kayhan.ir

کد خبر: ۱۶۷۸۵۸
تاریخ انتشار : ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۲۱:۰۷
بررسی جریان ولایت پذیری ، از غدیر تا انقلاب اسلامی- بخش پایانی

غدیر،رمز حیات اسلام تا سپیده ظهور




رضا الماسی
کار جریان ضد انقلاب که با نقاب‌های مختلف در هر دوره ظاهر می‌شوند، در فتنه 88 به جایی رسید که این‌بار نقاب از چهره برداشته و حتی شعارهای ساختارشکنانه‌ای علیه اصل ولایت فقیه نیز سر دادند.
«عید غدیر را فرموده‌اند: عید الله اکبر؛ از همه‌ اعیاد موجود در تقویم اسلامی این عید بالاتر است؛ پرمغزتر است؛ تأثیر این عید از همه‌ این اعیاد بیشتر است. چرا؟ چون تکلیف امت اسلامی در زمینه هدایت، در زمینه‌ حکومت، در این حادثه غدیر معین شده است. (رهبر انقلاب 15/9/1388)
«مسئله‌ غدیر، مسئله‌‌ایجاد یک شاخص است، یک معیار و میزان است تا آخر دنیا مسلمانان می‌توانند این شاخص را، این معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومی‌امت را معین کنند.»(رهبر انقلاب 15/9/1388)
سوالی که اینجا مطرح می‌شود، این است که چرا با وجود واقعه غدیر، بعد از پیامبر(ص)، ائمه(ع) خیلی فرصت حاکمیت پیدا نکردند؟ در پاسخ به این سوال حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر جواد سلیمانی، پژوهشگر تاریخ اسلام به گزارشگر کیهان می‌گوید: «سه مسئله را باید از یکدیگر تفکیک کرد. فرهنگ، حکومت و تمدن. فرهنگ (به معنای باورهای اعتقادی، ارزش‌های اخلاقی و احکام الهی) از دلش حکومت جوانه می‌زند. از دل باورهای اعتقادی که هسته مرکزی فرهنگ است، ما به معارف قرآن و نظام ارزشی اسلام‌ایمان می‌آوریم. درست است که بعد از پیامبر(ص)، اهل بیت(ع) زمان زیادی حاکمیت سیاسی پیدا نکردند، اما در عین حال نگذاشتند تفسیر تحریف آمیز از دین در جامعه باقی بماند. یعنی وقتی تفسیر اهل بیت(ع) از دین در کنار سایر تفاسیر در تاریخ ماندگار شد، اهل حق با مقایسه اینها، تفسیر واقعی را تشخیص می‌دهند؛ لذا اهل بیت(ع) نگذاشتند فرهنگ حق در طول تاریخ نابود شود.»
ولایت فقیه
 استمرار ولایت انبیاء و ائمه(ع)
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر جواد سلیمانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، معتقد است: «وقتی این خمیرمایه(فرهنگ اسلامی) حفظ شد، از دل آن پس از 1400 سال انقلاب اسلامی سربرآورد. قبل از آن هم حکومت‌های صفویه، سربداران، شیعیان عراق و ... جوانه زدند، اما تنها حکومتی که بعد از حکومت امام حسن (ع) بر اساس ولایت الهی تشکیل شد، انقلاب اسلامی بود و بر اساس همین الگو، حکومت اسلامی در عراق، لبنان، یمن و ... در حال قدرت یافتن هستند. حتی در کشورهای اهل سنت، مردم به این باور رسیده اند که حکومت دینی بهتر از حکومت سکولار است.»
ولایت اهل بیت(ع) تا غیبت خاتم‌الاوصیاء(عج) ادامه پیدا کرد و در عصر غیبت، ابتدا 4 نائب خاص به نام‌های عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری که با امام عصر ارتباط داشتند، عهده‌دار رهبری امت بودند؛ اما با شروع غیبت کبرای حضرت مهدی(عج) فرد خاصی از طرف‌ایشان به عنوان نائب خاص معرفی نشد و فقها به عنوان نائبان عام به مردم معرفی شدند.
برای اطلاع بیشتر از آنچه پس از غیبت کبری تا کنون، در جریان ولایت الهی رخ داده و سپری شده، به سراغ حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر مهدی ابوطالبی عضو هیئت علمی‌موسسه امام خمینی(ره) می‌روم. او در این خصوص می‌گوید: «استمرار مرجعیت فقها در عصر غیبت با توجه به احادیثی که وجود داشت، خود به خود اتفاق افتاده و در اموری که مردم باید به ائمه (ع) ارجاع داده می‌شدند، به فقها رجوع می‌کردند، اما در دوره‌های حکومت‌های مختلف شرایط متفاوت بود. مثلا در حکومت‌هایی مثل آل بویه و صفویه که قدرت سیاسی به عهده شیعیان بوده، علما ورود بیشتری در فضاهای حکومتی کرده‌اند. در دوران صفویه، شاه طهماسب صفوی خطاب به محقق کرکی(یکی از فقهای بزرگ آن دوره) تصریح می‌کند که شما نائب امام زمان(عج) هستید، او حتی نامه‌ای را هم خطاب به تمام مسئولین مملکتی می‌نویسد و در آن نامه با استناد به یکی از احادیث امام صادق(ع) مبنی بر لزوم تبعیت از فقها تاکید می‌کند؛ از این به بعد همه باید تابع دستورات محقق کرکی باشیم و مخالفت با دستورات‌ایشان بر اساس روایت امام صادق(ع) به منزله شرک تلقی می‌شود. خود من هم کارگزار‌ایشان هستم و هرطور که محقق کرکی امر و نهی کند، انجام می‌دهم.»
قائم مقام مدير گروه تاريخ انديشه معاصر موسسه امام خمینی با اشاره به نمونه‌های دیگری از زعامت فقهای شیعه در طول تاریخ پس از غیبت کبری می‌گوید: « در جریان تحریم تنباکو مرحوم میرزای شیرازی یک حکم ولایی داد و اتفاقا این بحث پیش آمد که فقط مقلدین‌ایشان مکلف به اجرای این حکم هستند یا همه مردم؟ در استفتائی که از مراجع و مجتهدین (از جمله میرزاحسن آشتیانی، مرحوم مازندرانی و ...) صورت گرفت، همه تصریح کردند چون میرزای شیرازی حکم ولایی داده، نه تنها مقلدین بلکه خود ما هم باید تابع حکم‌ایشان باشیم. در دوره مشروطه نیز ما شاهد حکومت‌های محلی فقها هستیم. مثلا مرحوم آیت‌الله لاری در منطقه بوشهر و فارس رسما اعلام حاکمیت کرده، قاضی نصب می‌کند، 5 هزار نیروی نظامی‌داشته و حتی‌ایشان تمبری تحت عنوان تمبر دولت اسلام چاپ می‌کند. این جریان تا انقلاب اسلامی با فراز و فرودهایی ادامه پیدا می‌کند تا یک نظامی‌مبتنی بر ولایت فقیه شکل می‌گیرد.»
ولایت‌مداری دغدغه شیعیان جهان
ولایت‌پذیری یا ولایت‌مداری دغدغه‌ای است که همه شیعیان مکتب اسلام از ظهور آخرین دین الهی تا کنون داشته و دارند؛ اما معنای حقیقی ولایت چیست؟ ولایت پذیر کیست؟ شاخص‌های ولایت‌مداری چیست؟ و ... یک دانشجوی متدین و فعال مذهبی در پاسخ به این سوالات به ما توضیح می‌دهد: «به عقیده من ولایت یعنی محبت میان ماموم و امام که باعث می‌شود این رشته اتصال یک اطاعت و دستور پذیری را در دل مومن نسبت به امامش‌ایجاد کند.»
آیت عموشاهی، پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی و فعال فرهنگی در این باره به گزارشگر کیهان    می‌گوید: «طبق تعریفی که رهبر معظم انقلاب در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن از معنای ولایت دارند؛ ولایت یعنی به هم پیوستگی و اتصال یک عده مومنی که دارای یک فکر و یک هدف واحد هستند. این مجموعه به هم پیوسته از طریق ولی خدا به مبداء قدرت متصل شده و اراده الهی در سطح وسیعی از جامعه اسلامی جاری می‌شود و عناصر جامعه به سمت حقایق رشد پیدا می‌کنند.»
مامون رقّى حكايت مي‌كند: «در منزل امام صادق(ع) بودم كه شخصى به نام سهل‌بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آنكه نشست، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت: يا ‌ابن رسول! چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد... با اينكه بيش از يك صد هزار شمشيرزن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟ !امام صادق (ع) فرمود: آرام باش، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيشخدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن. همين كه آتش تنور روشن شد، امام(ع) به آن شخص خراسانى خطاب كرد: برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين. سهل خراسانى گفت: اى سرور و مولايم! مرا در آتش، عذاب مگردان و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده. در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى وارد شد و حضرت به او فرمود: اى هارون! برو درون تنور آتش و بنشين. هارون مكّى بدون چون و چرا و بهانه‌اى، داخل تنور رفت و در ميان شعله‌هاى آتش نشست. پس از گذشت ساعتى، حضرت فرمود: اى سهل! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است. همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش‌ها نشسته است. بعد از آن، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت: در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مى باشد - پيدا مى شود؟ سهل پاسخ داد: هيچ، نه به خدا سوگند! حتى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد. امام صادق(ع) فرمود: اى سهل! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام کنیم و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حداقل پنج نفر هم دست، مطيع و مخلص ما يافت شوند.»
حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ابوطالبی مقصود از ولایت در این گونه مباحث را ولایت تشریعی می‌داند و تاکید می‌کند: «در حقیقت پذیرش ولایت الهی به معنای پذیرش دستورات و فرامین خداوند است. به طور کلی بر اساس مبانی اندیشه اسلامی، فقط خداوند حق امر و نهی دارد و همان طور که در آیات متعدد قرآن و احادیث معتبر آمده، بعد از خدا پیامبر اسلام(ص) و پس از‌ایشان اهل بیت(ع) حق ولایت دارند. این حق (امر و نهی) در چارچوب احکام الهی بر اساس ادله عقلی و نقلی موجود به فقها در عصر غیبت به عنوان نائب عام ائمه(ع) هم می‌رسد. در مقابل این حق الهی، تکلیفی هم بر عهده مردم قرار دارد که تمام ضوابط شرعی را بپذیرند و عمل کنند.»
گوش به فرمان ولی فقیه
 در صف مبارزه با دشمنان
در طول تاریخ همیشه جریان‌هایی به بهانه‌های مختلف مقابل ولایت الهی صف کشیده اند. انقلاب اسلامی ‌نیز از این قائده مستثنا نبوده و ‌ایستادگی اهل نفاق و ضد انقلاب و ... در مقابل ولایت فقیه از ابتدای انقلاب به صورت مخفیانه و گاهی آشکارا صورت گرفته است. این موضوع در فتنه کوی دانشگاه و همچنین فتنه 88 کاملا قابل مشاهده است. کار جریان ضد انقلاب که با نقاب‌های مختلف در هر دوره ظاهر می‌شوند در فتنه 88 به جایی رسید که این بار نقاب از چهره برداشته و حتی شعارهای ساختارشکنانه‌ای علیه اصل ولایت فقیه نیز سر دادند.
نکته قابل تامل در همه جریانات فوق این است که برخی کسانی که مقابل ولایت فقیه‌ایستادند از جمله مبارزین و با سابقه‌های مقاطع مختلف انقلاب بودند. با بررسی و تامل روی شاخص‌های ولایت‌مداری می‌توان آینده انقلاب را با نگاه دقیق‌تری دنبال و خود را در مقابل خطرات آینده واکسینه کرد.
حجت‌الاسلام ابوطالبی در تشریح تفاوت ولایت‌پذیری و ولایت‌مداری و شاخص‌های آنها نیز می‌گوید: «اگر بخواهیم تفاوتی میان ولایت‌پذیری و ولایت‌مداری قائل شویم، می‌توان این دو را در مباحث مربوط به ولایت فقیه تبیین کرد؛ ولایت‌پذیری به این معناست که هر امر و نهی را که از طرف ولی فقیه صادر شد، بپذیریم و تابع باشیم؛ اما ولایت‌مداری می‌تواند بالاتر از این باشد. به این معنا که ممکن است، ولی فقیه امر و نهی نکند، اما در عین حال نظر پیشنهادی خود را هم اعلام کند. مهمترین شاخص این است که ما طبق دستورات ولی فقیه عمل کنیم. به طور مثال اگر در صحنه نظامی ‌امام (ره) فرمودند: بجنگیم باید بجنگیم، اما شواهدی وجود دارد که در اواخر دفاع مقدس برخی همچون مرحوم آقای‌هاشمی، اصرار داشتند که بدون تامین نظرات و خواسته‌های ‌ایشان به هر قیمتی جنگ را تمام کنند. یا در همین مذاکرات هسته‌ای رهبر انقلاب اعلام می‌کنند که به نتیجه مذاکرات خوشبین نیستند، اما آقای روحانی تاکید می‌کند به نتیجه مذاکرات خوشبین است. یا برای پذیرش برجام شروطی را تعیین کردند، اما به فرمایش خود ‌ایشان این شروط رعایت نشد و عاقبت کار هم امروز روشن شده است. لذا حداقلِ ولایت‌پذیری میان نخبگان و مسئولان این است که دستورات ولی فقیه را بپذیرند و اجرا کنند، ولایت‌مداری به کنار. رهبری فرمود خوشبین نیستم گوش نکردند، در عین حال نهی هم نکردند، اما وقتی شروطی را تعیین کردند موظف به اجرا بودند.»