تطهیر بیعرضگی رژیم پهلوی در حفظ بحرین
سرویس سیاسی-
روزنامه شرق در یادداشتی تأملبرانگیز و در جهت تطهیر اقدام رژیم پهلوی و استعمار انگلیس نوشت: «در واقع استناد به ادعای قدیمی و ظاهرا بیزیان بحرین، با این هدف بود که با برانگیختن احساسات وطنپرستانه و رنگ پوپولیستی دادن به قضیه، نهضتی ملی مشابه نهضت نفت پدید آید و محبوبیتی آنچنانی به وجود آورد. اما ملیکردن نفت و تصویب قانون آن امری بود که میتوانست به آینده مشخصی برسد. پس از 28 مرداد وقتی قانون تقسیمات کشوری با ذکر نام بحرین بهعنوان استان چهاردهم تصویب شد، به یاد دارم که چگونه همگان به آن پوزخند میزدند و به شوخی از «بحرین استان چهاردهم» نام میبردند و در مجله فکاهی توفیق هم انعکاس داشت!»
در ادامه این نوشتار آمده است: «نکته دیگر پرسش در مقاله «شرق» درباره فریبخوردن ایران در رفراندوم بود. اولا شیخ بحرین به هیچ عنوان زیر بار رفراندوم نمیرفت و آن را مغایر حاکمیت بینیاز از پذیرش ایران میدانست. سرانجام با «پلِه بیسیت» یا نظرسنجی موافقت شد. دولت ایران از قبل نتیجه نظرسنجی سطحی و گذرا و نوشتن گزارش به دبیرکل را میدانست؛ یعنی فریبی در کار نبود؛ نمایشی برای پایاندادن آبرومندانه به قضیهای از پیش مختومه بود! البته با توجه به تبلیغات قبلی، به طوری که از خاطرات اسدالله علم برمیآید، محمدرضاشاه نگران این بوده که مردم چه میگویند. گذشت زمان و تبلیغات پس از سقوط او موجب شد نسل بعدی، آن قانون شوخی را جدیتر از واقعیت تلقی کند. البته ایرانیانی در بحرین هم بودند که ناراحت و گلایهمند بودند، اما مقامات میدانستند در آن زمان احساسات ناسیونالیستی ناصری عربی به استقلال بیشتر از همبستگی قومی و شیعی با ایران گرایش داشت و فریبی در کار نبود.»
این فرد در این نوشتار به تطهیر اقدامات انگلیس پرداخته است وگرنه چنانکه گفته میشود در آستانه رفراندوم در بحرین انگلیس به انتقال اعراب از شیخنشینهای حوزه خلیجفارس به بحرین پرداخت و به این صورت خواست تا نتیجه را چنانکه میخواهد رقم بزند.
در باره دیگر استدلالهای مضحک نویسنده این یادداشت باید گفت چند دهه است که برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس مدعی جزایری ایرانی هستند پس با استدلال نویسنده و برای اینکه خدای ناکرده حاکمان آن شیخنشینها ناراحت نشوند و روابط خویش را با ایران برهم نزنند باید آنها را نیز واگذار کنیم.
همه اینها در حالی در روزنامه مدعی اصلاحات صورت میگیرد که این روزنامه در مورد حقوق ایران در خزر و موضوع توافق ایران با شوروی سابق که در مورد ماهیگیری از خزر به سهم 50 به 50 موافقت کرده بود به جاروجنجال میپرداختند ولی در این سوی ماجرا چون انگلیس قرار گرفته موضوع را مالهکشی میکنند.
از سیاهنمایی تا تشویق به مهاجرت!
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «موج مشتاقان مهاجرت به خدماتيها رسيد» نوشت: «به نظر ميرسد مهاجرت از ايران حتي با نرخ دلار بالاي 26 هزار توماني نيز همچنان يكي از مهمترين برنامهها و تصميمات مردم باشد. عدم قطعيت نسبت به آينده، مشكلات اقتصادي ساختاري و ريشهاي، گره خوردن مسائل اقتصادي در سياسي و بالعكس، بخشنامههاي يكشبه، فيلترينگ و محدوديتها همگي از جمله دلايلي است كه بسياري از افراد ترجيح ميدهند بار سفر بسته و به كشورهاي ديگر مهاجرت كنند. البته كه اين شرايط نگرانكننده است و براساس گفتههاي حميد حسيني ميبايست هرچه زودتر با تدوين شرايط و بهبود وضعيت اجتماعي و اقتصادي، از سرمايههاي انساني حراست كرد.»
گفتنی است طیف مدعی اصلاحطلبی متهم ردیف اول در فرار و مهاجرت اقشار مختلف مردم از کشورند. آنها همواره در مسیری حرکت کردهاند که «تشویق به مهاجرت» نتیجه ناگزیر آن بوده است.
اکبر ترکان زمانی که مشاور حسن روحانی رئیسدولت قبل بود، گفته بود «قابلیت رقابت در هیچ تکنولوژی و هیچ صنعتی به جز آبگوشت بزباش و قرمهسبزی را نخواهیم داشت» این موضع جز سیاهنمایی و تشویق به ترک ایران است؟
در کنار این سیاهنمایی از ایران، مدح غرب و نمایش پیشرفت در غرب را در رسانههای اصلاحطلب باید دید. وقتی از ایران فقط سیاهیها- و نه سیاه و سفید در کنار هم- و از غرب فقط سفیدیها- و نه سفید و سیاه در کنار هم- بیان میشود، جز ناامیدی از آینده در ایران و امیدواری به آینده در غرب، چه نتیجهای خواهد داشت؟
از سوی دیگر اقتصاد کشور در دورانی که دولت اصلاحطلبان بر سر کار آمد، چگونه زمین خورد؟ تولیدیها تعطیل، کارخانهها ورشکسته، خصوصیسازیها رانتی و در نهایت تورم سر به فلک کشیده و مردم ناامید، آیا چنین سیاستهایی و ساخت چنین کشوری، بیشتر مردم را به مهاجرت کشاند یا حرفهای نادرست یک نماینده مجلس که دفعتاً بیان شد و همواره نبود؟
کاسبی تحریم و کارچاق کنی برای دشمن از این بالاتر؟
روزنامه منتسب به جمهوری اسلامی کاسبی تحریم و همکاری و همصدایی مدعیان اصلاحات ـ اعتدال با دشمن را به دیگران نسبت داد!
این روزنامه در سرمقاله خود ادعا کرد: «برخلاف نظر کاسبان سیاسی و اقتصادی تحریم، ما میتوانیم در مذاکرات برجامی به توافقی دست یابیم که منافع کشور و مردم حفظ شود و به هیچیک از اصول و ارزشهایمان نیز کمترین خدشهای وارد نشود. ما باید این واقعیت را بپذیریم که تصمیمات ملی را نباید به بدترین زمان موکول کرد.»
روزنامه مذکور اخیرا نیز ادعا کرده بود: «متاسفانه همان کاسبان تحریم که در دولت قبل نیز همصدا با ترامپ با رفع تحریمها مخالفت میکردند امروز نیز در لایههای پیدا و پنهان به کارشکنی خود ادامه میدهند.»
همصدایان با ترامپ مدعیان اصلاحات ـ اعتدال هستند که طبق خواسته ترامپ مذاکره بر سر توان موشکی و نفوذ منطقهای ایران را تکرار میکردند و در تقلای اجرای نقشه شوم ترامپ برای از بین بردن دیگر مؤلفههای اقتدار ایران بودند. به جای اعتراض به کارشکنی، زیاده خواهی و گستاخی دشمن و نقض پیاپی برجام در دولتهای اوباما و ترامپ و بایدن، جبهه خودی را تخطئه میکنند.
این طیف ضمن وادادگی و انفعال در برابر حریف، عهدشکنی آنها را توجیه و دشمن را به تحریم بیشتر تشویق کرد. کاسب تحریم هم دقیقا، همین طیف مدعی اصلاحات ـ اعتدال هستند که گرای تحریمهای فلجکننده را به دولت اوباما دادند، سپس ادعا کردند برای برداشتن تحریمها باید بر سر منابع قدرت ملی مذاکره و آنها را واگذار کرد و سبب دو برابر شدن تحریمها شدند، از سوی دیگر به دشمن تضمین دادند که اگر از برجام هم خارج شود، در توافق میمانند و یکطرفه آن را اجرا میکنند، با سوءمدیریت هم به تحریمها ضریب اثر بیشتر دادند.
همصدایی و کاسبی تحریم و کارچاق کنی برای دشمن از این بالاتر؟ این جماعت با سابقه سیاه تأمین منافع آمریکا در ایران و ضربه به مصالح ملت، در سایه عدم پیگرد قضایی، واقعیت را تحریف و با خیال راحت از پاسخگویی و مسئولیتپذیری فرار میکند.