اخبار ویژه
رایالیوم: مقاومت ایرانیها دولت ترامپ را به گدایی انداخته است
یک تحلیلگر ارشد جهان عرب تصریح کرد: ایرانیان مردانی واقعی هستند ودولت ترامپ بهخاطر مقاومت ایرانیها، به گدایی مذاکره افتاده است.
عبدالباری عطوان در رایالیوم نوشت: ایرانیان مردانی واقعی هستند که نه تنها در برابر شرطهای آمریکا تسلیم نشده و نمیشوند بلکه کاری کردهاند که واشنگتن برای گفتوگو با تهران گدایی کند.
امارات، عربستان و نروژ که نفتکشهای آنها در بندر الفجیره منفجر شد، یک ماه پس از انفجار، گزارش اولیهای به شورای امنیت سازمان ملل ارائه کردند. مسئله قابل توجه در این گزارش این است که آنها به هیچ عنوان به ایران اشاره نکردند و گفتند برخی طرفهای ناشناس اقدام به این حمله کردند.
چرا آنها به نام ایران اشاره نکردند؟ آنها گفتند که فقط یک کشور میتواند چنین حملهای انجام دهد. چرا این کشور ناشناس است؟ پمپئو مدعی شده بود ایران این حمله را انجام داده است. بولتون هم گفته بود همه گمانهزنیها علیه ایران است. پس چرا آنها ترسیدند نام ایران را ببرند؟ آنها به دو علت ترسیدند. علت اول این است که آنها ادله کافی ندارند چون عملیات بسیار با دقت انجام شده بود. آنها اگر بخواهند به نفتکشهای حامل نفت حمله کنند، باعث ایجاد بحران در منطقه خلیج فارس خواهند شد. تصور کنید چهار نفتکش غولپیکر منفجر شد. غواصان به این نفتکشها رسیدند و در آنها مین قرار دادند و نفتکشها را منفجر کردند. غواصان عمدا به نفتکشهایی که حامل نفت نبودند، حمله نکردند. آنها عمدا طوری حمله کردند که هیچ نفتی از نفتکشها نشت نکند. اینها پیام است. غواصان اقدام به این حملات کردند و با قایقهای تندرو به عقب بازگشتند و هیچکس آنها را رصد نکرد. شما که صدها میلیارد دلار برای دستگاههای رادار و برای رصد کردن و بهدست آوردن اصلاعات هزینه میکنید، چطور این قایقهای تندرو را ندیدید؟ فایده این سلاحها و رادارها و میلیاردها دلاری که تلف میکنید، چیست؟
مسئله دوم به نظر من این است که اگر آنها بگویند ایران این حملات را انجام داده است، در این صورت آمریکا باید پاسخ دهد. اما آمریکا نمیخواهد پاسخی دهد. چون دچار وحشت شده است. اگر آمریکا پاسخ دهد، در این صورت همه هواپیماها، کشتیها و نفتکشهای این کشور منفجر خواهد شد. این یک پیام بود؛ مبنی بر اینکه ما توانستیم به چهار نفتکش برسیم و مسئله تمام شد. همه منطقه خلیج فارس پُر از نفتکش است. اگر آنها تنگه هرمز را نبندند، در این صورت نفتکشها را ویران میکنند. در این صورت آمریکا میخواهد چهکار کند؟ آمریکاییها ترسیدهاند. آمریکا اکنون برای گفتوگو (با ایران) گدایی میکند.
ایرانیان مرد هستند. آنها میگویند ما نمیخواهیم بازیچه باشیم و با شما گفتوگو کنیم. باید در وهله نخست تحریمها را لغو کنید. ما درباره مسئله موشکهای بالستیک بههیچ عنوان مذاکره نمیکنیم و باید (آمریکا) به توافق هستهای بازگردد. کسی که قوی باشد شرطهای خود را تحمیل میکند. اما ما (عربها) فرمانبر و مزدور هستیم. این فاجعهای است که ما (عربها) با آن روبهرو هستیم. ایرانیان تظاهرات روز قدس را برپا کردند. میلیونها نفر در این روز تظاهرات کردند. اما ما قدس و فلسطین را فراموش کردهایم. آنها (حکام عرب) میگویند نزاع میان فلسطین و اسرائیل است. آنها برای اجرای معامله قرن بسیج شدهاند و میخواهند نشستی در این زمینه در منامه برگزار کنند اما اکنون فهمیدهاند که هیچکس در این نشست شرکت نمیکند. آنها فهمیدند پیش از آنکه در بحرین گرد هم آیند، محور مقاومت معامله قرن را نابود کرد. این مردانگی است. آنها (مقاومت) کاملاً معامله قرن را لغو کردند. موشکهای مقاومت و سخنرانی سیدحسن نصرالله در روز جهانی قدس، معامله قرن را کاملاً لغو و نابود کرد.
وعدههای غذایی مردم را نشمرید وظیفه شما مهار گرانی است جناب وزیر
«انصاف نیست که وزیر نیرو بگوید چینیها با یک وعده غذا هم رفع گرسنگی میکنند و اینجا در ایران از سه وعده هم میگذرند»
روزنامه آرمان ضمن انتشار این نقد نوشت: در اقتصاد خانوارهای ما هم حتی با همین وضعیت فعلی، مردمی هستند که با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند و با همه فراز و نشیبهای اقتصاد کلان که مسبب آن تصمیمسازان، تصمیمگیرندگان و دولت است، ساختهاند و کنار آمدهاند و صدایشان هم در نیامده است. بنابراین نمیتوانیم این مقایسه را انجام دهیم و بگوییم کمتر بخوریم و یک وعده بخوریم! چرا ساختار شکلگیری بافت مردمی ما با آمریکا و اروپا یا همین کشور ترکیه مورد مقایسه قرار نمیگیرد.
ترکیه با یک سوم هزینههایی که ما برای کشور اختصاص میدهیم، خود را اداره میکند و فعالیتها را به بخش خصوصی واگذار کرده است اما ما حتی دلمان نمیآید که دو تا باشگاه پرسپولیس و استقلال را واگذار کنیم چون دولت میخواهد حتی دستی در فوتبال هم داشته باشد!
بهنظر میرسد دولت و هرکدام از عزیزان وزرا باید سعی کنند در حیطه خود کار را به نهایت و درستی انجام دهند و یک رفاهی را برای شکلگیری حال مردم قرار دهیم. اگر آب، برق، گاز درست مصرف نمیشود و اگر مصرف بنزین در حد بالایی است، نگاه کنیم که به امکانات زیربنایی مثل سیستمهای ریلی در حمل و نقل چقدر پایبند بودهایم و چقدر در این زمینه سرمایهگذاری کردهایم که مردم به جای استفاده از ماشینهای شخصی بهخصوص در تعطیلات که جادهها در حال انفجار است از آن سیستم استفاده کنند؟ در سیستمهای حمل و نقل هوایی چقدر سرمایهگذاری وسیع انجام دادهایم که از مردم بخواهیم در این شرایط کمتر بنزین مصرف کنند؟
دور از انصاف است که بگوییم یک کشور یک وعده غذا میخورند و اینجا از سه وعده هم میگذرند! این نوع تحلیل نمیتواند قابل پذیرش و قابل ارزش برای مردم باشد بلکه دولت و مجلس باید برای رفاه مردم قدم بردارند. تصور کنیم که در این چندسال اخیر واقعاً چه قدمی برای مردم به لحاظ رفاه و اقتصادی برداشتهایم؟ آیا از دست دولت جز گرانکردن کار دیگری هم برآمده؟ همه خدمات نظیر آب، برق، گاز، تلفن، ارز، متعاقب آن محصولات کارخانجات، صنعت و همه آنچه در اختیار دولت بوده و مردم نیاز داشتند، گران شده و مردم هم زیر بار این بار سنگینی تحمل کردهاند و صدایشان درنیامده است.
ما زندگی مردم را به اقتصاد نفتی گره زدهایم و اثر آن را با بالا و پایینرفتن قیمت نفت روی ارز و تکتک آحاد مورد مصرف یک مصرفکننده شاهدیم. از کالای مصرفی گرفته تا کالاهای سرمایهای مثل مسکن و خودرو و امثالهم. قیمت یک پراید که به 20 میلیون تومان رسید یک باره به بالای 50 میلیون تومان رسیده و انگار نه انگار. مسکن یکباره چندبرابر افزایش پیدا کرد و بهطور میانگین بیش از 50 درصد افزایش یافت و تمام اینها به این دلیل است که به عامل مردم توجهی نداریم. در حالی که نقدینگی کشور در اختیار 10 درصد جامعه و به همین میزان هم سرمایه و پول در اختیار دارند، رستورانها و خودروهای آنچنانی مورد استفاده این گروه اقلیت است.
همینجوری هم از چشم مردم افتادهایم دیگر جنایت نجفی را هم نزنیم!
یک روزنامه زنجیرهای، از اصلاحطلبان خواست ماجرای جنایت محمدعلی نجفی علیه همسرش را درز بگیرند و موجب آبروریزی بیشتر علیه اصلاحطلبان در شرایطی که از چشم مردم افتادهاند، نشوند.
آفتاب یزد مینویسد: مسئله پیرامون نجفی و اعترافات تلخ او طی روزهای اخیر بهانهای برای برخی از اصلاحطلبان جهت تسویه حسابهای حزبی و فردی و انتقادات تند و تیز نسبت به برخی دیگر از احزاب این جریان بهوجود آورد. مصداق بارز این وضعیت، توئیت و یادداشت اخیر غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی است. او در نخستین توئیتش طی واکنشی به قتل میترا استاد نوشته بود: «نمیتوان مسئولیت کسانی را که این چاه ویل را برای اصلاحات و نجفی حفر کردند، نادیده گرفت.» کرباسچی در روزنامه سازندگی به شفافسازی درباره توئیت اخیرش پرداخت و حزب اتحاد و مشارکت را در شهردار شدن نجفی مقصر دانست و گفت که اصرار برخی از دوستان اصلاحطلب علیرغم اطلاع داشتن از مسئله نجفی منجر به شهردارشدن و در نتیجه حوادث مربوط به او شد.
در بحبوحه ماجرای قتل «میترا استاد» همسر دوم نجفی در حالی که رسانهها و افکار عمومی، ناباورانه به ابعاد فاجعه و اعتراف شهردار سابق اصلاحطلب مینگریستند، توئیت غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران سازندگی شوکزدگیها را دوچندان کرد او در شرایطی که افکار عمومی به دنبال چیستی و چرایی ابعاد فاجعه بودند، مسائلی را مطرح کرد که نه تنها به ابهامات پیرامون نجفی دامن زد بلکه به نحوی، اصلاحطلبان را نزد افکار عمومی در این مسئله مقصر نشان داد.
اظهارات کرباسچی آنهم در شرایط کنونی که فضا چندان به نفع اصلاحطلبان نیست، چه مفهومی جز سوءاستفاده حزبی و فردی میتواند داشته باشد؟ امری جز زیان و ضرر متوجه مجموعه جریان اصلاحات نمیسازد.
حتی اگر اصرار اصلاحطلبان منجر به شهردارشدن نجفی و مشکلات کنونی پیرامون او شده باشد، باز هم طرح چنین مباحثی در رسانهها و شبکههای اجتماعی جای هیچگونه توجیه ندارد. چرا که طرح این قبیل از مسائل در رسانهها بیشتر به شائبهها و ابهامات پیرامون نجفی و اصلاحطلبان دامن زده و اعتماد افکار عمومی را نسبت به این جریان تقلیل خواهد داد. به همین دلیل شرایط کنونی به ویژه پس از اعترافات شهردار سابق نسبت به قتل میترا استاد ایجاب میکند که دعواهای جناحی به سطح رسانه و افکار عمومی سرایت نکند. به عبارتی، نه تنها مصالح حزبی بلکه منافع جامعه نیز چنین الزامی را به وجود میآورد که هر یک از احزاب اصلاحطلب که دیگری را در شهردار شدن نجفی مقصر میداند، مسائل مربوط به نجفی و سهم هر یک از اصلاحطلبان در شهردار شدن او را پشت درهای بسته مورد نقد و بررسی قرار دهند.
سفره 70 درصد مردم با سوءمدیریت دولت کوچک شد
یک روزنامه حامی دولت میگوید گرانی ناشی از بیتدبیری، سفره
70 درصد مردم را کوچک کرده است.
روزنامه جهان صنعت نوشت: ادامه گرانی کالاهای اساسی سفره نزدیک به ۷۰ درصد از مردم را کوچک کرد. دقیقاً کالاهایی با افزایش قیمت بیش از دو برابری روبهرو شدند که دولت با ۲۴ میلیارد دلار ارز ۴۲۰۰ تومانی سعی در تامین و کنترل قیمت آنها در بازار را داشت. قیمتها افزایش یافت، صفهای طولانی مردم تشکیل شد و ارزهای دولتی برنگشت.
این سه جمله نتیجه سیاستهای تجاری و تنظیم بازار دولت از سال گذشته تاکنون است. از طرفی بسیاری از تولیدیها به دلیل مشکلاتی که در تامین مواد اولیه با ارز دولتی یا حتی نیمایی داشتند قیمت محصولات خود را به همان نسبت گران کردند و شرایط بهگونهای پیش رفت که بعضی از کالاها بدون مجوز سازمان حمایت از مصرفکنندگان و تولیدکنندگان گران شدند. بازاریان از کمبود میگفتند و دولتمردان تکذیب میکردند اما هر هفته علاوه بر خبر گرانی یکی از اقلام اساسی، خبرهای کشف انبارهای احتکار کالاهای اساسی (که برخی دولتی بودند) سوژه داغ بازار شد. نهادهای نظارتی انگشت اتهام را به سمت یکدیگر گرفتند و وزیر «صمت» از ورود حدود سه هزار بازرس به اصناف خبر داد. با مرور ماجرای گرانی کالاهای اساسی میتوان دو عامل را دلیل آشفتگی بازار دانست؛ ضعف دولت در مدیریت بازار و به دنبال آن حضور چشمگیر دلالان.
در کنار مدیریت، ضعف نظام توزیع بازار نیز بیش از پیش نمایان شد. با دستورالعملهای خلقالساعه تجاری روند واردات و صادرات کالا در گمرک و بنادر با مشکل روبهرو شد. این اتفاق صدای تجار را درآورد به طوری که آنها اعلام کردند دستور ترخیص کالا با تاخیرهایی صادر میشود و هزینههای مضاعفی را به واردکنندگان و تجار وارد میکند.
البته این اظهارات در واکنش به اعلام آماری مبنی بر میزان جابهجایی و تبادل کالا در بندر امام از سوی سازمان بنادر بود. از اینرو گمرک نیز که بر اساس دستورالعملهای دولت روند نظارت و ترخیص کالاهای وارداتی و صادراتی را تشدید کرده بود بر اساس دستورالعملهایی از ارائه راهکارهایی برای تسهیل امر تجارت خبر داد. اما سوال اینجاست که چرا پس از حدود یک سال آشفتگی بازار دولت تصمیم به ارائه راهکارهای تسهیلات تجاری گرفته است آن هم در زمانی که با محدودیتهای منابع ارزی مواجه است؟ به نظر میرسد ضعف مدیریت و به دنبال آن قیام قیمتها در بازار باعث شده که دولت تصمیماتی کوتاهمدت صرفاً برای مدیریت لحظهای بازار بگیرد فارغ از اینکه در تنشهای اقتصادی تصمیمات کوتاهمدت باید در بستر سیاستهای بلندمدت تبیین شوند. زنجیره مشکلات در بنادر، گمرک و بازار باعث شد که کالاهایی که قرار بود در شرایط جنگ اقتصادی به قیمت دولتی به دست مردم برسند، از ارز صادراتی «نیمایی» هم عبور کردند و با قیمت آزاد به بازار عرضه شدند.
بینظمی نظام توزیع
مردم ضعف مدیریت تنظیم بازار را از سال گذشته به صورت مستمر در افزایش قیمتها لمس کردند. به گزارش مرکز آمار ایران نرخ تورم ۱۲ ماهه منتهی به فروردین ماه ١٣٩٨ به 30/6 درصد رسیده است.
آخرین آماری که بانک مرکزی ایران درباره تورم منتشر کرده به آبان ماه پارسال برمیگردد که نرخ آن را 18/4 درصد اعلام کرده بود و با احتساب فروردین و اردیبهشت امسال، حدود شش ماه است که بانک مرکزی گزارش جدیدی در این باره منتشر نکرده است.
نمیتوان از مشکلاتی که تحریمهای ایالات متحده آمریکا برای تجارت کشور و تامین کالاهای اساسی ایجاد کرده گذشت اما بسیاری از کارشناسان ضعف مدیریت نظام توزیع را بیش از تاثیرات خارجی مسبب و دلیل آشفتگیهای کنونی میدانند. یحیی آلاسحاق رییس اتاق بازرگانی ایران و عراق و وزیر بازرگانی دولت سازندگی یکی از کارشناسانی است که ساماندهی نظام توزیع را ملزم میداند. او به «جهان صنعت» گفت: در حال حاضر که در بسیاری از کالاهای اساسی مانند گندم و شکر خودکفا هستیم این ضعف و فساد سیستم توزیع است که مردم کالا را گرانتر از قیمت واقعی خریداری میکنند.