ادعای یک دست شدن حاکمیت پروژه جدید وادادهها
علی شعبانی
هنوز نتایج انتخابات 28 خرداد ماه 1400 اعلام نشده بود، که بانیان وضع موجود که مردم از آنها رویگردان شده بودند، پروژههای جدید خود را در جوسازی و مقابله با جریان انقلابی و جهادی آغاز کردند. در ابتدا با زیر سؤال بردن میزان مشارکت مردم و تفسیرهای خودساخته از آنطوری وانمود کردند که گویی در این انتخابات به نسبت ادوار گذشته انتخابات شاهد عدم حضوری 50 درصدی بودیم. در حالی که اساساً در انتخابات 40 سال گذشته میانگین مشارکت 65 درصد بوده و در این دوره مشکلات شدید اقتصادی و ناکارآمدیها و شیوع کرونا طبعا در کاهش 15 درصدی میزان مشارکت تأثیر گذاشته بود. بعد از این جوسازی و به جای تقدیر از مردمی که با آن همه مشکلات پای صندوق رأی حاضر شدند و حماسه آفریدند، به تحریف واقعیت و ادعای روگردانی مردم از انتخابات مشغول شدند.
این جماعت در ادامه بر موج دیگری سوار شده و اینگونه تحلیل کردند که بهخاطر رد صلاحیت کاندیداهای خودشان در شورای نگهبان مشارکت کاهش یافته است (در حالی که آشکارا و غیرآشکارا همگی از کاندیداتوری یکی از داوطلبان حمایت کردند) و از سوی دیگر در انتخابات شورای شهر که با امضای رهبر این جریان و تمامی احزاب در نهاد اجماع ساز حمایت شد، سرلیست آنها نفر سی و پنجم با 36556 رأی شد. فارغ از اینها اخیرا برخی از رسانههای این جریان به صراحت اقرار کردهاند که با جهانگیری و سیدحسن خمینی هم شانسی برای پیروزی در انتخابات نداشتیم.
با نخ نما شدن تحلیلهای مزبور به سراغ آراء باطله در انتخابات رفتند و اینگونه تحلیل کردند که این آرا نیز به نوعی معارضه و مخالفت با این انتخابات بوده و این آمار آرای باطله را به تعداد کسانی که در انتخابات حضور نیافتند اضافه کردند در حالی که موارد بسیاری در بالا رفتن آمار آرای باطله دخیل بوده است. یکی از آنها اشکالی بود که در برگههای تعرفه بود. اگر هر برگ تعرفه به رنگی چاپ میشد و به این شکل تعرفه انتخابات ریاست جمهوری، میاندورهای خبرگان و مجلس و انتخابات شوراهای شهر و روستا از هم تفکیک میشد و سپس هر صندوق رای نیز با رنگ تعرفه مربوط به آن هماهنگ میشد قطعا به میزان قابل توجهی از آرای باطله کاسته میشد.
نکته دیگر این است که در شرایطی که تمام دشمنان داخلی و خارجی و منافقین و سلطنتطلبها از یک سو و ناکارآمدیها از سوی دیگر به دنبال کاستن از مشارکت مردم در انتخابات بودند حضور شخص در پای صندوق رای و تعرفه سفید به صندوق انداختن یعنی او به انقلاب، کشور و نظامش دل بستگی دارد اما نسبت به شرایط موجود معترض است.
در ادامه جریان سازیها، هنوز دولت سیزدهم مستقر نشده، شروع به مطالبهگری در مورد وعدههای رئیسجمهور منتخب کردند و در حالی در این هشت سال یک وعده دولت کنونی را پیگیری نکردهاند، حالا مدعی مطالبهگری زودهنگام از دولت آینده شدهاند و حتی در رسانههایشان فهرست وعدههای رئیسجمهور منتخب را تهیه و منتشر ساختند.
کار ادامه یافت تا اینکه با گمانهزنیهای مطروحه در مورد کابینه آینده، آنها که یا انتخابات را تحریم و یا علیه فرد منتخب مواضع تند و حتی بیادبانه داشتند، شروع به سهمخواهی از دولت آینده کردند و از وزرای فعلی و سایر افراد جریان فکری خود برای حضور در دولت آینده حمایت کردند و نوشتند که فلانی باید کماکان وزیر بماند و دیگری برای فلان مقام مناسب است و....
در فاز بعدی و جدید به واژهسازی تحت عنوان «یک دستسازی حاکمیت» پرداختند و مدعی شدند که سه قوه در اختیار یک جریان سیاسی است و متعاقبا با طرح قرائنی میگویند فاز بعدی کار یک دستسازی جامعه خواهد بود. حال آنکه سرنوشت دو قوه (مجریه و مقننه) توسط رای مردم مشخص میشود. آنها در حالی این مطالب را مطرح میکردند که از این نکته (ناخودآگاه یا خودآگاه) غفلت میورزیدند که سیدابراهیم رئیسی که رئیسجمهور منتخب است پیش از رفتن به قوه مجریه باید قوه قضائیه را به ریاست جدید آن واگذارد.
آنها در روزهای اخیر بر این طبل میکوبند تا نبود تنوع در نظام حاکمیتی کشور را بهعنوان یک ضد ارزش تلقی نموده و با این جوسازیها هم ساختار نظام را زیر سؤال ببرند و هم به نوعی با این فشارها بلکه سهمخواهی بیشتری از دولت سیزدهم بنمایند. در این باب چند نکته قابل توجه وجود دارد:
اول: در دولتهایی که در اختیار جریان همسو با غرب و لیبرالها بود خاصه در دولتهای هفتم، هشتم، یازدهم و دوازدهم که نیروها را در وزارتخانهها، ادارات و نهادها تغییر دادند، این یک دستسازی را چرا ضدارزش تلقی نکردند؟!
دوم: در قبله آمال آنها (سرزمین کدخدای آنها و نیز سایر کشورهای غربی) که یک حزب حاکمیت را در اختیار میگیرد، آیا بهعنوان موضوع انتقادی به آن پرداختهاند؟
سوم: هم در دوره تبلیغات انتخاباتی و هم بعد از انتخابات، آیتالله رئیسی بارها از مستقل بودن خود سخن گفت و حتی شرط به کارگیری همکارانش را صرفا کارآمدی، جهادی بودن، انقلابی عمل کردن و فساد ستیزی دانست. ضمن اینکه ایشان عضو هیچ حزب و گروهی نبوده است. مجلس و حتی رئیس آن نیزترکیبی از نگرشهای مختلف است و رئیس قوه قضائیه هم به اقتضای سوابق شغلی قضایی وارد جریانات سیاسی به مفهوم مصطلح نشده است
چهارم: در بالاترین فرض و برآورد اگر وضعیت دولت سیزدهم (از نظر یک دست شدن دولت و کارگزاران) و همچنین یک دست شدن با دو قوه دیگر تحقق یابد که این یک دستی نتیجهاش همافزایی برای حل مشکلات پیچیده مردم و بر جامانده از دولت کنونی باشد، بسیار ارزشمند خواهد بود؛ یعنی اگر این یک دست شدن به رفع مشکلات مردم منجر شود و شرایط را برای آنها آسانتر نماید، پس هدف حاصل شده که همانا رفع مشکلات معیشتی و موانع زندگی مردم جامعه است.
ضمن آنکه آنقدر در مورد روشهای حل مشکلات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، راهکار وجود دارد که قطعا نیازی به کنار هم قرار گرفتن افرادی با اختلافنظر در مبانی انقلاب وجود ندارد و تضارب آرا با افرادی با آرمانهای مشترک رخ خواهد داد و امروز برای حل مشکلات کشور به مدیرانی نیاز داریم که اتفاقا یک دست باشند؛ یک دست از نظر اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» و اصل اعتقاد به «خوداتکایی» و اصل «اقتدار ملی و تسلیم ظلم و ظالم نشدن» و اصل «خدمتگزاری به مردم و نوکری آنها را شرف دانستن» و همچنین «دوری جستن از خودخواهی و اشرافیگری» و اصل «همراه بودن با آرمانهای امام راحل، مقام معظم رهبری و شهیدان والامقام» و این یک دستی ارزش تلقی میشود و با صدای بلند آن را باید فریاد کرد کهای مردم شریف ایران قرار است دولتی کار را بر عهده بگیرد که دستش به مدت 8 سال در مقابل دشمن دراز نباشد. دولتی یک دست بهزودی مصادر امور را بر عهده خواهد گرفت که به جای نشستن در پستوها، در میدان و در کنار مردم حاضر خواهد بود. به جای دل بستن به برجام و بدعهدان آمریکایی و غربی میخواهد به توان و عزم جوانانش تکیه کند. به جای التماس به دشمن و باختن بقیه توانمندیهایش به مکاران حیلهگر غربی و آمریکایی، میخواهد دست تمنا به پیشگاه الهی و دست تواضع بر سینه به پیشگاه مردم شریف و نجیب این سرزمین داشته باشد. این یکدستی مایه افتخار است و نه نگرانی. انشاءالله.
پنجم: رئیسجمهور محترم و همراهانشان فریب این بازیهای سیاسی و خطرناک توصیف کردنِ «یکدستی در حاکمیت» را نخورند و بدانند تمام این جوسازیها برای سهمخواهی از دولت انقلابی است و دولت انقلابی جایی برای غربگدایی، سستیورزی، خودباختگی و بیتقوایی نیست.