خروجی ورزش باید تقویت امید باشد(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
از نظر مکاتب توحیدی،یکی از بزرگترین نشانههای انسان، داشتن روحیه نشاط وامیدواری است. به تعبیری دیگر این انسان غیر مومن و خدانشناس است که نا امید است و نسبت به زندگی خود و جامعهاش حالت یاس و سرخوردگی دارد و چون راه و چارهای برای نجات و رهایی نمیبیند به ناچار صورت مسئله را پاک کرده و خودش را از دست دنیا ومسئولیتها و جنگیدنها و خلاصه هرچه در آن است راحت میکند!
در این باره مثالها فراوان است که خواننده فرهیخته حتما به حداقل بعضی از آنها آگاه است. در مکاتب الهی و سرآمد همه،آخرین و کاملترین دین خدا، « نومیدی» و « یاس» بیمعناترین کلمه و مفهومی است که میتواند وجود داشته باشد. چرا که کسی که ادعا میکند خدا را دارد و بعد نومید و مایوس است یعنی که خدا را(زبانمان لال) قادر و توانا نمیداند که برای حل مشکلات به او توکل کند! یا اینکه خدایی که میپرستد، خدای دانا و قادر و توانا نیست!
اینها را با این قلم ضعیف و بیان الکن به عنوان مقدمه آوردیم تا بگوییم چرا بدخواهان و دشمنان این سرزمین پا را دریک کفش کرده و مصرانه و لجبازانه تلاش دارند زهر یاس و نومیدی به دهان این ملت موحد و مومن بریزند. آنها با این کار خود در واقع به ارزشهای فرهنگی و باورهای مکتبی ما حمله میکنند چون وقتی این ارزشها و باورها را در هم کوبیدند آن وقت کولی گرفتن و تسلیم کردن کل این آب و خاک وغارت این سرزمین پرگهر برایشان از آب خوردن هم راحتتر است.
و باز اینها همه را گفتیم تا ما نیز به سهم خودبگوییم در چنین وضع و حالی چقدر مسئولیت کسانی که در این آب وخاک در حوزههای مختلف علیالخصوص حوزههایی فعالیت میکنند که با نسل مهم وحساس جوان سروکار دارند، سنگین و خطیر است.
وظیفه مسئولان این است که برابر دشمنی که قصد نومید کردن این مردم و پاشیدن گرد یاس بر سرو روی جامعه را دارد، پیامآور امید و خوشبینی نسبت به فردا و آینده باشند. اینکه رهبر انقلاب در اکثر ملاقاتهای خود و خطاب قراردادن مسئولان بر لزوم و ضرورت «تقویت امید» تکیه و تاکید دارند از همین روی است.
ورزش حوزه بسیار مهم وابزاری بسیار موثر در ارتقای روحیه مثبت و افزایش عرق ملی و اعتقادی و بالاخره تقویت امید است، از این ابزار باید درست و به بهترین وجه استفاده کرد. هنر بزرگ و دغدغه اصلی مدیران ورزشی بیش از هرچیز به ویژه فکر کردن به خودشان و خودیهاشان، باید همین باشد. همینی که تاکنون کم بوده و ششدانگ نبوده و از این پس باید خیلی خیلی بیشتر از گذشته باشد.
خروجی عملکرد مدیریت ورزش ما به طور کلی و همهجانبه باید از یک طرف باعث شادی و نشاط جامعه و ارتقای غرورملی و همبستگی اجتماعی و تقویت امید نزد مردم و جوانان و از طرف دیگر خارچشم دشمنان و یاس بدخواهان کینهتوز جوانان این مردم باشد.
مسئولان دیروز و امروز ورزش بنشینند و کلاه خود را قاضی کنند که آیا به مسئولیت خود به درستی عمل کرده وخروجی کارشان چنین بوده یا خیلی از جاها برخلاف آن اتفاق افتاده وبا بدرفتاریها و ترک فعلها واز زیر کار در رفتنها و غفلتها و... دشمن شاد شده و مردم و جوانان خود را چزانده و حتما ناخواسته در زمین دشمن بازی کرده وبه حرکات موزون دست زدهایم؟!
تقریبا همه کارشناسان و جمیع صاحبنظران ورزش با وجود اختلاف سلیقههایی که به طور طبیعی درباره مسائل مختلف دارند درمورد یک موضوع دارای وحدت نظر و رای مشترک هستند و آن اینکه ورزش ایران برای پیشرفت و بهتر و قویتر شدن، مستعد و بالقوه توانمند است. این ورزش از حیث نیروی انسانی از ظرفیت بالا و سرمایههای ارزشمندی برخوردار است و از نظر امکانات و ابزار مادی نیز کم و کسری ندارد و بالاخره وضعیت اقلیمی و آب وهوایی کشور نیز برای رشد و توسعه در اکثر رشتههای ورزشی مناسب و مساعد است. باز طبق نظرات کارشناسی و فنی آنچه که میتواند این استعدادها و امکانات و شرایط را متمرکز سازد و از آنها به درستی و در جهت ارتقای جایگاه ورزش ایران استفاده کند، عامل
« مدیریت» است. به این معنا که اگر مدیریتی با انگیزه و مدبر و دارای اعتماد به نفس و روحیه خودباوری و شجاعت، برکاروبار ورزش سوار شود و سکان هدایت آن را به دست بگیرد، میتواند با تکیه بر این شرایط و امکانات و داشتههای غنی و سرشار، بر شتاب و سرعت ورزش در مسیر پیشرفت بیفزاید و وضعیت آن را از اینی که هست بهتر نماید و بهبود بخشد.
معنای دیگر این سخن این میشود که اگر وضعیت ورزش ایران آنطور نیست که باید باشد و روند حرکتی آن نمیتواند رضایت اهالی ورزش را جلب کند، باید دلیل اصلی را قبل از آنکه در عواملی چون امکانات مادی و نیروی انسانی جستوجو کنیم، در بحث بینشها و روشهای مدیریتی ریشهیابینماییم. واقعیات غیر قابل کتمان به ما چنین نشان میدهند که هر وقت در هر جا و رشتهای از ورزش عامل مدیریت جدی گرفته شده، آن رشته ورزشی از جهش ملموس و پیشرفتهای قابل توجه برخوردار بوده به طوری که در پرتو آن مدیریت روندی رو به جلو و به سمت آبادی و پیشرفت داشته و رضایت عالم و عامی و غریبه و آشنا را به دنبال داشته و هر وقت و در هرجا و رشتهای عکس آن عمل شده یعنی در بحث مدیریت، شرایط و عوامل اشاره شده رعایت نشده و مثلا اصل تخصص مدیریتی و شایستهسالاری را در نظر نگرفتهایم و مدیریت آن رشته،بر مبنای ملاکهایی چون باندبازی و رفیق بازی و فامیلبازی و توصیه این و آن فرد غیر مسئول اما ذینفوذ تعیین شده، آن رشته روندی معکوس و رو به ویرانی و ضعف در پیش گرفته. و به طور طبیعی وضعیت و روند حاکم بر آن باعث نارضایتی و اعتراض علاقهمندان و اهل فن شده است.