متلکاندازی سیاسی که کار نشد دولت، کمی هم تدبیر کند(خبر ویژه)
طرحی که میتوانست به مرور در چهار سال گذشته با شیبی ملایم بدون هیچ بحران و سروصدایی اجرا شود، بهدلیل مصالح حزبی و سودجوییهای دم انتخاباتی بهتعویق افتاد تا امروز کارد به استخوان رسید و هزینهاش را کل نظام و مردم با بهایی بیشتر از آوردههای مالیاش پرداخت کردند و البته این اولین و آخرین بیتدبیریهای این دولت نبوده و احتمالا نخواهد بود که هر دم از این باغ بری میرسد!
وبسایت الف با اشاره به ماجرای اخیر بنزین نوشت: استعاره میکیموس بیانگر دولتمردانی است که کارهای آسان را با هزار مشکل و پیچیدگی و بحرانسازی انجام میدهند. بحرانسازی از مسائل ساده گاهی بهدلیل ضعف جدی در مدیریت و منابع انسانی است و گاهی به تعمد برای طفره رفتن از پاسخگویی و هدایت افکار عمومی بهسمت راهحلهای هزار بار شکست خورده!
در مورد افزایش قیمت بنزین، بنابر حسن ظن، فکر میکنیم که در طراحی و اجرای این طرح هیچ تعمدی بر بحرانسازی برای کشور نبوده است. نپرسید که کدام عقل سلیم سه برابر شدن قیمت بنزین بدون اقناع افکار عمومی در یک شب را بحرانساز نمیداند؟! واقعا رئیس دولتی که حداقل بیست سال در شورای عالی امنیت ملی حضور داشته توانایی پیشبینی این شرایط را نداشته؟! یا شاید شبیه شهردار تهران دوباره غافلگیر شده؟ و یا شاید برخی مسئولین، سه برابر شدن قیمت بنزین برایشان بحران محسوب نمیشود؟!
بخشی از اعتراضات چند روزه، انباشت نارضایتی از عملکرد ضعیف و پاسخگو نبودن و دیدهنشدن مردم توسط دولتمردان است. آیا در طرح اصلاح قیمت بنزین، تامین مالی هزینههای سر به فلک کشیده دولت بیشتر مورد توجه بوده یا کمک اقتصادی به محرومین و مستضعفین؟ اگر مسائل محرومین در این طرح دیده شده، آیا ایشان قانع و توجیه و همراه با این طرح شدند؟ آیا دولتمردان برای این طرح پیوست رسانهای در نظر گرفتهاند یا با شوکدرمانی خیال خودشان را از سؤال و جواب راحت کردند؟ آیا از ظرفیت مردم، رسانهها، نخبگان و راهبران اجتماعی برای اصلاح و پیشبرد این طرح استفاده شد؟ اصلا آیا بدون شفافیت و مشارکت مردم چنین طرحی به ثمر میرسد؟! مردم و جامعه نخبگانی نامحرم دولتاند یا طرحهای دولتی مثل همیشه بدون خطا و اشکال است و یا دولتمردان شأن خود را گفتوگو با مردم نمیدانند!
رئیس دولت یا بر فراز تریبونها بر رقبای خیالیاش میتازد و یا در جلسه هیئت دولت در میان ژنرالهای خسته، در لانگشات با مردم صحبت میکند و هر روز به رسانه ملی میتوپد که چرا حرفهای ما را کامل پخش نمیکنید! کدام حرفها؟ مگر جز فرافکنی و تکهاندازی سیاسی به این طرف و آن طرف حرف جدی دیگری برای عرضه داشتهاید؟ مگر در میان نیش و کنایههایتان حرف تازهای از مسائل کشور برای مردم بیان کردهاید؟ مگر برای اجرای طرحها و عملکرد ضعیفتان از مردم عذرخواهی نمودهاید؟ چرا باید مردم در روز جمعه در پمپ بنزین از تصمیم دولت باخبر شوند؟ و بعدازظهر رئیس دولت در میان هیئت فخیمه دولت از دور با لبخند به مردم پیام ارسال کند که «این طرح به نفع مردم است» و حتی چند روز پس از بحران حاضر نباشد بهطور مستقیم با مردم حرف بزند و از کوتاهیها عذرخواهی کند!
ما با مدیرانی روبرو هستیم که نه کار بلدند و نه حرف! نه بلوغ اجرایی دارند و نه هوش اجتماعی! نه زبان مردم را میفهمند و نه زبان رسانه! بیشتر دوست دارند رئیس دولت باشند تا خادم ملت!
تا زمانی که رئیس دولت از رسانهها برای تسویهحسابهای سیاسی و عکسهای یادگاری استفاده میکند و مشاورین رسانهایاش دنبال بازیهای زبانی توئیتریاند نباید امیدی به تدبیر رسانهای دولت داشت و نباید به تدبیر طرحهایش امید بست.
هزینه سرمایه اجتماعی و اعتبار بینالمللی لطمهخورده در کدام محکمه حساب و کتاب میشود؟ مشکل مردم فقط گرانی چند لیتر بنزین نیست، اعتراض آنان به هزاران لیتر بیتدبیری این سالهاست که سرمایههای امیدبخش اقتصادی و اجتماعی یک کشور را میسوزاند و با توهم و نخوت، خود را از چشم بینای مردم پنهان میکند! مردم به دنبال رئیسجمهور شجاعیاند که در بحرانها بهجای هزینهسازی برای نظام و مردم، هزینه تصمیماتش را خودش تحمل کند.