سازندگی: دولت رئیسی مثل تیم اقتصادی روحانی عمل نکند(خبر ویژه)
ارگان حزب کارگزاران ضمن نقد برخی سوءمدیریتهای دولت روحانی تصریح کرد دولت به تیم اقتصادی هماهنگ و کارآمد نیاز دارد.
این روزنامه ضمن اشاره به سوء مدیریت بنزینی دولت در سال 98 و همچنین سوءعملکرد بانک مرکزی در سال 96(موسسات اعتباری غیرمجاز) مینویسد: کسری بودجه شدید، کاهش ارزش پول ملی، کاهش چشمگیر سطح دستمزدهای واقعی و تحریمها موجبات زمینگیر شدن اقتصاد را فراهم کرده است. همه این دلایل باعث شده تا چشمانداز اقتصاد امیدوارکننده نباشد. از همه مهمتر ممکن است دولتمردان دولت سیزدهم به منابعی که در گذشته به وسیله آنها عواقب منفی تصمیمات پوشش داده میشده دسترسی نداشته باشد. گرفتن تصمیمات درست در شرایط بحرانی، میتواند راهی برای بهبود شرایط باشد. این موضوع خود بیش از پیش به اهمیت کیفیت تیم اقتصادی دولت سیزدهم میافزاید.
یک تیم اقتصادی مطلوب و کارآمد ویژگیهای عملیاتی مانند توان علتیابی مشکل، تدوین یک برنامه برای حل مشکل و توان اجرا و ارزیابی برنامه مورد نظر را داراست. مضاف بر این تشتت آرا و ترکیب ناهمگن تیم اقتصادی میتواند شرایط را مجددا به سمتی ببرد که رسیدن به اجماع برای سیاستگذاری اقتصادی را دشوار یا ناممکن کند.
سازمان برنامه و بودجه، بانک مرکزی و وزارت اقتصاد اصلیترین اعضای تیم اقتصادی هر دولت هستند. برای آنکه یک تیم اقتصادی قادر به تهیه و اجرای یک برنامه اقتصادی باشد لازم است تا این سه نهاد به صورت هماهنگ باهم عمل کنند. همچنین زیر نظر رئیسجمهور و با حمایت سیاسی او به هماهنگی برسند. در صورت عدم تحقق این موضوع اصطکاک بین دستگاههای تصمیمگیر باعث میشود تا انرژی دولت به جای حل موثر مشکلات برای رفع اختلافات هدر رود.
سازندگی میافزاید: عملکرد مبتنی بر اصول علم اقتصاد محور تصمیمات تیم اقتصادی بر مبنای سیاستهای مبتنی بر علم اقتصاد باشد. از اصول اولیه و شناخته شده حکمرانی تبعیت کند. درغیر این صورت نهتنها به نتایج قابل قبولی ختم نخواهد شد، بلکه وضعیت حتی وخیمتری را رقم خواهد زد. همچنین رانتهای جدیدی در اقتصاد ایجاد میکند. از مهمترین انتقادات به «دولت یازدهم» و «دوازدهم» همین موضوع است. جایی که هماهنگی غیرعلمی دستگاههای مختلف، برای مثال منجر به تولد ارز 4200 شد و رانتهایی را به جیب گروههایی خاص روانه کرد. از سوی دیگر، فرصت اصلاحات اقتصادی را که میتوانست در دولت یازدهم صورت بگیرد، از دست گرفت. بنابراین درست است که شرایط هماهنگی مؤثر است، ولی این هماهنگی باید حول سیاستها با پشتوانه علم اقتصاد باشد.
یک تیم اقتصادی میتواند دارای دو ویژگی قبلی باشد اما در بزنگاههای مهم، ترجیحات سیاسی جای رویکرد اقتصادی را بگیرد و مبنای تصمیمگیری قرار داده شود. نمونههای این اتفاق را درباره رفتار بانک مرکزی در مواجه شدن با بحران مؤسسات اعتباری غیرمجاز در سال 1396 و پرداخت خسارت مالباختگان از پایه پولی و تشدید شرایط تورمی برای کل کشور و آسیب غیرقابل بازگشت به ساختار اقتصادی میتوان دید. نمونه دیگر این موضوع نیز حمایت بانک مرکزی از بورس در دوران رشد شدید سال 99 است. اصرار به حمایت از بورس، باعث شکلگیری مطالبه برای دخالت دولت و رشد تضمینی شاخص کل انجامید و شرایط منحصر به فردی را به وجود آورد که سرمایهگذار، دولت را مسئول تحمل ریسک سرمایهگذاری خود ببیند. قدرت همراه ساختن مردم به زبان ساده؛ مهمترین هزینهها و تأثیرات تصمیمات اخذ شده روی دوش مردم است و بدون همراهی آنها هرگونه تغییری با شکست روبهرو خواهد شد.
به نظر میرسد یک تیم اقتصادی موفق باید قدرت اقناع داشته باشد. بتواند سیاستهایش را به زبان ساده توضیح دهد وگرنه در اجرای سیاستهای اقتصادی گسترده و کلیدی شکست خواهند خورد. افزایش قیمت بنزین در سال 98 نمونهای از این سیاستهای شکستخورده است. اگر معلوم نباشد که انتهای یک سیاست اقتصادی، چه در جیب مردم میرود و چه چیز از جیب آنها خارج میشود، این سیاست حتما به شکست منجر میشود.