چرایی نابرابریهای اجتماعی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا وجود تبعیضهای اجتماعی از قبیل تفاوت ثروتمندان و فقیران، بیماران، افراد ناقصالخلقه و ضعیف و... برخلاف عدل الهی قلمداد میشود؟
پاسخ:
مفهوم نابرابری اجتماعی
نابرابری اجتماعی از مفاهیم پیچیدهای است که با ساختارهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی درهم تنیده شده و برای تحلیلگران اجتماعی و سایر حوزهها به پدیدهای دشوار و دور از دسترس بدل شده است. در بیانی ساده میتوان گفت: نابرابری اجتماعی به فقدان دسترسی افراد جامعه به موقعیتها و فرصتهای برابر اجتماعی، اقتصادی و رفاهی اطلاق میشود. نابرابریهای اجتماعی یکی از معضلات پیچیده و چند بعدی است که در نتیجه فقر، نابرابری اقتصادی و شکاف طبقاتی ناشی از آن در جوامع پدید میآید. برخورداری از درآمد اندک، شرایط فردی نظیر کهولت سنی، ناتوانی جسمی، بیماری، سطح پایین سواد، کیفیت زندگی فردی و اجتماعی افراد جامعه را تحتالشعاع قرار میدهد. تفاوتهای اجتماعی از جمله تفاوت سبک زندگی، حقوق، پاداش و امتیاز افراد در صورتی که در جامعه نهادینه شود سبب بروز نابرابری اجتماعی میشود. نابرابری در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، علمی، مانع دسترسی عادلانه و برابر افراد جامعه به منابع و فرصتهای موجود میشود. دسترسی نابرابر به امکانات ضروری چون استخدام، امکانات بهداشتی درمانی و امکانات آموزشی از جمله عوارض نامطلوب نابرابری اجتماعی است.
علل ایجاد نابرابریهای اجتماعی
برخی از محققان تفاوتهای فردی از جمله تواناییهای ذاتی و انگیزه سختکوشی را از دلایل اصلی نابرابری اجتماعی میدانند. اما برخی دیگر تفاوتهایی را که جامعه بین افراد قایل میشود دلیل اصلی نابرابری معرفی میکنند. «امیل دورکیم» جامعهشناس فرانسوی منشأ پیدایش نابرابری اجتماعی را در تفاوتهای بهره هوشی کارایی و شایستگیهای افراد جامعه دانسته و معتقد است این مولفهها تعیینکننده جایگاه اجتماعی افراد هستند.
«منتسکیو» حقوقدان و متفکر سیاسی فرانسوی ریشه نابرابریهای اجتماعی را در ذات جامعه جستوجو کرده و بر این باور است که شکلگیری جوامع به صورت نابرابر است و تا حد امکان باید نابرابری جوامع را کاهش داد. «ولتر» فیلسوف فرانسوی نیز با «منتسکیو» همعقیده است و چنین بیان میکند که طبیعت جامعه به گونهای است که باعث ایجاد نابرابری میشود و این حکومتها هستند که باید برای کاهش این نابرابریها تدابیری بیندیشند. اما دسته سومی نیز هستند که در این زمینه از دیدگاه متفاوتی برخوردارند. برخی از اندیشمندان و جامعهشناسان، نابرابری اجتماعی را به عنوان یک پدیده طبیعی تلقی نمیکنند و عامل اصلی ایجاد نابرابریهای اجتماعی را، دستکاری مناسبات اجتماعی توسط طبقه حاکم بر جامعه میدانند که با هدف حفظ منافع صاحبان قدرت صورت میگیرد.
نگاه شیعه به عدل الهی
در شیعه اصل عدل یکی از اصول دین است. عدل الهی یعنی اعتقاد به اینکه خداوند چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، به حق و عدل رفتار میکند و ظلم نمینماید. پرسشی که در مورد عدل الهی غالبا به خصوص در عصر ما اذهان را به خود متوجه میسازد در برخی از نابرابریهای اجتماعی است. ریشه این سوال و این ابهام دو چیز است. یکی عدم توجه به کیفیت جریان قضا و قدر الهی. سوالکننده خیال کرده است قضا و قدر الهی مستقیما عمل میکند. مثلا ثروتها مستقیما بدون وساطت هیچ سبب و عاملی از خزانه غیب الهی حمل میشود و به در خانه مردم تقسیم میشود و همچنین سلامتیها، زیباییها، قدرتها، مقامها، محبوبیتها، فرزندان و سایر موهبتها یا مصیبتها اما به این نکته توجه نشده است که هیچ نوع روزی و رزقی چه مادی و چه معنوی مستقیما از خزانه غیب تقسیم نمیشود، بلکه قضای الهی، یک نظام به وجود آورده است و منشأ یک سلسله سنتها و قانونها شده است. هرکسی هرچه بخواهد باید از مجرای همان نظام و همان سنتها و قانونها بخواهد، ریشه دوم این اشتباه عدم توجه به مقام و موقعیت انسان به عنوان یک موجود مسئول و تلاشگر برای بهتر کردن زندگی خود و مبارزه با عوامل طبیعت از یک طرف و مبارزه با عوامل سوء اجتماعی و بدکرداریها و ستمگریهای افراد انسان از طرف دیگر است. اگر در جامعه برخی نابرابریها هست این قضای الهی نیست که مسئول آن است، بلکه این انسان آزاد مختار و مسئول است که در واقع مسئول این نابرابریها است!