید تا موجب تایید مومنان باشید، بلکه آن را نهان کنید و با تحریفگری و روایت سازی دروغین حق را نهان سازید و باطلی را حق جلوه دهید.(همان)
روایتسازی دروغین یهود از حضرت سلیمان نبی
خدا در قرآن، گزارشهای متعددی از تحریفگری و روایتسازی دروغین یهودیان بیان کرده است. از جمله معروفترین آنها روایت دروغین یهود نسبت به حضرت سلیمان نبی(ع) است. خدا در قرآن بیان میکند که یهودیان، حضرت سلیمان نبی(ع) را متهم به استفاده از سحر و جادوی جنیان میکنند. در حقیقت آنان حضرت سلیمان نبی(ع) را که حکومتی شکوهمند و جهانی داشت و لشکری از جن و انس و پرندگان و حیوانات در اختیارش بود، متهم به کفر میکنند و براین باورند که آن حضرت(ع) قدرت و شکوه واقتدار جهانی خویش را نه از طریق عبودیت وبندگی خدا، بلکه با کفر و بهرهگیری از شیاطین جنی به دست آورده است. بنابراین، اگر ما نیز بخواهیم به قدرت و شکوه سلیمانی برسیم ناچاریم به خدا کفر ورزیده وراه و روش او را در پیش گرفته و با بهرهگیری از سحر و جادو و قدرت شیاطین جنی، به حکومت جهانی و شکوه و اقتدار او برسیم.(بقره، آیه 102)
خدا در قرآن بر این نکته تاکید دارد که این روایتسازی یهودیان زمان از حضرت سلیمان نبی(ع) دروغ و اتهام و بهتانی بزرگ است؛ زیرا حقیقت، آن گونه نیست که یهودیان روایت و گزارش میکنند؛ زیرا حضرت سلیمان(ع) پیامبری مومن بود. او به فضل الهی همانند پدرش داود(ع) به قدرت رسید و حکومتی بینظیر در اختیارش قرارگرفت.
حضرت سلیمان(ع) به فضل الهی از چنان قدرت و اقتداری بهره مند شد که جن و انس و پرندگان و درندگان و چرندگان در خدمت او بودند و حتی شیاطین جنی که به بند ایشان در آمده و برایش کارها و خدمات عمرانی و ریختهگری انجام میدادند، همواره برای انجام کارهای مختلف در خدمت ایشان بودند تا جایی که عفریت جنی نیز برای آوردن تخت ملکه سبا پیش قدم میشود.(نمل، آیات 19 تا 42؛ ص، آیات 30 تا 40؛ انبیاء، آیات 78 تا 82؛ سباء، آیات 12 تا 14)
از نظر قرآن، تحریف گران با روایتسازی دروغین حق و باطل را جا به جا کردند. آنان با بهرهگیری از همین قدرت و شوکت الهی حضرت سلیمان نبی(ع)، این مطلب باطل را القاء میکنند که اگر قدرت و شوکتی برای آن حضرت(ع) است، نه از ناحیه ایمان به خدا و بندگی او، بلکه از ناحیه کفر به خدا و ایمان به شیطان و بهرهگیری از سحر و جادوی شیطانی است.(بقره، آیه 102)
پس یهودیان برای آنکه قساوت قلب خود را نشان دهند و از ایمان بگریزند و به کفر در آیند، حقیقت را تحریف کرده و به جای تاکید بر ایمان و بندگی خدا، کفر را مهم دانستند؛ آنان با روایت سازی دروغین، با سوءاستفاده از این حقیقت قدرت الهی تسلط بر جنیان و شیاطین، قدرت سلیمانی را به کفر و سحر شیطانی نسبت داده وحقیقت را وارونه ساخته و باطل و کفر را جایگزین حق و ایمان کردند.(همان)
روایت سازی دروغین سامری علیه موسی نبی
چنانکه گفته شد، همواره تحریف گران و روایت سازان را کسانی تشکیل میدهند که پس از شناخت کامل حقیقت، به تحریفگری و روایتسازی رو میآورند؛ در این باره سامری نیز به عنوان یکی از همین افراد با چنین شاخصی، عاقلانه و عاملانه به تحریف و روایتسازی میپردازد.
خدا در قرآن بیان میکند سامری که به حقیقتی آگاه شده و بصیرت یافته بود و با استفاده از همین توانایی و بهرهمندی از بصیرت، گوسالهای زرین را میسازد تا جایگزین خدایی کند که نامحسوس است.(طه، آیات 85 تا 96) از آنجا که توده مردم گرایش به حس دارند و درک مسائل معقول و بلکه فراعقل عادی برایشان دشوار است، بهسادگی دنبال چیزی میروند که محسوس و مشهود باشد. از همین رو پس از عبور از دریا و غرق شدن دشمن فرعونی، خواهان خدایی محسوس میشوند تا عبادت او کنند.(اعراف، آیه 138)
سامری با علم به گرایش مردم به محسوسات، خدای فرا مادی و محسوس را تحریف میکند و با روایت ساختگی به مردم این امر را میقبولاند که خدای موسی(ع) چیزی جز همین سامری نیست که صدای شگفتی دارد.(اعراف، آیه 148؛ طه، آیه 85 تا 96)
روایتسازی دروغین علیه پیامبران و فرشتگان
از نظر آموزههای قرآن، تحریف و روایت سازی،محدود به مسائل تاریخی و اعتقادی نیست، بلکه گستره آن بسیار است تا جایی که احکام و قوانین را نیز در برمی گیرد.
قرآن گزارش میکند که یهودیان روایتی را از حضرت یعقوب(ع) نقل میکنند که روایت دروغین وساختگی است. آنان با بهرهگیری از شیوه تحریف، حق را به کنار میبرند و امر حاشیهای را به متن دین به عنوان حکم الله وارد میسازند. یکی از مهمترین مصادیق آن مسئله حلال و حرام در مورد گوشت حیوانات است. براساس تحریف و روایت سازی دروغین، یهودیان احکامی را درباره غذا به تورات نسبت میدهند که اصلا حقیقت ندارد. خدا در قرآن بیان میکند که هر غذایی برای یهودیان حلال بود.
البته قبل از نزول تورات حضرت یعقوب(ع) برخی چیزها را خودش بر خودش حرام کرده بود؛ اما یهودیان با روایت سازی دروغین گفتنند که این موارد را حضرت موسی(ع) از سوی خدا حرام کرده است؛ در حالی که چنین نیست؛ زیرا اگر این مواردی که آنان میگویند راست باشد، باید در احکام تورات باشد، در حالی که این موارد در تورات نیامده است؛ چرا که حضرت یعقوب(ع) قبل از نزول تورات میزیسته است و پس ازنزول تورات احکام کامل از سوی خدا نازل شده و مواردی که یهودیان میگویند جزو احکام تورات نیست و آنان نسبت دروغ به خدا میدهند.(آلعمران، آیات 93 و 94)
یهودیان بنی اسرائیل درتحریف و روایت سازی دروغین ید طولایی داشتند آنان براین باور بودند که حضرت ابراهیم(ع) یهودی و پیرو شریعت تورات است؛ درحالی که از نظر تاریخی حضرت ابراهیم(ع) سدهها پیش از موسی(ع) و نزول تورات میزیسته است.(آل عمران، آیه 67)
بر اساس همین تحریفگری و روایت سازی دروغین یهود است که آنان به دشمنی با جبرئیل و مکائیل، این فرشتگان مقرب الهی پرداختهاند وآنان را دشمن خویش دانستهاند؛ یعنی تا جایی پیش رفتهاند که نیکان را جای بدان و بدان و شیاطین را جای نیکان قرار دادهاند؛ زیرا اهداف مادی و دنیوی آنان به طوری بر آنان حاکم شده که جای شهید و جلاد و نیک و بد را عوض میکنند و به سبب حرص شدید به دنیا هیچ گرایشی ندارند که حقی آشکار و عدالتی اجرا شود و آنان از لذتهای دنیوی محروم شوند.
از این رو به قتل پیامبران دست میزنند و بیگناهان را میکشند.(بقره، آیات 92 تا 98)
به هر حال دشمنان برای رسیدن به اهداف پلید خود از هر چیزی بهره میگیرند که از جمله مهمترین آنها تحریفگری و روایت سازی دروغین است.
بنابراین، مومنان باید علیه این نوع شیوه مکر و کید دشمنان آگاهی یافته و با استفاده از روایتهای راستین نه تنها روایتگری و روایت سازی دروغین دشمنان را ابطال کنند، بلکه با گفتمان سازی با استفاده از روایتهای صحیح اجازه ندهند تا دشمن به هدف پلید خویش برسد.
سخن درباره روایتگری دروغین دشمنان درقرآن بسیار است و آنچه گفته شد مشتی از خروار است.