نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
توجیه تراشی مدعیان اصلاحات درباره فرار دولت روحانی از پاسخگویی
سرویس سیاسی-
محمود صادقی، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده جنجالی مجلس قبل در مصاحبه با روزنامه آرمان ملی به توضیحاتی درخصوص کتاب «بدون دود آتش و خون» (روایاتی از اقدامات اقتصادی دولت روحانی در برابر آمریکا) پرداخت و در پاسخ به زمان انتشار آن (در دولت رئیسی) گفت: «اطلاعاتی که در آن بازه زمانی به هر علت منتشر نشده، در زمان مناسب فعلی برای تنویر افکار عمومی منتشر شده است. در بسیاری از کشورها نیز همینگونه است. عموماً محدودیتها فرصتی برای بیان حقایق ایجاد میکند ضمن اینکه تجربیات زیادی نیز در آن زمان به دست آمده که میتواند برای دولت فعلی مفید باشد.»
صادقی گفت: «بااینوجود محدودیتهای رئیسجمهور و معاون اول در دولت قبل را باید درک کرد. روحانی کسی نبود که به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش بکشد...اکنون تیم دولت دوازدهم تصمیم گرفته که در ارتباط با مشکلات سخن بگوید... درهرصورت اعلام این موارد در حال حاضر فایدهای ندارد و اگر در زمانی که فشارها بر روحانی بود، سخن میگفت و حتی بخشی از این موارد را بیان میکرد، برای دولتش سود داشت. البته در آن زمان روحانی و جهانگیری را متهم میکردند که تنها دراندیشه حفظ دولت هستند.»
در این مطلب آمده است: «در خاطر داریم که بسیاری از منتقدین دولت و اصلاحطلبان در مورد روحانی و جریانی از اصلاحطلب که در درون قدرت حضور داشتند، تحت همین واژه استمرارطلب و قدرت طلب یاد میکردند.... برخی در آن زمان میگفتند روحانی و جهانگیری سکوت کردهاند تا صلاحیت آنها مورد شبهه قرار نگیرد. این مورد هم دور از واقعیت نیست. بسیاری از نمایندگان فعلی هم با لحاظ شرایط، سخنی نمیگویند.»
ارز 4200 تومانی 50 درصد تورم ایجاد کرد
اگر دلار جهانگیری نبود، اقتصاد ما ونزوئلایی میشد!
صادقی در این مصاحبه گفته است: «[کتاب] «بدون دود و آتش و خون» نیز دقیقاً به این مورد اشاره دارد ارز 4200 تومانی برای این پایهگذاری شد که تروریست اقتصادی که آمریکا علیه ایران طراحی کرده بود؛ خنثی شود. در آن مقطع اگر ارز 4200 تومانی به کالاها داده نمیشد قیمتها به سمت ونزوئلایی شدن پیش میرفت. در این معنی که مردم باید با گونی پول حمل میکردند تا یک کیلو سیب زمینی بخرند اما دولت روحانی این مورد را کنترل کرد. اما هم اکنون آن اقدام دولت که از ونزوئلایی شدن اقتصاد جلوگیری کرد، به چماقی در دست دولت تبدیل شده تا دولت روحانی را منکوب کنند. دولت روحانی با آن تصمیم مهم تنها 50 درصد تورم ایجاد کرد اما دولت فعلی با یک تصمیم اقتصادی عملاً تورم فعلی را به وجود آورده است.»
توجیه تراشی مدعیان اصلاحات درباره فرار دولت روحانی از پاسخگویی مرغ پخته را هم به خنده وامیدارد. مدعیان اصلاحات میگویند روحانی به دلیل محدودیتها در برابر انتقادها سکوت میکرد یا از ترس اینکه صلاحیتش زیر سؤال برود! آنها نتیجه میگیرند که روحانی کسی نیست که به خاطر یک دستمال، قیصریه را به آتش بکشاند! این در حالی است که اولاً حرف زدن او چه ربطی به زائل شدن صلاحیت او و یا جهانگیری دارد. مگر همینالان که کتاب «بدون دود آتش و خون» (روایاتی از اقدامات اقتصادی دولت روحانی در برابر آمریکا) منتشر شده، روحانی، جهانگیری و یا سایر مقامات دولت او چه گفتهاند که در صورت گفتن آنها در همان مقطع، صلاحیت آنها مورد شبهه قرار میگرفت؟
اصلاحطلبان درباره ارز 4200 تومانی هم به توجیه تراشی روی میآوردند. این در حالی است که در دولت آنها به خاطر این مصوبه، درمجموع 18 میلیارد دلار از ذخایر ارزی کشور بر باد رفت. البته بخشهایی از اصلاحطلبان بارها به این خسارت سنگین در دولت روحانی انتقاد کردهاند.
سال 98 و زمانی که دلار به 12 هزار تومان رسیده بود! روزنامه سازندگی طی گزارشی نوشت: «بر اساس آنچه تاکنون اعلام شده، نزدیک به 18 میلیارد دلار ارز 4200 تومانی که دولت پرداخت کرده، به کشور بازنگشته است. یعنی با قیمت متوسط دلار 12 هزار تومانی، نزدیک 216 هزار میلیارد تومان از منابع کشور سوخت شد. این عدد برابر با نیمیاز بودجه کل کشور است. حدود 72 برابر هزینهای که ایران در جنگ تحمیلی پرداخت کرد. همه این اعداد نشان میدهد تصمیم ارز 4200 تومانی یکی از عجیبترین و پیچیدهترین اقدامات دولت طی سالهای گذشته بوده است.»
تلاش مدعیان اصلاحات برای تحریف خودکفایی
و رپورتاژ برای وزرای جهاد کشاورزی دولت روحانی
روزنامه مردمسالاری در مطلبی نوشت: «مفهوم خودکفایی در کشاورزی و امنیت غذایی با این تعریف نظری که ایران بتواند در تمامی محصولات زراعی، باغی، دام و طیور و آبزی، به مرحلهای برسد که نیازی به واردات هیچکدام از این فرآوردهها چه برای مصرف مستقیم، چه صنایع تکمیلی و تبدیلی نداشته باشد و علاوهبر تأمین نیاز داخل، صادرکننده هم باشد تقریباً مورد قبول تمام جناحهای فکری است.»
این نظریه در اجرا به دو دیدگاه متفاوت تقسیم میشود: «یک دیدگاه که با جدیت، موضوع خودکفایی با اتکا به منابع آب و خاک موجود را مطرح میکند و از بعد سیاسی بر این نظر است که خودکفایی به هر قیمتی برای مقابله با دشمن خارجی باید دنبال شود... دیدگاه دیگر در رابطه با خودکفایی مفهوم خوداتکایی را مطرح میکند و میگوید؛ «از نظر علمی برآوردن تمام نیازهای یک کشوربا توجه به جمعیت روزافزون در داخل اصولاً امکانپذیر نیست و در هیچ جای دنیا هم هیچ کشوری که تمام نیازهای خود به مواد غذایی را در داخل تأمین کند وجود ندارد، پس باید مفهوم خودکفایی را به خوداتکایی تغییر داد.»
نویسنده درخصوص گروه دوم مینویسد: «این گروه از صاحبنظران که غالباً تحصیلکرده و دارای تخصص هستند چنین تحلیل میکنند که واردات، علاوهبر اینکه موجب تعادل بخشی به منابع آب و خاک میشود از نظر اقتصادی ارزانتر است و به تقویت اقتصاد ملی منجر میگردد.»
در ادامه مطلب آمده است: «در حوزه اجرا، وزرایی همانند دکتر کلانتری، مهندس حجتی، مهندس عباس کشاورز (یک دوره کوتاه سرپرست وزارت جهادکشاورزی بوده است) و طیف وسیعی از معاونان و کارشناسان زیرمجموعه آنان، طرفدار حمایت از تولید داخل... درست در مقابل این نگرش، وزرایی چون مهندس اسکندری، دکتر خلیلیان و دکتر ساداتی نژاد (وزیر کنونی)، با تمامی مسئولان اجرایی زیرمجموعه خود، طرفدار نظریه «خودکفایی به هر قیمت و تولید تمام و کمال تمامی فرآوردههای کشاورزی و دام و طیور البته باتولید دانش کاربردی در داخل و اخیراً، پیگیر کشت فرا سرزمینی هستند». این دو دیدگاه به صورت صفبندی شده در میان این دو طیف وجود دارد و هر طیف، گروه غیر خودی را خائن به منافع ملی، بیسواد، بیاطلاع از صحنه واقعی کشاورزی میداند و به نظر نمیرسد که این تضاد آشتیپذیر باشد.»
مدعیان اصلاحات در حالی ژست توسعهخواهی گرفتهاند که تا دیروز «ما نمیتوانیم» لقلقه زبانشان بود. عیسی کلانتری که نویسنده به تعریف و تمجید از رویکرد او پرداخته- کسی که بیش از 20 سال در دولتهای میرحسین موسوی، خاتمی،هاشمی و روحانی یا وزیر کشاورزی بوده یا معاون رئیسجمهور و...- گفته بود خودکفایی در کالاهای اساسی امکانپذیر نیست بلکه «غیرمنطقی و غیرعلمی و دروغ است او حتی گفته بود خودکفایی در گندم چیز «مزخرفی» است! این در حالی است که وزیر جهاد کشاورزی دولت (ساداتی نژاد) چندی پیش با اعلام این خبر که تولید گندم در سال اول دولت سیزدهم به ۱۱ میلیون تن رسید، گفته بود: «در سال آینده به خودکفایی پایدار در تولید گندم خواهیم رسید.»
یقهدرانی روزنامه اصلاحطلب برای تحریم کنندگان ملت ایران
روزنامه اعتماد در مطلبی به قلم عباس. ع از فعالین سیاسی اصلاحطلب ابتدا فرضیهای بر اساس تراوشات ذهنی این روزهای مدعیان اصلاحات راجع به مذاکرات رفع تحریم نوشته و آن را به دولت نسبت داده و سپس در اقدامی عجیبتر با خود تحقیری به نقد دولت پرداخته است.
این روزنامه نوشت: «هدف.. این است که با به تأخیرانداختن توافق برجام، مدعی شوند که توافق بهتری در زمستان در انتظار ایران است و این سرابی بیش نیست. خودشان هم میدانند که این سراب و دروغ است، ولی آنان گمان میکنند که با گذشت زمان منافع برجام برای هر دو طرف ایران و آمریکا کمتر میشود و اگر به زمستان برسد و انتخابات کنگره نیز برگزار شود، عملاً دو طرف بهویژه طرف آمریکایی انگیزه خود را از دست میدهد، بهعلاوه ممکن است که دموکراتها با وضعیت ضعیفتری در کنگره و سنا مواجه بشوند و کفه مخالفان برجام قویتر شود و این آقایان به هدف اصلی خود که لغو نهایی برجام است میرسند و ایران را وارد یک چالش بسیار مهم کنند و قطعنامههای شورای امنیت را دوباره برقرار نمایند و الی آخر... گرچه این هدف اصلی است ولی ادعای آنان این است که به علت جنگ اوکراین، اروپا با بحران انرژی مواجه شده و برای عبور از این وضع امتیازات بیشتری در مذاکرات خواهد داد. این تحلیل بهکلی نادرست است. چرا؟ اولاً فرض کنیم که اروپا با بحران انرژی مواجه شود، ایران چه کمکی میتواند به آن بنماید؟ ایران خودش هم در زمستان گاز ندارد و گاز صنایع را قطع میکند تا مردم اعتراض نکنند. سال گذشته حدود ۷۰۰ میلیون دلار خسارت صنایع ناشی از قطع گاز زمستانی بود. حتی در صادرات گاز متعهد شده خود نیز دچار مشکل میشود. بهعلاوه مگر ایران میتواند به اروپا گاز صادر کند؟ با کدام لوله؟ ایران که تکنولوژی مایع کردن گاز را ندارد که گاز مایع صادر کند.»
این روزنامه اصلاحطلب بدون کمترین اشاره به خباثت طرف غربی در برجام و زیادهخواهی و وقاحت آنها در مذاکرات رفع تحریم، تلاش دارد با شیوهای کثیف و همصدا با طرف غربی ایران را مسئول به نتیجه نرسیدن مذاکرات آنهم با یک ادعای مضحک معرفی کند. جدا از خودتحقیری و تمسخر ظرفیتها و شرایط کشور این حجم از ناراحتی و شیون و زاری برای تحریمکنندگان ملت ایران در جای خود جالبتوجه است.
دراینباره گفتنی است غربیها مدتهاست عقیده دارند و این عقیده خود را پنهان هم نکردهاند که هیچ نوعی از فشار خارجی بدون وجود یک شبکه همکار در ایران کارآمد نیست. کارکرد اصلی شبکه همکار غرب در داخل ایران این است- و همواره همین بوده است که فضایی بهوجود بیاورد که گویی بدون تن دادن به سازش و پذیرفتن درخواستهای طرف مقابل هیچ راهی برای خلاصی از فشارها وجود ندارد.