نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
نه شفافیت و نه پاسخگو بودن تشکلهای وابسته به خاتمی احزاب کاغذی هستند
روزنامه شرق در شماره دیروز خود در گزارشی به نهاد تازه تاسیس اصلاحطلبان با عنوان «ناسا»! پرداخت و نوشت: «نهاد اجماعساز اصلاحطلبان یا همان «جبهه اصلاحات ایران» رسما فعالیت خود را آغاز کرد. در ابتدا به نظر میرسید که این تشکیلات انتخاباتی بتواند همه طیفهای اصلاحطلبی را ذیل خود بیاورد و رافع مشکلاتی باشد که در شورای عالی سیاستگذاری باشد. »
سرویس سیاسی-
این نوشتار در ادامه آورده است: «البته این اختلافها مربوط به مقطع کنونی نیست و شاید بتوان منشأ اصلی اختلاف نیروهای اصلاحطلب را زمان انحلال شورای عالی سیاسیگذاری و متعاقبش تشکیل شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان دانست. شورای عالی اگرچه توانست در انتخاباتهای ریاستجمهوری سال 92 و 96 و همچنین انتخابات مجلس سال 94 مؤثر عمل کند؛ اما درعینحال انتقادهایی نظیر جایگاه ویژه اشخاص حقیقی و قدرتنداشتن احزاب در آن تشکیلات وجود داشت و مشخصا گفته میشد چرا باید یک نفر که عضویت در حزبی هم ندارد، رأیی برابر یک حزب داشته باشد.»
در ادامه این گزارش میخوانیم: «شورای سیاستگذاری بعد از انتخابات مجلس یازدهم با استعفای عارف و موسویلاری از ریاست و نایبرئیسی این تشکیلات عملا به تعطیلی کشیده شد. بعد از آن بود که برخی نیروهای اصلاحطلب در فکر تشکیل نهادی جدید برای انتخابات ریاستجمهوری 1400 افتادند و در نهایت به «نهاد اجماعساز» که اکنون با نام «جبهه اصلاحات ایران» شناخته میشود، رسیدند.... همچنان انتقادها به سازوکار این نهاد وجود دارد و گفته میشود باز هم احزاب نقش مهمی در تصمیمگیری ندارند. فارغ از آنکه چقدر این ادعا درست یا نادرست است؛ اما چنین نگاهی در بخشی از اصلاحطلبان وجود دارد.»
جریان اصلاحات باید مردم را باور کند
سپس این گزارش افزوده است: «روز گذشته صادق خرازی، دبیرکل حزب ندای ایرانیان، در انتقادهایی آشکار به «خبرآنلاین» گفت: «جریان اصلاحات هنوز باور نکرده است که ریشهاش باید در دل جامعه باشد. نمیشود که شما حرف از مردم و جامعه بزنید و سازوکار و شفافیتی برای حضور جامعه در عالیترین نهاد سیاستگذاری خود نداشته باشید. اصلاحطلبان که فقط همین افراد تکراری نیستند که برخی از دهه 60 و تشکیل جبهه پیروان خط امام تا به امروز در این مسند نشستهاند و برای کل جوانان و دانشجویان و مردمی که آرزوی تغییر و تحول را داشتند و به این جریان دل بستند، تصمیم بگیرند.... نمیشود که شما حرف از تحولخواهی و شفافیت و پاسخگویی و مدرنیته و همگامشدن حکومت با تحولات دنیا بزنید؛ اما سازوکار تصمیمگیری خودتان از عقبماندهترین شیوههای موجود در دنیا باشد... نمیشود که شما به آن دانشجو یا به آن کسی که قرار است صدای این جریان باشد، بگویید تو فقط باید دنبالهرو باشی. این حرف شوخی است. در جامعه جوان و تحصیلکردهامروز دهها هزار جوان داریم که قدرت تحلیل به مراتب قویتر و دقیقتر و بهروزتری از آقایانی دارند که از دهه 60 در حال تصمیمگیری هستند و جایشان را به افراد جوانتر نمیدهند. اگر این افراد میتوانستند تصمیمات درست بگیرند که جریان اصلاحات امروز در این وضعیت قرار نداشت.»
این نوشتار آورده است: «او همچنین با اشاره به نادیدهگرفتهشدن زنان و جوانان در نهاد اجماعساز گفته است که اگر مجبور شویم از این نهاد کنارهگیری میکنیم: «اگر منافع جریان اصلاحات و جوانان این کشور در این نهاد قربانی منافع برخی احزاب شود، دلیلی ندارد که بخواهیم همراهی کنیم؛ حتی اگر مجبور شویم کنارهگیری کنیم. ما پیشنهادی داشتیم که پارلمان اصلاحات تشکیل شود و از درون پارلمان اصلاحات تمام نحلههای اصلاحی کشور نمایندههای خودشان را داشته باشند؛ اما اکنون بیشتر به حالت لویی جرگه اداره میشود؛ یعنی ریشسفیدان یا کسانی که مورد توجه هستند، این نهاد را اداره خواهند کرد.»
این گزارش تاکید کرده است: «حزب ندا چند روز پیش هم در بیانیهای آورد: «قرار بود نهاد فعلی قدمی به پیش باشد، نه آنکه صرفا همان روند پر از اشکال قبلی با تغییر نام و صورت تکرار شود؛ ازاینرو اعضای شورای سیاستگذاری بر شفافیت سازوکارهای نهاد، امکان پاسخگویی به جریانها، احزاب و مردم و بسترسازی برای حضور اقشار نادیده گرفتهشده است». در ادامه این بیانیه حزب ندای ایرانیان، تشکلهای سیاسی وابسته به خاتمی را «احزاب کاغذی» خوانده که هدف آن تنها ایجاد یک روند شبهدموکراتیک است که در عمل تنها دستورات خاتمی را اجرا میکنند.»
جريان اصلاحطلبي و انسداد گفتوگو و تعامل با جامعه
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت: «شاخص مهم جريان اصلاحطلبي در سالهاي گذشته جلب آراي مردم و جامعه بوده است. دغدغه اصلي اصلاحطلبان بايد بر محور حفظ اين مزيت و ارتباط با مردم ميبود که با تاسف اين مزيت رو به افول گذاشته و اکنون در نقطهاي قرار داريم که جريان اصلاحطلبي به يک نوع از انسداد گفتوگو و تعامل با جامعه رسيده است».
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت: «آنچه امروز شاهد آن هستيم جريان اصلاحطلبي نيست که در افق سياسي ايران رو به ضعف نهاده؛ بلکه فقدان رضايت از اصلاحطلباني است که براي تاثيرگذاري بر امور جامعه و ارتباط با مردم فاقد خطمشي کارآمد و روزآمد هستند. تاکنون همه فعاليتهاي اصلاحطلبان معطوف به حوزه سياست و قدرت بوده و به همين دليل بسياري از اولويتهاي جامعه ايران در برنامههاي آنان به حاشيه رفته است. امروز منشأ بسياري از نااميديها و آسيبها را بايد در حوزههاي اجتماعي به تماشا نشست، که جريانهاي موثر ايران از جمله اصلاحطلبان با غفلت از کنار آن عبور ميکنند».
جیغ بنفش برجامیان از راهبرد نگاه به شرق
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «اتحاد شكننده»، ضمن زیر سؤال بردن راهبرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی نوشت:«تجربه و منطق به ما ميگويد كه اتحاد كشورها و حتي اتحاد افراد با يكديگر بر اساس دشمن مشترك، پايداري چنداني ندارد و نبايد بر اساس دشمن مشترك به ديگران اتكا كرد به ويژه هنگامي كه آن قدرتهاي ديگر خيلي قويتر از شما باشند... اتحاد براساس دشمن مشترك راهبردي نيست بلكه تاكتيكي است و اگر راهبردي باشد، استقلال سياست خارجي را از ميان ميبرد. ضمن اينكه اساس اين سياست بر برجسته كردن دشمني و ستيز در سياست خارجي است.. بنابراين خيلي خلاصه بايد گفت اگر روابط راهبردي ميان دو كشور را بر مبناي منافع مشترك تعريف نكنيم و فقط بر اساس دشمن مشترك ايجاد كنيم اين روابط نه تنها ناپايدار ميشود بلكه كمعمق نيز خواهد بود ضمن اينكه استقلال در تصميمگيري را مخدوش ميكند.»
گفتنی است مدعیان اصلاحات طی ۴ دههای که از عمر انقلاب اسلامی میگذرد و مخصوصاً طی ۷ سال و چند ماه گذشته تقریباً تمامی امکانات و ظرفیتهای نظام را به هوای (یا به بهانه) گشایش اقتصادی، به پای آمریکا ریختهاند و آنچه به دست آوردهاند، تحمیل دهها مشکل کمرشکن اقتصادی و سیاسی به مردم و نظام بوده است. گویاترین نمونه آن برجام است که قرار بود تحریمها را لغو کند ولی نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد، بلکه انبوهی از تحریمهای جدید هم به آن اضافه شد و به قول خودشان دستاورد آن تقریباً هیچ بوده است و... انتظار آن بود و عقل و منطق نیز چنین حکم میکرد که از آمریکا قطع امید کنند و بیش از این آویزان شیطان بزرگ نشوند ولی آیا چنین کردند؟! هنوز هم قطبنمای خود را روی آمریکا و اروپا قفل کردهاند و از ارتباط با سایر کشورها برای خنثی کردن تحریمها نه فقط طفره میروند بلکه بهشدت وحشت دارند! بهعنوان نمونه و فقط یک نمونه علیرغم فاجعه برجام و نقض عهد آمریکا و اروپا هنوز هم خواب مذاکره با آمریکا را میبینند و در حالی که دولت جدید آمریکا با صراحت اعلام کرده است که نظرش درباره برجام همان نظر ترامپ است، همچنان به تلویح و تصریح برای بایدن پالس همراهی میفرستند!
بر این اساس این جریان همچنین نه فقط از راهبرد نگاه به شرق اجتناب داشتهاند بلکه طی ۷ سال گذشته برای تخریب این روابط که میتواند نقش تعیینکنندهای در خنثی کردن تحریمهای آمریکا داشته باشد، تلاش فراوانی نیز کردهاند و این در حالی است که وقتی کشور با تحریم روبهرو میشود باید تمامی تلاش خود را صرف یافتن راههایی برای خنثی کردن تحریمها کند ولی هرگاه اقدامی و یا تصمیمی برای گشودن این پنجرهها صورت پذیرفته است، طیف غربزده مورد اشاره با بهرهگیری از اهرمهایی از نظام که در اختیار داشتهاند در این راه سنگاندازی کردهاند؟ و به این سؤال منطقی پاسخ ندادهاند که چرا از روابط تجاری با هر کشوری غیر از آمریکا و اروپا وحشت دارند؟! و چرا دنیای آنها در آمریکا و اروپا خلاصه میشود؟! وقتی با عراق روابط تجاری برقرار کردیم، نق زدند! فروش بنزین به ونزوئلا را زیر سؤال بردند، رابطه تجاری با چین را به سخره گرفتند!