kayhan.ir

کد خبر: ۲۳۴۰۱۸
تاریخ انتشار : ۱۸ دی ۱۴۰۰ - ۲۳:۱۴

اخبار ویژه

 

شمس‌الواعظین: روسیه نیروی هوایی ایران در سوریه بود
سردبیر سابق نشریات زنجیره‌ای غربگرا با رد فضاسازی هم‌طیفان خود گفت: روسیه، نیروی هوایی ایران در سوریه بود.
ماشاءالله شمس‌الواعظین ضمن گفت‌وگویی در کلاب‌هاوس اظهار داشت: آقای سلیمانی، زمانی وارد سوریه می‌شـود که نیروهای جبهه النصره، در جنوب دمشق حضور داشتند. جایی ‌که به قنیطره، فلسطین‌ اشغالی و بلندیهای جولان عمق پیدا می‌کند. زمانی که تمام نیروهای جبهه النصره آماده ورود به دمشق و تصرف پایتخت سوریه بودند. اینجاست که آقای سلیمانی همراه با بخشی از نیروهای زمینی و داوطلب تحت عنوان «مدافعان حرم» وارد دمشق می‌شوند.»
ماشاءالله شمس‌الواعظین در ادامه می‌گوید: «دوستان از اینجا به بعد را با دقت گوش کنند چون به شـدت دقیق است و منبع مهمی دارد. آقای قاسم سلیمانی بعد از ورود به دمشق، دیداری با بشار اسـد دارد که احتمالا به نمایندگی از فرمانده کل قوا (رهبر معظم انقلاب) صورت گرفته است. ایشان در این دیدار، دو انتقاد به بشار اسد می‌کند.»
او با استناد به اظهارات یک تحلیلگر صهیونیست مصری‌تبار مطـرح در کانال ۱۲ اسـرائیل، می‌گوید: «این کارشـناس صهیونیست با اینکه در ابتدا از ‌ترور شدن شهید قاسم سلیمانی به دست آمریکا به‌طور شفاف ابراز خوشحالی می‌کند اما در ادامه کاملاً مستقل تحلیل می‌کند و آن را برای شـهادت تاریـخ این‌گونه مطرح می‌کند: آقای قاســم سلیمانی به بشـار اسد می‌گویند شما دو خطای بزرگ‌ کرده‌ای. اول اینکه؛ چندین لشـکر از ارتش را به مناطق پیرامونی فرستاده‌ای و مرکز را رها کرده‌ای؛ مرکز درحال سقوط است. دوم آنکه؛ به اعتراضات مردم که بخش زیادی از آنان بحق است، توجه کافی نکرده‌ای.»
به گزارش روزنامه فرهیختگان، شمس‌الواعظین با ‌اشـاره به وضعیت امنیتی بحرانی زینبیه دمشق و پیشروی مخالفان مسلح که حالا دیگر ماهیت ‌تروریستی آنان برای حکومت و اغلب مردم سوریه احراز شده بود، گفت: «زوار ایرانی که به سوریه سفر کرده‌اند، زینبیه را دیده‌اند. نیروهای جبهه النصره در پیشروی‌هایشـان به زینبیه رسیده بودند. در نزدیکی بارگاه حضرت زینب بودند. اتفاقا این پیشروی آنان باعث شـده بود منطقه زینبیه هم تخلیه شـود. نیروهای جبهه النصره آن‌قدر نزدیک بودند که در حملات‌شـان به گنبد هم آسـیب رسـاندند. اینجا بود که «واژه مدافعان حرم» شکل گرفت و بحثش مطرح شد. چون نیروهای مسلح جبهه النصره زینبیه را تصرف کرده بودند.
وی در ادامه درباره نقش ایران در به پایان رساندن جنگ سوریه این‌گونه مطرح می‌کند: «اگر یادتان باشـد و البته الان هم در فضای مجازی می‌شنوید، از آن بحث می‌کنند که آیا ایران، نیروی زمینی فدراسیون روسیه در سـوریه بوده است؟ من می‌گویم اتفاقا برعکس است. این روسیه است که نیروی هوایی ایران در سوریه بوده است. این یک واقعیت است چون اصالت نیرو در حفظ زمین است. یعنی نیروی زمینی مهم است. می‌دانم که ارتش روسیه و نیروی هوایی روسیه، به فرماندهی یا بنا به توصیه‌های نیروی زمینی عمل می‌کند و عملیات‌های هوایی‌اش را بر این اسـاس انجام می‌دهد که طبیعی هم هست. چیزی برعکس این هم نبوده اسـت. آنهایی که می‌گویند، اشتباه می‌کنند.

مرعشی: شهید سلیمانی به تحلیل‌های ‌هاشمی خوش‌بین نبود
دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی تاکید کرد شهید سلیمانی با مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی اختلاف نظر داشت و معتقد بود که او فاقد اطلاعات به روز است.
حسین مرعشی در گفت‌و‌گو با «جماران اظهار داشت: موفقیت‌های سردار سلیمانی در سرکوب داعش و رفع فتنه داعش، موقعیت او را به حدی تقویت کرد که مخالفینش دیگر نمی‌توانستند کار مهمی انجام دهند. 
وی می‌گوید: آقای سلیمانی در هیچ مقطعی ارتباطات خود را با مرحوم آقای ‌هاشمی، من و آقای جهانگیری و رفقای قدیمی‌اش قطع نکرد. ما هیچ وقت درباره مسائل سیاسی داخلی با ایشان وارد بحث نمی‌شدیم و دنبال همکاری‌های مشترک هم نبودیم و موقعیت او را به عنوان یک سردار موفق سپاه درک می‌کردیم.
مرعشی در عین حال اذعان کرد: آقای سلیمانی برای آقای‌ هاشمی به عنوان یکی از بزرگان کشور احترام خاصی قائل بود و روابط خود را نیز با ایشان به‌طور کامل حفظ کرده بود. ولی به نظر من نه آقای سلیمانی در ماه‌ها و سال‌های آخر خیلی تحلیل‌ها و مواضع آقای‌هاشمی را قبول داشت و نه آقای‌هاشمی همه آنچه توسط سردار سلیمانی انجام می‌شد را قبول داشت. آقای سلیمانی در آخرین حرفی که از ایشان شنیدم گفت که آقای‌ هاشمی چون مدتی است که سیستم اطلاعاتی کشور، اطلاعات دقیق را به ایشان نمی‌دهد و دسترسی به اطلاعاتش ضعیف شده، تحلیل‌هایش از واقعیت فاصله گرفته است. این برداشت آقای سلیمانی نسبت به آقای ‌هاشمی در سال‌های آخر بود. یعنی به آنچه آقای ‌هاشمی تحلیل می‌کرد، خوشبین نبود.
مرعشی گفت: آقای ‌هاشمی هم با آقای سلیمانی درباره مسائل سوریه اختلاف نظر داشت. از نظر من زندگی و فرماندهی سردار سلیمانی به سه بخش تقسیم می‌شود. یک بخش مربوط به زمان جنگ است که از نظر من دفاع ایران در برابر تجاوز صدام از این بابت که دفاع مقدس بوده، کاملا منطقی و قابل قبول است. بنابراین درخشش سردار سلیمانی و سایر رزمندگان امری قابل دفاع و مشروع است.
بخش سوم زندگی سردار سلیمانی در سپاه قدس و ایستادگی در برابر داعش و دفع فتنه داعش است. بعد از سقوط موصل معلوم شد که خطر داعش بسیار جدی است و از سراسر دنیا افرادی تندرو جمع شده بودند و داشتند به مرزهای ایران نزدیک می‌شدند. حتما این بخش از اقدامات سردار سلیمانی نیز برای دفع فتنه داعش و فروپاشی داعش در عراق و سوریه جزو بخش‌های بسیار موجه‌ای است که او را تبدیل به «سردار ملی» کرد. تا پیش از آن، او یکی از سرداران عالی‌رتبه سپاه تلقی می‌شد.
دبیرکل کارگزاران گفت: در بخش ایستادگی در برابر داعش، مردم ایران احساس کردند که سرداری ملی دارند که از تمامیت ارضی کشورشان، امنیت، ناموس و اقتصادشان با هزینه‌ای ‌اندک دفاع می‌کند. این بخش برای ایرانیان بسیار مهم بود و روشنفکران و حتی کسانی چون اردشیر زاهدی این بخش از اقدامات سردار سلیمانی را ستودند. در عراق نیز اغلب مردم این بخش از اقدامات سردار سلیمانی و حضور ایران برای مقابله با داعش را موجه می‌دانستند.
وی در عین حال اظهار داشت: بخش دومی وجود دارد که مربوط به جنگ سوریه است. در جنگ سوریه اختلاف نظر وجود دارد. و به هرحال این حضور مخالفینی هم داشته است. از جمله مرحوم آقای ‌هاشمی که منتقد این بخش بود. آقای‌ هاشمی ضمن اینکه به روابط ایران و سوریه به عنوان بخشی از محور مقاومت معتقد بود و می‌دانست که بدون سوریه نمی‌توان حزب‌الله لبنان را پشتیبانی کرد. شیعیان لبنان و ایران از زمان صفویه بدین سو ارتباطات معناداری با هم دارند و این ارتباط تا به امروز تداوم داشته است. حمایت از شیعیان لبنان در زمان پهلوی نیز وجود داشته و اتحادی تاریخی میان این دو کشور برقرار است. با اینکه آقای ‌هاشمی نیز معتقد بودند که ما نمی‌توانیم نسبت به تحولات سوریه بی‌تفاوت باشیم ولی درخصوص راهکارها، آقای‌ هاشمی معتقد بودند که ایران می‌توانست در ابتدای کار میان معارضین اسد و حکومت که در دو سه سال اول، مسلح نبودند، مصالحه‌ای برقرار کند. همین کاری که نمونه‌اش به‌طور خودجوش و موفق در مراکش اتفاق افتاد. مراکش وقتی که اولین اجتماعات علیه دولتش شروع شد، پادشاهش سریعا متوجه شد باید چکار کند. ۵۰ تن از بزرگان سیاسی و حقوقی و اقتصادی کشور را جمع کرد و گفت که پیام مردم را شنیده است و از آنها خواست تا قانون اساسی را اصلاح کنند.
درباره بخش اخیر سخنان مرعشی گفتنی است که جنگ سوریه به هیچ وجه یک جنگ داخلی نبود بلکه به تصریح کسانی مانند هنری کیسینجر و موشه یعلون (وزیر جنگ وقت اسرائیل) «جنگ جهانی سوم» بود که در آن تروریست‌های مسلح از چند کشور، به کمک دستگاه‌های نظامی و امنیتی غرب، و پول و حمایت رژیم‌هایی مانند عربستان و امارات و قطر و ترکیه سازماندهی شده بودند.
اما درباره اشتباهات مرحوم‌ هاشمی که مثنوی هفتاد من است باید به این نکته بسنده کرد که در حالی که تحقیقات مراجع بین‌المللی، استفاده دولت سوریه از سلاح‌های شیمیایی را رد کرد،‌ هاشمی منفعل از فضاسازی جریان نفوذ و همزبان با ادبیات مهندسی‌شده مقامات آمریکایی، دولت بشار اسد را متهم کرد!
همچنین باید گفت اگر قرار بود به نسخه‌پیچی مدعیان اعتدال و اصلاحات درباره تحولات منطقه عمل شود، امروز باید با داعش و دیگر مزدوران نیابتی غرب در داخل مرز‌های ایران می‌جنگیدیم، آن هم در حالی که با توهم «روزگار آینده، روزگار گفتمان و مذاکره است، نه موشک»، توان نظامی را پیشاپیش به آمریکا واگذار کرده بودیم!

تحریم‌های ویزا و آیسا و کاتسا سوغات تنش‌زدایی ادعایی است
رئيس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجه در مجلس دهم می‌گوید: مهم‌ترین بعد تنش‌زدایی کشور احیای برجام است.
روزنامه آرمان به نقل از حشمت‌اله فلاحت‌پیشه نوشت: واقعیت این است که آنچه کشور در شرایط کنونی نیاز دارد، تنش‌زدایی است و مهم‌ترین بُعد تنش‌زدایی کشور هم احیای برجام است. یعنی به عبارتی بسیاری از سیاست‌های تنش‌زدایی در کشور به دلایل مختلف با رفع تنش اصلی ایران یعنی تنش هسته‌ای ربط پیدا کرده لذا این تنش‌زدایی باید صورت بگیرد. به‌ویژه اینکه راهبرد هسته‌ای کشور یک راهبرد تنش‌آمیز نیست. عمدتا به دلیل دشمنی‌هایی که صورت گرفته و بعضا به خاطر یکسری مواضع تند، آسیب‌‌سازی که در داخل ایران شکل گرفته، باعث شده موضوع هسته‌ای ایران که اصلا تهدیدی برای دنیا و منطقه نیست به یک مسئله برای خود ایران تبدیل شود. ایران باید در یک چنین شرایطی از موضوع هسته‌ای‌اش بحران‌زدایی کند و به‌نظر می‌رسد زمینه برای این کار الان فراهم است و از زمان روی کار آمدن دولت بایدن این زمینه برای احیای برجام فراهم شده بود ولی وقت‌گذرانی هم از طرف دولت بایدن و هم از طرف ایران صورت
گرفت. نتیجه این شد که در چنین شرایطی بیش از همه مردم ایران هستند که دارند تاوان این تعلل را می‌دهند. بنابراین باید به هر کدام از هیات‌های ایرانی چه هیات گذشته و چه هیات جدید که می‌توانستند یا الان می‌توانند توافقی را برای احیای برجام شکل دهند، احترام گذاشت و حمایت کرد. مسئله در این قضیه چیست؟ اینکه نوعی پوپولیسم در سیاست خارجی ایران حاکم شده و همواره حاکمیت پوپولیسم در سیاست خارجی باعث شده که تصمیم‌گیری‌ها پرهزینه شود. فاصله بین دستاورد هیات زمان دولت گذشته و هیات مذاکراتی دولت جدید فاصله خدمت و خیانت نیست و متاسفانه این فاصله به صورت یک کار پوپولیستی شکل گرفت. یعنی برجام به عنوان یک خیانت مطرح شد، طوری که الان دولت جدید تلاش می‌کند همان برجام را با یکسری اصلاحات جزئی احیا کند. چه اصلاحاتی که طرف ایرانی می‌خواهد و چه اصلاحاتی که طرف مقابل می‌خواهد ولی اسم برجام آورده نمی‌شود. برای اینکه در گذشته بارها از آن به عنوان خیانت یاد شده و این پوپولیسم باعث شده که عملا پل‌زنی بین نقد و اثبات در دولت کنونی سخت‌تر از پل‌زنی بین ایران و آمریکا برای احیای برجام باشد. مشخصا می‌بینیم که یکسری سریال‌ها، برنامه‌ها، یکسری برنامه‌های مستند یا داستان‌هایی که شکل گرفت و عملا در ذهن مردم یک عده را متهم به خیانت کرد، شرایط را حتی برای تیم جدید هم سخت کرده که واقعا باید به حال برخی نهادها‌گریست. اگر داستان‌هایی که در ایران پخش شد، صحت داشته باشد. یعنی آیا شورای عالی امنیت ملی نمی‌دانست که این همه خیانت در بیخ گوشش، زیر نظرش صورت می‌گیرد و هیچ کاری صورت نداد؟! معتقدم اگر پوپولیسم بر سیاست خارجی ایران حاکم نبود،
ایران از گذشته می‌توانست تصمیمات موثری را شکل دهد. می‌توانست خیلی از مسائل به تابو در سیاست خارجی ایران تبدیل نشود. تابوهایی که درسیاست خارجی ایران شکل گرفت، عملا فرصت‌های مختلفی را در اختیار دیگران قرار‌داد و بیش از شاید 20 کشور منطقه به خاطر فرصت‌هایی که از ایران ربودند، ثروتمند شدند و شاخص‌های توسعه آنها از ایران پیشی گرفت و متاسفانه هنوز این تابوها ادامه دارد، چون تابو‌سازی با یک زمینه پوپولیستی همراه شده. حتی جنگ را ایران می‌توانست خیلی بهتر پایان دهد و به‌خاطر پوپولیسم بود که جنگ هم برای ایران پرهزینه تمام شد. در واقع سیاسیونی بودند که با نشان دادن این تلخی‌ها و با رها کردن جبهه‌ها عملا شرایطی ایجاد کردند که مرحوم امام از آن تحت عنوان نوشیدن جام زهر یاد کرد.
برخلاف اظهارات این نماینده سابق مجلس، آنچه در قبال قدرت‌های زیاده‌طلب موضوعیت دارد، تهدیدزدایی است و نه تنش‌زدایی. در نگاه مدعی تنش‌زدایی، همه تلاش برای این است که بهانه، از دست طرف مقابل(آمریکا و غرب) گرفته شود و بنابراین بسیاری از اولویت‌های منافع و امینت ملی برای رضایت طرف مقابل تعطیل می‌شود تا تنش پیش نیاید، اما طرف مقابل با دیدن این رویکرد، دائما به توقعات زیاده‌خواهانه خود می‌افزاید، این همان خطایی بود که دولت سابق و برخی حامیان برجامی او، در مجلس نهم مرتکب شدند. و بدین ترتیب، توافقی یکطرفه شده که سودش برای غرب بود و خسارت‌های فزاینده‌اش برای ایران، برجای گذاشتند.
پس از برجام بود که در اتفاقی نادر، دولت اوباما نامزد روحانی برای نمایندگی سازمان ملل(حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئيس‌جمهور) را تروریست خواند و به وی ویزا نداد. در همین دوره بود که تحریم‌های ویزا، آیسا، کاتسا، سیسادا و... بر تحریم‌های قبلی افزوده شد و آمریکا مطالبات جدیدی را در حوزه موشکی و نظامی، و نفوذ منطقه‌ای ایران مطرح کرد. این همان پیش‌بینی درست شهید سلیمانی بود مبنی بر اینکه آمریکا با برجام قانع نمی‌شود و برجام‌های 2 و 3 را برای خشکاندن درخت مقاومت در ایران پیش
می‌کشد.
برخلاف ادعای نماینده سابق، نه تنها تنش اصلی غرب با ایران، تنش هسته‌ای نبود، بلکه آمریکا با حفظ این تنش، دیگر تنش‌ها (مانند حمایت از تروریسم منطقه‌ای، ترور در ایران، خرابکاری و..) را هم گسترش داد و تنها جاهایی متوقف شد که به دیوار سخت اقتدار و تلافی ایران برخورد کرد.
در بحث پوپولیسم هم، قطعا هیچ تبلیغاتی پوپولیستی از دعاوی پوچ حامیان اندک برجام مبنی بر لغو همه تحریم‌ها و رونق اقتصاد ایران - از مسیر کوتاه آمدن در برابر غرب - نبوده است و عجیب است یک فعال سیاسی که همچنان طیف متبوعش بدهکار ملت ایران در زمینه وعده‌های دروغ برجامی هستند، زبان‌درازی کنند و منتقد پوپولیسم در سیاست خارجی شوند!
در زمینه مذاکرات نیز، روشن است که قرار نیست به هیچ شکلی رویکرد شرم‌آور دولت سابق ادامه پیدا کند. در گذشته، دولت روحانی بود که از طریق موگرینی تضمین می‌داد در صورت خروج آمریکا و بازگشت تحریم‌ها، باز هم از برجام خارج نمی‌شود؛ اما حالا موضوع مذاکره اخذ تضمین معتبر از آمریکا برای لغو موثر و قاطع تحریم‌ها، به عنوان شرط صدور اجازه بازگشت واشنگتن به برجام و مسیر بازگشت ایران به تعهدات است. آیا آقای فلاحت‌پیشه تفاوت این دو رویکرد و مقاومت را نمی‌فهمد؟!
درباره موضوع نفوذ هم دست‌کم یک عضو و مشاور تیم مذاکره‌کننده سابق به خاطر دوتابعیتی بودن و دادن اطلاعات به بیگانگان بازداشت شده و متاسفانه متن امضا شده برجام نیز تقریبا همان متنی است که چند ماه قبل از اعلام توافق، از سوی گروه آمریکایی «بحران» منتشر شده بود!!