هجوم فرهنگی؛ اساسیترین روش فروپاشی انقلاب
شكلگیریِ قیامها و نهضتهای سیاسی در ایران، مرهون عوامل گوناگونی است. اما اگر نمونههایی همچون جنبش تحریم تنباكو، نهضت مشروطیت، قیام سردار جنگل، نهضت ملّی شدن صنعت نفت و بسیاری حركتها و قیامهای دیگر در تاریخ سیاسی ایران به درستی و دقت بازكاوی شوند، آشكار میگردد كه «اسلامخواهی و دینپروری مردم» و «رهبری و اقتدار معنوی روحانیان و علمای دین» عوامل اصلیِ شكلگیری و پیروزی آنها بوده است، و رژیمهای حاكم نیز رفتهرفته به این امر بیشتر پی میبردند و میكوشیدند تا این موانع بزرگ را از پیش روی بردارند. عظمت نهضت پانزدهم خرداد اما، چنان نظرگیر و رعبانگیز بود كه نقش دو عامل فوق را برجستهتر، و خطر آنها را برای بقای حكومت پهلوی و در حقیقت ادامه استعمار ایران به دست قدرتهای جهانی، آشكارتر ساخت. از این روی آنان سعی كردند با برخوردهای قهرآمیز و سركوب مردم، دستگیری و زندان و كشتار مبارزان، دستگیری و زندان و تبعید امام خمینی(رحمه الله علیه) و یارانشان، و... با آنان مقابله كنند.
وارونه جلوه دادنِ حقیقت نهضت، و تحریف شخصیت امام و فعالان و مبارزان برجستة نهضت نیز از جمله ترفندهایی بود كه رژیم برای حفظ و بقای خود به كار میبُرد. اما با وجود این، حركت مردم ایران با همة مشكلات و فشارها و فراز و نشیبهای پیشرویش با قدرتِ تمام ادامه یافت و سرانجام پس از 15 سال، در 22 بهمنماه 1357 به پیروزی رسید. به این ترتیب همة شگردهای رژیم پهلوی و راهكارهایی كه قدرتهای خارجی حمایتكنندة آن به كار بسته بودند شكست خورد و با تولد جمهوری اسلامی ایران، تمام محاسبات و معادلات سیاسیِ آنان در هم ریخت.
پس از آن، قدرتهای سلطهطلب دنیا، و بهخصوص آمریكا، كوشیدند تا با طراحی و اجرای كودتای نوژة همدان، حملة نظامی طبس، زمینهسازی برای به قدرت رساندن مهرههایی
خود فروخته همچون بنیصدر، محاصرة اقتصادی، اِعمال فشارهای سیاسی بینالمللی، ایجاد فتنهها و آشوبهای داخلی، بر افروختن آتش جنگ تحمیلی و پشتیبانی تمام عیار از آن و... حكومت تازهتأسیس اسلامی را از میان بردارند؛ اما رهبر و ملّت ایران به یاری خداوند و با قدرت و صلابت در برابر این ستیزهجوییها مقاومت كردند و تمام تلاشهای بدخواهانشان را نقش بر آب ساختند.
اِعمال این شگردها - هرچند همگیشان به شكست انجامید - و مشاهدة واكنش ملّت ایران در مقابل آنها، قدرتهای سلطهجوی دنیا را به شناساییِ دقیقتر نقاط قوت و ضعف، و راهكارهای نفوذ كردن و ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی رهنمون ساخت. بر این اساس، آنان دریافتند كه با وضع موجود، مقابلة مستقیم با ملّت مسلمانِ ایران بیثمر است و همچنین مبارزة رو در رو با اصل اسلام و آموزههای دینی و ولایت فقیه - كه بزرگترین نقطة قوت این نظام به شمار میرود - نتیجهای معكوس خواهد داشت، و به این نتیجه رسیدند كه باید با استفاده از شگردهای پیچیده و نامحسوس، در فرهنگ مردم نفوذ كنند و با ایجاد استحاله در عناصر اصلیِ آن - یعنی باورها، ارزشها و رفتارها - پایههای قدرت و مایههای پیروزی نظام جمهوریِ اسلامی را متزلزل سازند. به این ترتیب، شگرد پیچیده و دراز مدتِ «هجوم فرهنگی» در دستور كار مخالفان اسلام و انقلاب قرار گرفت.
امام خمینی (رحمه الله علیه) در این باره میفرماید: آن كارشناسها فهمیده بودند كه این پیروزی از اسلام است. مردم كه نمیآیند برای امور دنیوی به شهادت برسند. مردم میگویند ما میخواهیم برای اسلام شهید بشویم.... این جهت، جهتی اصیل است؛ اصل مطلب است. [دشمنان گفتند] این را باید شكست. با قلمها، با گفتارها شروع كردند به حملهكردن به این سنگر؛ [به بهانههای مختلف از این قبیل كه] اسلام امروزه دیگر به درد نمیخورد؛ اسلام مال 1400 سال پیش است؛ اسلام حالا دیگر بیخود است....1
نسل جوان؛ كانون هجمه فرهنگیِ دشمنان
دگرگون ساختن باورها و ارزشها، امری مشكل و در عین حال بسیار ظریف و پیچیده است، و بیتردید صعوبت این كار زمانی بیشتر میشود كه اعتقاداتْ نهادینه شده و در جان آدمی رسوخ كرده باشند.
از سوی دیگر، سرمایهگذاریِ فرهنگی دربارة نسلهایی كه اثر پذیری آنها بسیار زمان و توان میطلبد و همچنین از عمر آنها، در قیاس با نوجوانان و جوانان، مدت زیادی باقی نمانده است برای دشمنان چندان ثمرهای نخواهد داشت. بنابراین، آنان در عین حال كه برای استحالة فرهنگی تمام جامعة مسلمان برنامههای بسیار فراگیری دارند، بیشترِ توان و سرمایة خود را در این زمینه، برای هجوم به نسل جوان و نوجوان به كار میبرند؛ نسلهایی كه در كورههای پر حرارت مبارزات پیش از پیروزی انقلاب آبدیده نشدهاند و نفْسهایی كه در بوتة تجربة طولانی جنگْ ساخته و پرداخته نگشتهاند، و پس از مدتی زمام امور كشور را به دست خواهند گرفت.
پانوشتها:
1- صحیفه نور، ج 11، ص110.